فرهنگ امنیت ملی در جامعهء افغانستان – ٢

١ سنبله (شهریور) ١٣٩٠

چه کسانی سهامداران فرهنگ امنیت ملی در افغانستان هستند؟ به نظر شما باید کی ها بوده باشند؟

"امنیت ملی"  درجامعهء  افغانستان به عنوان یک" فرهنگ" همانند فرهنگ استقرار دیموکراسی بینادی نگردیده است.

با نام بردن ا ز" امنیت" در کشور ما ،  اولین چیزیکه در ذهن ما  خطور میکند عبارت از نیروهای مسلح اعم از اردوی ملی و پولیس ملی می باشد و بس.

با وصف این همه ، درک  امنیت ملی از روی اردو و عسکر موجودیت دیرینه  و تاریخی داشته و مانند جوامع دیگر دارای احساسات  می باشد، بنابراین  وزارت دفاع ملی، پولیس ملی ، سازمان امنیت ملی ، خدمات اطلاعاتی دولت وغیره از عناصر عمده امنیت ملی به شمار می آید.

درحالیکه فراهم کننده گان و تأمین کننده گان  امنیت ملی در عصر جهانی کنونی به عهده ومسؤولیت سازمانهای سیاسی ، احزاب سیاسی، تشکلها و انواع مؤسساتی می باشند که نیازهای مادی و معنوی مردم به آن گره خورده و وابسته است.

درجهان امروزی، تأمین امنیت  با تانکها، طیاره ها، توپها و اردو و سرباز نبوده بلکه  از طریق طرح های سیاسی که برای آزدای فرد، تلاشهای گروهی  برای دستیابی و استقرار صلح، حل مشکلات از طریق گفتگو ودیالوگ اهداف خود را ارائه میکنند نهفته است.

افغانستان نظر به زیرساختار های امنیتی  فوق نیاز به تجدید سازمان بخشیدن به نیروهای امنیتی خویش دارد.

درحال حاضر،  چه گونه میتوانید ساخت وساز فرهنگ امنیتی جامعه افغانستان را به طور عموم ارزیابی کنید؟

تشکلها ، نهضت ها و حزبهای سیاسی بهترین وسیله جهت ایجاد یکپارچگی در رواط بین افراد جامعه بشری بوده و مناسب ترین تمرین سیاسی برای آموزش تجارب کافی غرض ورود به عرصه های تصمیم گیری یک کشور است.

با وجود اینکه این مبارزات ترقی خواهانه بنابر علل وعوامل عینی و ذهنی ، مقاومت و مخالفت های دوامدار عقب گرا های درونی  و مداخلات وسیع بیرونی از یک سو، اشتباهات و کجروی های نیروهای تحول خواه ا زسوی دیگر، به موفقیت و پیروزمندی کامل انجام نگرفته است. اما نوسازی و انکشاف جامعه افغانستان را تحرک بخشیده و رکود سیاسی و انجماد اجتماعی را قسما از بین برده است. بنابراین سطوح آگاهی و تشکل جامعه را ارتقاء بخشیده و تجارب زیادی و درسهای پند آمیز را به نسلهای بعدی از خود به جاگذاشته است.[i]

البته این طبیعی است که درکشورهای دچارانارشیزم وقتی سیستم ماقبل تاریخی ملوک الطوایفی بر سرنوشت مردم حاکم می شود، به صورت  طبیعی میل به تشکیل اردوهای کوچک نیز به میان می آید. نمونه این گونه کشورها از آسیا تا افریقا مشاهده شده است. بطور مثال اردوی هوتو در رواندا در پاره ای از تاریخ این کشور یک اردوی ملی نبوده است بلکه با علایق شدیدا قومی کار اصلی اش را که دفاع از تمامیت رواندا بود فراموش کرده وبه قتل توتسی ها پرداخت. در افغانستان هم اردوی کشور همانگونه که رئیس جمهور گفته است بجای اینکه از استقلال وتمامیت ارضی کشور دفاع کند، نیمی به جانب نیروهای اشغالگر پیوست وتکه پاره های دیگر سر اطاعت به احزاب سیاسی فرود آوردند که این احزاب در کار نامه خود کمتر آجندای ملی داشتند. در جریان جنگ های داخلی این واقعیت چهره نشان داد که در دو سوی جنگ افسرانی قرار داشتند که همدیگر را بخوبی می شناختند اما یکی برای یک حزب ودیگری برای حزب دیگر می جنگید. واین  نخستین لحظه های فروپاشی شیرازه های اردو در افغانستان بود. ممکن است برای توجیه این امر کسانی پیدا شوند و موضوعاتی را مطرح نمایند اما حقیقت این است که افغانستان چیزی در حدود سی سال فاقد یک ارتش ملی بوده است.[ii]

اردو های افغانستان ملی نبوده صرف درخدمت شاهان و دولت مندان  بوده است که زیاده از نظام موجوده خود دفاع نموده اند .درصورت ازبین رفتن نظام اردو متعلق به آن نیز ازبین رفته است. هرپادشاه ورهبر جدید پس از بسر اقتدار آمدن اردو سابق را به خودخطر تلقی نموده آنرا لغو نموده است. واردوی مطمعین خودرا ساخته است. مانند عبدالرحمن خان، نادرشاه و طالبان. پس از سال1800 دستهای استعماری درکشور ما مداخلات نموده با نشاندن شاه یا امیر یا رهبر جدید شاه سابق را کفر فتوا داده اردو اورا هم کفارپنداشته وازبیین برده است.مانند اردو شاشجاع ،امان اله خان دولت دکتر نجیب اله.[iii]

اردوي ملي افغانستان در سال ۱۳۸۲ ه. ش به همکاری دولت امریکا تأسيس و هرسال با تمویل مالی كشور هاي كمك كننده توسعه يافته است.

هميشه قرينه هاي نا متناسب با حجم نقش تطاول خارجي در انحلال اردو هاي افغانستان بافته شده در ذهن مردم تزريق گرديده است و عوامل داخلي كه زمينه سازي نفوذ بيروني در اردو بوده روند زوال آنرا سرعت بخشيده است به نسيان گذاشته شده است. روشن است جهت ايجاد ارتش كه در نتيجه علالت و دگرگوني مزاج شاه توازن خويش را از دست ندهد اضمحلال متوارد نيرو هاي مسلح افغانستان كه تاكنون پيامد ها ي ناگواري بر سر نوشت مردم و مقدرت هاي كشور داشته است نياز به تحليل علمي و بررسي كارشناسانه دارد.[iv]

آنچه كه به عقيده كار شناسان بر علاوه ء نشانه هاي جمع بندي شده از طرف گروه بين المللي بيش از هر عامل ديگر خطر احتمال فرو پاشي اردوي نو بنياد فعلي افغانستان را افزايش داده است عدم رعايت تناسب قومي در تركيب اردو و تصفيه ء قومي در نيروي هاي مسلح ميباشد.

افغانستان دریک قرن اخیر از دوره های جنبش و تحریک مشروطه اول  امانیه گرفته تا دیموکراسی های مشروطه ء فعلی  ،  د گرگونی های سیاسی و حکومت حامد کرزی  فراز و نشیب های که منجر به دگرگونی های مختلف گردیده است که متأسفانه  از ذهنیت و تفکر قوم گرایی و خود کامه پرستی بطور کلی پیروز نگردیده است.

ترس، رعب، دهشت،عدم آزادی بیان ، عقیده و باورها  همیشه به فرهنگ ترس تبدیل گردیده است وبه  باور اینکه دولت همه چیز را بهتر میداند و ما باید ا زآن اطاعت ورزیم.همین سبب گردید که اردو همیشه در خدمت دولت بوده به ناهنجاری ها و کودتاه های گوناگون منجر گردیده است. با این وسیله دولت همیشه فشار خودرا از طریق همین اردو بالای مردم افزایش داده و حقوق بشر و آزادی محدود و یا هیچ شمرده شده است. وقتی که سخن ا زامنیت و اردو به زبان آید در حقیقت حضور متداوم نیروهای امنیتی یعنی اردو و پولیس بوده است .

نیروهای مسلح (اردو و پولیس ملی کشور) درنتیجه درک امنیت در جامعه عنوان  گردیده تهدیدات وخطرات مدیریت تعیین  و تقرری ها در داخل اردو بدون پرسش ، بحث و اعتراض  پذیرفته شده است. اتخاذ چنین اوضاع یکی از دلایل عدم گسترش فرهنگ امنیت ملی درجامعه افغانستان می باشد.

موارد  و پدیده های امنیتی ، نباید  تنها در مدیریت  قدمه های اردو تشخیص و شناسایی گردد ، البته باید ایده ها نظرات ایشان را خواست ، تهدیدها و فرصت ها را مورد ارزیابی قرارداد. اما باید سیاست و  فرهنگ امنیت ملی را تشکل های سیاسی ایجاد کنند.

جستجوی امنیت از مهمترین کششها و انگیزه‌های انسانی است. این کشش با جوهر هستی انسان پیوندی ناگسستنی دارد. حفظ ذات و صیانت نفس از اساسی‌ترین میلهای انسان است. انسانها در پی برآوردن نیازهای زیستی با یکدیگر وارد مناسبات گوناگون شده و تشکیل جامعه می‌دهند. مهمترین نیاز هر جامعه ، خواه یک طایفه یا قبیله و یا یک قوم یا کشور باشد، تامین امنیت آن جامعه و افراد آن است. کشورها از جهات مختلف از جمله امکانات مادی و معنوی مانند موقعیت سوق الجیشی ، منابع طبیعی ، جمعیت ، سطح رشد اقتصادی ، انسجام داخلی و ثبات سیاسی در یک سطح نیستند.



[i] http://www.kotiposti.net/msaleha/nai_7/sh-2/p-9.html

[ii] http://www.gmic.gov.af/dari

[iii] http://horiatsiasat.blogspot.com

[iv] http://www.rustamsana.com







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



خلیل الرحمن سلحشور