یاد بود از 10 همین سالروز شهادت احمد شاه مسعود
٢٠ سنبله (شهریور) ١٣٩٠
مرد اندیشه و یگانه مجاهد روشنفکر افغانستان
احمد شاه مسعود بدون شک در زمره استشناترین شخصیت های معاصر افغانستان بشمار میرود که با وجود مشکلات فراوان مردانه وار همواره صد محکم علیه ظلم و تعدی بی گانه ها بوده است. این شخصیت بحث برانگیز افغانستان که سالیان گرانبهای عمرش را صرف دفاع از ارزش های ملی افغانستان کرد هنوز هم جایگاه شایسته اش را درمیان مردم افغانستان پیدا نکرده است و اکثریت اتباع کشور بنابر اغراض شخصی و لسانی در شناخت شخصیت وی به خطا رفته اند و کمتر روی مفکوره ملی و شخصیت بارز این مرد اسطوره ای تعقل لازم کرده اند.
یکی از خصوصیت های بارز احمد شاه مسعود تعهد و ثابت قدمی وی در برابر دسایس اجنبی و بالاخص شناخت دقیق اش از دوست و دشمن کشور ما بود ، جناب وی سالها قبل همانند داکتر صاحب نجیب از اغراض مغرضانه پاکستان در قبال ثبات و تأمین حکومت مقتدر مرکزی در افغانستان آگاه بود و با وجود تحمل هزاران مشکل و دوری اکثریت از دوستانش از کنار وی به تنهایی تمام هیچگاه در برابر خواسته های پاکستانی ها و دشمنان مردم افغانستان سر تعظیم فرو نه نهاد و تا آخرین لحضات عمرش حامی دموکراسی مردمی و تساوی حقوق اتباع کشور ماند.
حال صرف نظر ازینکه همرزمانش بعد از شهادت وی به مقام و منزلت فراوان دست یافتند و راه مقدس اش را فراموش کردند ، ولی وی هیچگاه غرض اعراض قدرت و منزلت جویی نه رزمید و مبارزه طولانی اش چون آب زلال صرف برخاسته از دفاع از اندیشه ملی گرایانه اش و تحقق بخشیدن همان خواب دیرینه اش که جز برقراری نظم و حکومت مردمی چیز دیگر نبود رزمید. برای من منحیث یک جوان بدون هیچ تعلق به این و آن مبارزه استثنایی وی منحیث یک فرد در برابر دسایس ISI و همردیفان شان برای همیش قابل قدر و حایز اهمیت خواهد بود.
احمد شاه مسعود به حکومت مردمی معتقد بود و میدانست که یگانه راه رسیدن به شگوفایی اقتصادی و اجتماعی کشور همانا برگزاری انتخابات سرتاسری در کشور و سهم گیری مرد و زن افغان درین پروسه است، وی با تجارب بی شایبه که از دوران مبارزات اش حاصل کرده بود اوضاع کلی کشور و منطقه را بخوبی درک میکرد و خواهان یک افغانستان منسجم ، پیشرفته و دارای روابط دوستانه با کشورهای جهان بود . متأسفانه قدرت های جهانی هیچگاه کلید حل مشکلات افغانستان را در وجود وی جستجو نکردند و صرفا به او منحیث یک چریک ماهر نگاه کردند و کمتر توجه روی اندیشه و طرز تفکر وی نمودند. اگر ایستادگی منحصر به فرد وی در برابر وحشت و تاریکی طالبانی نمی بود امروز چهره افغانستان بدون شک سیمای دیگر میداشت و خدای نخواسته با تصاحب پایگاه اش توسط طالبان در آنزمان امروز افغانستان به یکی از حکومت های تاریک و افراطی جهان مبدل می شد.
به قول یکی از متفکرین جهان سربلندی و تحقق آرمان ملی هیچ وقت بدون قربانی و از خود گذشتن میسرنیست و این مقوله در مورد مبارزه خسته ناپذیر احمد شاه مسعود در برابر تمامی نیروهای تاریک چه خوب صدق میکند . در اخیر با ذکر یکی از ابیات استاد بزرگ خلیلی در وصف این مرد اسطوره ای کشور روح اش را شاد میدارم:
ابر سیه شد پدید ، باز به چرخ سخن اختر برج ادب ، مرد سخندان کجاست
همنظر بوعلی ، همقدم بوالعلا همنفس رودکی ، همدم سلمان کجاست
مرد نمیرد به مرگ ، مرگ از او نام جوست نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست
--------------------------------------------------------------------------------------
طالبان اهل مذاکره یا مبارزه
اینکه طالبان بادرنظرداشت پالیسی های تشدد آمیز شان درخور مذاکره و صحبت روی محور منطق اند یا خیر و یا اینکه با این گروه قرون وسطی مبارزه نظامی صورت گیرد نظریات متعدد وجود دارد.
قراین نشان میدهد که طالبان به خواست حکومت افغانستان مبنی بر مصالحه با این گروه نه تنها اینکه جواب رد ارائه کرده اند بل با تشدید حملات مرگبار خویش برتری نظامی خود را در جنگ علیه مردم افغانستان به نمایش گذاشته و هر روز تعداد کثیر از هموطنان مان را به خاک و خون می کشانند.
بدون شک حکومت افغانستان با ایجاد شورای عالی صلح در صدد امتیاز دادن های سیاسی به این گروه بوده در حالیکه طالبان با تزئید عملیات های تخریبی شان هر روز در سرتاسر افغانستان تلفات سنگین را به جانب حکومت و نیروهای بین المللی وارد میکنند و کوچکترین اعتنا و اعتقاد هم به اصل مذاکره و ختم جنگ ده ساله در افغانستان ندارند.
تجارب جهانی نشان میدهد که مذاکره زمان جامه عمل می پوشد که هر دو طرف درگیر در جنگ به عملیات نظامی علیه یکدیگر خاتمه بخشیده ودر یک فضای آتش بس نظامی خواسته های یکدیگر را مورد بررسی قرار داده و پیش شرطهای خویش را غرض تداوم مذاکرات ابلاغ نمایند در حالیکه طالبان از آغاز پیشنهاد حکومت برای مصالحه ، حملات خود را بیشتر از پیش افزایش بخشیده و هر گونه تفاهم با حکومت را باربار رد کرده اند ، پس در چنین حالت یگانه راه حل همانا افزایش فشارهای نظامی بر این گروه بوده تا معتقد به ختم جنگ و برگشت به زندگی ملکی گردند.
جای بسا تأسف است که حکومت افغانستان در ظرف 10 سال با بی کفایتی تمام نه تنها اینکه اعتماد اولین مردم را از دست داد بل هیچ اقدام جدی روی احیای اعتماد سازی در جامعه ننمود و کار اکنون بجای رسیده که این دولت تمرکز خود را روی مسایل علیای ملی کاملا از دست داده و به اقدامات میان تهی و عجولانه متصول شده است.
دولتیکه فساد در آن بیداد میکند ، قشرمتوسط و فقیر جامعه با گذشت هر روز فقیرتر میشوند چگونه می تواند سنگ از منافع ملی بر سینه زند در حالیکه یک عده اقلیت از مامورین عالی رتبه دولت با استفاده از هرج و مرج فعلی سرمایه های هنگفت اندوخته اند و در تداوم این حالت نفع خویش را می بینند. رئیس جمهوریکه با سخنان ضدونقیص اش گاهی طالب را تروریست خطاب کرده و گاهی هم برادر و یا هم در مورد کشتار بی رحمانه این گروه سکوت مطلق اختیار کرده و بجای نمایندگی ار مردم افغانستان به وکیل مدافع منافع پاکستان و طالبان تبدیل شده است چگونه می تواند در بسیج سازی اذهان عامه غرض مصالحه با کسانیکه خون عزیزان شانرا ریخته اند مؤفق گردد در حالیکه در برار کشته شدن افراد ملکی در عملیات قوای خارجی لهن بسا شدید و تهدید آمیز دارد پس چگونه میتوان وی را شایسته رهبری دانست در حالیه حکومتش از کثافت لبریز شده است.
اگر جناب ایشان از فرصت بدست آمده بعد از نشست بن استفاده اعظمی مینمودند و اصل شایسته سالاری و حب وطن را بر معامله و خویشتن پرستی ترجیح میدادند ، بدون شک تصویر افغانستان فعلی بعد از 10 سال بکلی سیمای دیگر میداشت ولی اکنون که جناب ایشان و اطرافیان مفسد و فرصت طلب شان با سرمایه های هنگفت مالی لبریز شده اند داد از صلح و رفاه مردم میزنند که با خوشبینی تمام به جای نخواهد رسید زیرا هر دو طرف معامله آزموده شده اند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته