تناقض گویی های دستگاه حکومت، درپیوند به چگونگی تداوم مذاکره
١١ میزان (مهر) ١٣٩٠
پس از تروربرهان الدین ربانی رییس شورای صلح، دیدگاه حامدکرزی نسبت به مذاکره با شورشیان طالب و چگونگی مذاکره با این گروه تغیر کرده است ، حامدکرزی در دیداری که با سردسته های گروه های جهادی داشت گفت که پس از این مذاکره باید با طالبان قطع شود و جانب مذاکره باید پاکستان باشد، زیرا او نه آدرسی ازملاعمر پیدا کرده توانست و نه هم صدای از او شنیده شد ، بنأ اگرمردم می گویند با که مذاکره می کنید باید گفته شود که با پاکستان !!
این اظهارات آقای کرزی تاکنون روشن ترین پیام سیاسی در قبال مذاکره با شورشیان طالب طی چند سال گذشته به شمار می رود ، زیرا به باور بیشتر آگاهان ریشه های نا امنی افغانستان در خاک پاکستان است و حکومت پاکستان با آن که تا کنون بارها تعهد سپرده که در سرکوبی هراس افگنان هم پیمان حکومت افغانستان و جامعه جهانی خواهد بود، اما نه تنها به هیچ یک از تعهداتش صادق نبوده ، بلکه دامنه ی نا امنی ها توسط افرادی که از خاک آن کشور وارد افغانستان می شوند روزتاروز گسترش یافته و دها تن از چهره های شناخته و افراد کلیدی حکومت افغانستان توسط افرادی ترور شده اند که از خاک پاکستان به افغانستان آمده اند.
گفته های پسین آقای کرزی در قبال مذاکره با شورشیان طالب و پاکستان در همسویی با دیدگاه های اکثریت مردم و گروه های سیاسی در داخل افغانستان قرار خواهد دارد و از سوی دیگر فرصت خوبی برای حکومت افغانستان برای وارد شدن به بحث و گفتگو در رابطه به این که دیگر نباید شهروندان کشور قربانی تروریزم و گروهای هراس افگنی شود که میزبان آنان پاکستانی هاهستند.
رویاروی ایالات متحده امریکا با حکومت پاکستان، بر سرگروه حقانی و دیگر سازمان های تروریستی که به انجام فعالیت های تروریستی اند، فرصتی خوبی برای حکومت حامد کرزی می تواند باشد.
بارک اوباما رییس جمهور امریکا در آخرین بیانیه رادیویی اش گفته است ، پاکستان باید بدون قید و شرط رابطه اش را با سازمان های تروریستی مانند گروه هراس افگن حقانی قطع کند.
هرچند اوج گیری تنش میان پاکستان و امریکا را نمی توان نتیجه ی افزایش تنش ها بین کابل - اسلام آباد تلقی کرد ، اما درایت و تدبیر حکومت افغانستان برای عملی ساختن این فرصت که به منافع ملی کشور تمام شود از مسایلی است که توام با امید ها و نگرانی های همراه خواهد بود.
نخستین پرسشی که در چگونگی این موضوع نزد عامه مردم مطرح است این خواهد بودکه حکومت افغانستان با چی راهبرد و کدام گزینه می خواهد با دولت پاکستان مذاکره کند ؟
تاکنون خطوط اساسی سیاست خارجی حامدکرزی مشخص نیست و هیچ راهبردی برای داشتن چگونگی روابط خارجی اش مشخص و معین نیست. برهم خوردن روابط کابل با کشور های همسایه طی سال های گذشته که باعث چالش های کلان دربخش اقتصادی و روابط بازرگانی شده، ازنبوداستراتیژی مشخص حکومت افغانستان ناشی شده است.
نداشتن راهبرد و سیاست مشخص وزارت امور خارجه به خصوص در بخش پالیسی خارجی افغانستان از موارد دیگری است که جامعه جهانی نسبت به جدیت حامد کرزی در مذاکره با پاکستان مورد شک و تردید قرار خواهد داشت .
نبود دیدگاه واحد در ارگ و اطراف آقای کرزی از نگرانی های دیگری است که عملی شدن و موثریت آهنگ مذاکره با پاکستان که در آن منافع ملی کشور در نظر گرفته شود، را با چالش روبرو می سازد.
اظهارات حامدکرزی مبنی برگفتگو با دولت پاکستان درحالی مطرح می شود که زلمی رسول وزیرامور خارجه افغانستان پس از کشته شدن رییس شورای صلح توسط شورشیان طالب گفته است ، شورای عالی صلح به کارش همچنان ادامه خواهد داد وکشته شدن برهان الدین ربانی رییس این شورا در روند گفتگوهای صلح تاثیر نخواهد گذاشت.
رنگین دادفر اسپنتا رییس شورای امنیت ملی ریاست جمهوری نیز گفته است مشکل اصلی، در دستگاه دولت پاکستان است ، زیرا آن کشور در بخش نظامی و استخبارات ازپدیده ی تروریزم ، به عنوان یک ابزار در سیاست خارج اش استفاده می کند.
از سوی هم گفته می شود حلقات خاصی که از آنان به عنوان ستون پنجم نام برده می شود در دستگاه حکومت افغانستان وجود دارند که به نفع پاکستانی ها کار می کنند و در بیشتر موارد منافع پاکستان نزد این حلقات در اولویت قرار داشته است.حتا آقای کرزی باری گفت که بحث ها و گفتگو های که در ارگ ریاست جمهوری صورت می گیرد به صورت مفصل پاکستانی ها از آن اطلاع حاصل می کنند ، بنأ چندان بعید به نظر نمی رسد که در این مذاکره خواست های دولت پاکستان بدون قید و شرط توسط لابی های پاکستان در ارگ بالای حامدکرزی قبولانیده شود..
ادامه ی نا امنی در افغانستان تاکنون به سود پاکستان بوده است و آن کشور به بهانه ی مبارزه بر ضد هراس افگنی سالانه میلیارد ها دالر ازجامعه جهانی باج می گیرد از این رو دولتمردان پاکستان بدون تامین منافع که بتواند جای این باج گیری ها را پرکند تن به از دست دادن شورشیان طالب نخواهند داد.
درچنین وضعیتی گزینه یی که بتواند باعث بهبودی وضعیت ناهنجار افغانستان شود چی خواهد بود ؟
نبود برنامه مشخص که روند درگفتگو با پاکستان در کوتاه مدت بتواند نتیجه مثبت در قبال داشته باشد نزد حامد کرزی وجود ندارد ، مشوره کردن با مردم و برگزاری اجماع ملی در سطح کشور با کشیده گی های و بحران مدیریت که حکومت افغانستان به آن مواجه است باعث شده است که توانایی حکومت را محدود بسازد و عملی ساختن چنین برنامه ی از جانب حامدکرزی در چنین وضعیتی چندان ممکن و عملی به نظر نمی رسد ، زیرا یک بخش کلانی از دستگاه حکومتی هم اکنون فلج بوده و نیمی از کابینه حکومت بدون وزیر می باشند که این موضوع تاثیرات منفی را در میان مردم گذاشته و باعث بی علاقه گی شهروندان و رجال برجسته مردمی نسبت به طرح های کاذب و عوام فریبانه حامدکرزی شده است .
مراجعه حکومت افغانستان به ارای مردم بدون طرح و ارایه برنامه مشخص برای برگزاری زمینه گفتگو با دولت پاکستان غیر ممکن است ، زیرا نداشتن راهبرد برای مذاکره با شورشیان طالب طی چند سال گذشته نشان داد که برای مذاکره طرف مقابل و طرح مشخص لازم است ، اما حامدکرزی با آن که همواره آب در آونگ جهت پیوستن شورشیان طالب می کوبید رویکرد مشخص و معینی برای آوردن گروه های مخالف مسلح نداشته است ، بنا بر این اظهارات اخیر وی پس از کشته شدن برهان الدین ربانی، بیشتر از این که برنامه ریزی شده باشد به صورت احساساتی ارایه شده است ، بنا بر این برای مراجعه به اجماع ملی و نهاد های با صلاحیت مردمی بدون ارایه پیش زمینه مشخص بی نتیجه خواهد بود.
هر گاه موارد خاص پیش میاید آقای کرزی یک جمع از سردسته های گروه ها که کماکان از نفوذ وابسته به خود شان برخوردار هستند را جمع نموده با آنان به عنوان نخبه گان مردمی مشورت می کند که این گونه برخورد ها در بسا موارد با دادن امیتاز های سیاسی باعث قانون شکنی شده است و مردم نیز پس از باز شدن دروازه های بسته شاهد معمله گری های بوده اند که در آن منافع شخصی و گرهی نسبت به قانون و منافع ملی در اولویت قرار گرفته است .
بحرانی که بین مجلس نماینده گان به عنوان نهاد با صلاحیت و قانون گذار و حکومت افغانستان جریان دارد، بی تاثیر نبوده و نزد اذهان عامه این قضیه بیشتر یک مساله سیاسی و مصلحت اندیشی های حکومت که توأم با منافع یک گروه مشخص تمام می شود تلقی شده است که پیامد منفی را در جامعه نسبت به اعتماد حکومت آقای کرزی داشته است.
روابط حکومت به خصوص حامد کرزی طی دو سال آخر و پس از پیروزی اش در دومین انتخابات ریاست جمهوری با گروه ها و احزاب سیاسی در داخل کشور به گونه ی بوده است که برخی ها آن را دشمنانه تعبیر نموده و به این باور اند که هر گاه از ضعیف های آقای کرزی اپوزسیون یا احزاب سیاسی انتقاد می کنند ، به جای اصلاح سازی و قوت بخشیدن به نقاط ضعف حکومت ، اظهارات دشمنان تعبیر می شود، هرگاه خارجی ها برای اصلاح سازی حکومت افغانستان سخن گفته اند ، از سوی رییس جمهور دخالت در امور افغانستان تلقی شده است ، ولی در پهلوی آن شورشیان طالب که هر روز زیر بناهای کشور را به آتش می کشند و شهروندان ملکی قربانی حملات هراس افگنانه آنان می شوند ، حامدکرزی همواره دست عذر به سوی آنان دراز نموده آنان برادر جان خطاب می کند که این گونه طرز دید ها باعث بی اعتمادی روز افزون نسبت به برنامه های حامدکرزی در داخل و خارج کشور شده است .
هر گاه گزینه دیگر نزد حکومت افغانستان برای پایان بخشیدن به بحران موجود در افغانستان مراجعه به نهاد های بین المللی باشد ، ممکن است نتایج موثر را در قبال داشته باشد و جامعه جهانی و سازمان های بین المللی پاکستان را وادار به حمایت از شورشیان طالب کنند ، اما عدم هماهنگی و دیدگاه واحد در دستگاه حکومت حامدکرزی از پرسش برانگیزترین موضوع هایی است که باعث بی باوری خارجیان در چند و چون مذاکره حکومت افغانستان با پاکستات خواهد بود.
با این حال مساله اعلامیه راهبردی بین کابل واشنگتن را برخی ها یکی دیگر از مسایل عنوان می کنند که گمان می رود ایالات متحده امریکا زمینه را در صورت برای مذاکره موثر حکومت افغانستان را با پاکستان مساعد سازد که حامدکرزی پیشنهاد های آن کشور را این اعلامیه بودن قید و شرط امضأ کند که در آینده نیز باعث بروزیک سری مشکلات دیگر در روابط افغانستان با همسایه گان این کشور به خصوص ایران خواهد شد .
اگر حامد کرزی بازهم بدون مشوره و در نظر گرفتن منافع ملی سرصحبت را با پاکستانی ها باز کند ، ممکن است مهم ترین خواست پاکستان قطع رابطه یا کاهش جدی روابط افغانستان با هندوستان باشد که عملی ساختن چنین خواستی از جانب آقای کرزی نتایج بدتر از وضعیت کنونی را ممکن است درقبال داشته باشد، زیرا در حال حاضر پاکستان نه تنها عمق استراتیژیک برای غربی ها به شمار نمی رود بلکه یک بال و بار دوش نیز برای آنان محسوب می شود و روابط دوستانه کشور هندوستان در افغانستان از مسایلی است که قریب به اتفاق آراء شهروندان کشور با آن موافق استند و پذیرفتن این خواست پاکستان باعث بی اعتمادی بیشتر و افزایش بحران در کشور خواهد شد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته