کنفرانس خبری احمد ولی مسعود و عزیز آریانفر در قزاقستان
٢٥ جوزا (خرداد) ١٣٩٠
گزارش کنفرانس بین المللی آلماآتی
سناریوها برای افغانستان و دگرگونی امنیت منطقه یی
بخش نخست
کنفرانس خبری احمد ولی مسعود و عزیز آریانفر در تالار کنفرانس های خبرگزاری بین المللی انترفاکس قزاقستان
به روزهای نهم و دهم ماه جون در شهر آلماآتی کنفرانس بین المللی یی با اشتراک بیش از پنجاه تن از کارشناسان از کشورهای آلمان، ترکیه، ایتالیا، روسیه، تاجیکستان، قزاقستان، ازبیکستان، قرغیزستان و افغانستان زیر نام «سناریوها برای افغانستان و دگرگونی امنیت منطقه یی» برگزار گردید.
سازماندهندگان این کنفرانس- بنیاد «فریدریش ایبرت» جمهوری فدرال آلمان، مرکز «مطالعات استراتیژیک خاورمیانه» ترکیه، مرکز «راهکارهای سیاسی» روسیه، بنیاد «الکساندر کنیازیف» قرغیزستان، دفتر فرهنگی حاکمیت آلماآتی، انجمن اجتماعی «آریانا» در آلماآتی و بنیاد «احمدشاه مسعود» از افغانستان بودند.
در آینده نزدیک گزارش مفصلی از کار این نشست در تارنمای کانون مطالعات و پژوهش های افغانستان خدمت پیشکش خواهم نمود. در این جا تنها نگاهی می افگنیم به کنفرانس رسانه یی که در آستانه برگزاری نشست دایر گریده بود.
به تاریخ هشتم ماه جون در جنب این نشست، کنفرانس مطبوعاتی یی با اشتراک آقایان احمد ولی مسعود- رییس بنیاد احمد شاه مسعود، از جمهوری اسلامی افغانستان، پروفیسور داکتر کنیازیف- رییس بنیاد کنیازیف، از جمهوری قرغیزستان، عزیز آریانفر- رییس کانون مطالعات و پژوهش های افغانستان در فرانکفورت و احمد الله وستوک- انجمن اجتماعی آریانا در شهر آلماآتی برگزار گردید.
قرار بود در این نشست خبری که در آن بیش از پنجاه خبرنگار حضور داشتند، آقای داکتر عبدالله- رییس جنبش تغییر و امید و آقای امر الله صالح- وزیر پیشن امنیت افغانستان و نیز شماری دیگر از شخصیت های سیاسی افغانی هم حضور می یافتند که متاسفانه بنا به معاذیری نتوانستند تشریف بیاورند.
کنفرانس خبری با اشتراک بیش از سی تن خبرنگار نزدیک به دو ساعت ادامه یافت که گزارش آن از طریق رسانه های گوناگون تلویزیونی، رادیویی، تارنمایی و چاپی جمهوری قزاقستان و روسیه از جمله تلویزیون های «خبر» و «کسپین» و خبرگزاری «انترفاکس» قزاقستان، «فرغانه رو»ی قرغیزستان و «ریا نووستی» روسیه و دیگر رسانه ها پخش گردید. افزون بر این، در جنب کنفرانس، به روزهای نهم و دهم جون، شماری از خبرگزاران رسانه ها با آقای احمد ولی مسعود و این جانب گفتگوهایی جداگانه انجام دادند.
اینک ترجمه فرازهایی از گفته های آقای احمد ولی مسعود در کنفرانس رسانه یی و دیگر مصاحبه های شان را که در تارنمای های فرغانه رو، تارنمای انترفاکس و ریا نووستی و دیگر رسانه ها بازتاب یافته است، خدمت تقدیم می دارم. آن چه مربوط به اظهارات این کمترین در مصاحبه ها و نشست خبری می گردد، با توجه به آن که گوشه های از آن هم در مقاله ارائه شده زیر نام «سناریوهای تحول اوضاع در افغانستان و راه های برون رفت از بن بست» که در کنفرانس ارائه گردید و نیز سخنرانیم در مرکز مطالعات استراتیژیک ریاست جمهوری در آلماآتی بازتاب یافته است، از آوردن آن در این جا به منظور جلوگیری از تکرار، خود داری می ورزم. دوستانی که آرزومند خواندن این نوشته ها باشند، می توانند آن ها را در تارنمای کانون مطالعات و پژوهش های افغانستان www.arianfar.com بخوانند.
در آغاز داکتر کنیازیف و آقای وستوک در باره نیاز راه اندازی کنفرانس در این مقطع، اهمیت کنفرانس، دلایل افزایش توجه به مساله سر در گم افغانستان در محافل علمی و ژورنالستیک، و .... سخن گفتند.
سپس خبرنگاران پرسش های خود را از آقایان احمد ولی مسعود و عزیز آریانفر در رابط با مسایل افغانستان مطرح نمودند.
پرسش: کابل از کمیته شورای امنیت سازمان ملل می خواهد تا از «لیست سیاه» دست کم نام های چهل و هفت تن از طالب ها را به اصطلاح خط بزنند. موضع شما در قبال این ابتکار چیست؟
آیا کاهش در «لیست سیاه» می تواند بستری را برای گفتگوها با طالبان بگستراند؟
-احمد ولی مسعود: این ابتکار کابل است و ربطی به ما ندارد: آن ها می خواهند تا نام های برخی از طالبان و اعضای القاعده از لیست سیاه حذف گردد، اما موضع ما روشن و آشکار است: ما هیچگاهی با آدمکشان و کسانی که در خونریزی دست دارند، آشتی نمی کنیم. ما با آنانی در بمب گذاری ها دست دارند، آشتی ناپذیر هستیم.
ما نمی خواهیم با جنایتکاران آشتی کنیم و با حذف نام های آن ها از «لیست سیاه» موافق نیستیم. هرگاه چنین چیزی رخ بدهد، این کار تهدید بیشتری برای کشور و منطقه خواهد بود. برای نمونه محمد کلام الدین یک دهشت افگن بسیار خطرناک است که کشتارهای بسیاری انجام داده است.
طالبان- تنها گروه های جنگجو نیستند. آن ها پیروان و رهروان یک دبستان باوری و ایدئولوژیک اند. آن ها دارای یک ایده اند و در راه آن می جنگند. تا به امروز کسی ندیده است که کسی از طالبان صادقانه پای میز مذاکره نشسته باشد.
طالبان هرگز تن به مذاکرات نخواهند داد. آن ها ایده یی دارند که در راه آن، بمب گذاران انتحاری خود جان می دهند و از دیگران جان می ستانند و مرگ به ارمغان می آورند. در افغانستان و پاکستان و دیگر جاها همه روزه می شنوید که این آدمکشان حرفه یی چه بمب گذاری های انتحاری و دیگر جنایات سازمانیافته که انجام نمی دهند. آن ها هرگز به آشتی رو نخواهند آورد. چنین واژه یی در قاموس آنان به چشم نمی خورد. از این رو، اگر کسی به آشتی رو می آورد، مطمئنا از اردوگاه طالبان نیست.
- پرسش: پس شما بر آنید که گفتگو با طالبان، در اصل، امکان پذیر نیست؟
-احمد ولی مسعود: هنگامی می توان از گفتگوها سخن بر زبان آورد که بستری برای سازش و هماهنگی و همسویی جود داشته باشد. طالبان هرگز در اندیشه کنار آمدن با مردم افغانستان نیستند. در هر گونه مصالحه و گفتگو میان دو کشور، دو سازمان، دو حزب، در یک سخن دو طرف؛ باید یکی از دو طرف از چیزهایی بگذرد و چیزهایی را بپذیرد. برای دستیابی به یک آرمان باید هر دو طرف قربانی هایی بدهند. بهایی بپردازند.
روی چه کامپرومایسی می توان در مذاکره با طالبان سنجش داشت؟ در روند مذاکرات باید دو طرف روی یک رشته مسایل به سازش دست یابند. باید چیزهایی بدهند و چیزهایی بگیرند. ما از طالبان چه چیزی می توانیم بگیریم؟ آن ها هم چیزی برای دادن ندارند. مگر طالبان کوچکترین انعطافی برای عقب نشینی از مواضع شان اعلام داشته اند؟
حال از این می گذریم که طرف گفتگوها ها روشن نیست چه کسانی هستند و چه چیزهایی برای دادن و گرفتن دارند. ما هیچ چیزی نمی دانیم. ناگفته پیداست که گفتگوها در تاریکی دستاورد روشنی نخواهد داشت.
تا کنون همه گفتگوها با طالبان در تاریکی در پشت پرده ها بوده است و مردم افغانستان نمی داند که در یک دهه گذشته کی با چه کسانی در باره چه چیزی سخن گفته است و بالاخره دستاورد یک دهه مذکره چه است؟ تصورش را بکنید. من به عنوان کسی که دست کم چند دهه در سیاست افغانستان منهمک بوده ام، هیچ چیزی نمی دانم. حال چه رسد به دیگران. این مضحکه را می توان سردرگمی بدآیند محض خواند.
محافل و حلقاتی هستند که در پی گردن زدن رهبران و سران طالبان و فرماندهان بومی آنان هستند. این گونه، با گذشت هر روز انقطاب در میان طالبان بیشتر می شود و گروه های بزرگ به چند گروه کوچک مبدل می گرند. این گونه، طرف مذاکرات و آدرس معینی دیده نمی شود. پرسش در این است که با چه کسانی و چه گروه هایی گفتگو کرد؟
همچنین میزان صلاحیت مذاکره کنندگان روشن نیست. میزان سود و زیان مذاکرات نیز قابل سنجش و پیمایش نیست. در هر مذاکراتی می توان از پیش روی برخی از نتایج حساب کرد. در این جا همه چیز چنان سر درگم است که هیچ کسی نمی تواند روی چیزی حساب باز کند. یعنی نه طرف گفتگو روشن است، نه موضوع گفتگو و نه مفروض و نه مطلوب آن.
اما یک چیز روشن است: طالبان می خواهند که دروازه های آموزش و پرورش بیخی بسته شود. زنان از پویایی های اجتماعی کنار زده شوند. بساط آزادی بیان و دمکراسی– در یک سخن رسانه ها برچیده شود. افغانستان به کانون دهشت افگنی و انبار مواد مخدر و صدور بی ثباتی مبدل گردد. آن ها به عدالت اجتماعی و ارزش های حقوق بشر هیچ گونه اعتقاد و پابندی ندارند.
آن ها از یک سو در برابر حضور نیروهای نظامی خارجی و در کل خارجیان در کشور شعار می دهند و از سوی دیگر از همان آغاز خود زمینه ساز آمدن نیروهای خارجی در کشور و منطقه بوده اند.
دید من این است که طالبان به عنوان یک کتله انسانی حق دارند دیدگاه های خودشان و ارزش ها و باورهای خود شان را داشته باشند و در چهارچوب سنت های خودشان و خواست های شان زندگی نمایند. نمی دانم چرا برخی ها پافشاری دارند بر کسانی که با دمکراسی و ارزش های دیگر پذیرفته شده از سوی جوامع متمدن سر سازش ندارند و تازه سر ستیز دارند؛ با ابزارهای دمکراتیک و با زبان دیگر که برای شان آشنا نیست، سخن بگویند. این یک ابسرود است. بگذار آن ها در جاهای خود شان حاکمیت های طالبی داشته باشند.
برعکس، در جاهای که مردم دمکراسی را می پذیرند و برداشت هایی- بگذار هرچند هم نه بسیار همخوان با آن چه که در غرب، از دمکراسی دارند، بیایند با مردم از ارزش های نوین سخن بگویند. روشن است در چنین فضایی نمی شود از دولت مرکزی و نظم سراسری سخن گفت. بگذار هر کس در جایگاهی باشد که خود می پسندد و برای خود سودمند می پندارد. نباید به زور چیزی را بر کسی تحمیل کرد. هر کس می خواهد در چهارچوب ارزش های طالبی بود و باش داشته باشد، برود و هرکسی می خواهد در سایه یک نظام بالنسبه آزاد و معتدل در هماهنگی با ارزش ها و باورهای آیینی زندگی نماید، بفرماید.
یک جانب یک الگوی تند و خشونت بار را ارائه می دهد و می خواهد ارزش های خود را با ابزارهای سخت ابزاری همچون جنگ، آدمکشی، خشونت، دهشت افگنی، عملیات انتحاری، زورگویی، با راهکارهای غیر قانونی و نامشروع با تکیه به دشمنان بیرونی پیاده کند و از زبان تفنگ سخن بزند. ابزارهای آنان نیز قاچاق مواد مخدر و جنگ افزار و منابع نامشروع است.
راهبرد و راهکار جانب دیگر، مسامحه، صلح، آشتی، عدالت، برابری، حقوق شهروندی، برادری، دمکراسی، دادن حقوق برای زنان، گسترش آموزش و پرورش سراسری از جمله برای زنان، پابندی به ارزش ها و باورهای آیینی خودی و همچنین نورم های پذیرفته شده از سوی جامعه جهانی است.
این دو دبستان متفاوت است. در اوضاعی که نظام های ارزشی دو طرف به این پیمانه از هم دور است، چه جایی برای دستیابی به همسویی می ماند؟
با این هم هستند کسانی که پس از گذشت یک دهه آزگار باز هم به رسیدن به تفاهم باورمند اند. چنین چیزی درخور شرح و بیان نیست و من در وضعیتی نیستم که در این جا برای شما در زمینه تبصره یی داشته باشم. بهتر است خود تان برداشت های خود را در زمینه داشته باشید. (به قول معروف تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).
- پرسش: از دید شما، برای دستیابی به پیروزی در برابر مواد مخدر در افغانستان به چه چیزی نیاز است؟
- احمد ولی مسعود: این امر بستگی به اراده سیاسی دولت افغانستان دارد. کابل باید در نابودسازی مواد مخدر و مبارزه با قاچاق مواد مخدر تصمیم جدی بگیرد.
در پیرامون رئيس جمهور کسانی هستند که آشکارا در قاچاق مواد مخدر دست دارند. حال که رئيس جمهور تصمیم نمی گیرد که گلیم قاچاق را برچیند، پس چگونه می توان در باره مبارزه با قاچاق مواد مخدر سخن گفت؟کدام مبارزه؟ کدام پیروزی؟
تا به امروز ، هیچ قاچاقبر بزرگی نه دستگیر و باداشت شده و نه با کدام مجازاتی روبرو شده است. لذا در گام نخست باید پنج قاچاقبر- پنج سرکرده اصلی باندهای مواد مخدر بازداشت و به پنجه قانون سپرده شوند. آن گاه تولید مواد مخدر به شدت پایین خواهد آمد. مادامی که کار بر همین روال باشد و سرکرده های باندها از پشتیبانی و چتر حمایتی محکم برخوردار باشند، داشتن انتظار بهبود در زمینه بیهوده است.
روشن است برای روستاییان ساده، کشت مواد مخدر سود آور است و برای به دست آوردن پول بسیار دست از این کار بر نخواهند داشت.
راه های بسیاری برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر هست. متاسفانه، در ده سال فرمانروایی کرزی در افغانستان، با توجه به سهل انگاری و کرنش ایشان در برابر قاچاقچیان بزرگ، تولید و قاچاق مواد مخدر به کسب و کار بسیار بزرگ و پر رونقی برای جنوب کشور تبدیل شده است. برخی از محافل خارجی هم که بیشتر به دنبال سرمایه گذاری سیاسی (متاسفانه نه اقتصادی) در افغانستان اند، شاید به این باور باشند که چنین سازوکاری شاید بتواند چنین کاستی یی را جبران کند.
- پرسش: هنگامی که مقامات قزاقستان تصمیم به گسیل چهار تن کارشناس نظامی به افغانستان گرفتند، طالبان اعلامیه تهدآمیزی علیه جمهوری قزاقستان پخش کردند. از دید شما این تهدید تا چه اندازه جدی است؟
- پاسخ: بد امنی در افغانستان در آینده می تواند به قزاقستان نیز سرایت کند. ببینید، در این جا سخن بر سر طالبان نیست. طالبان تنها یک نام است. فاجعه بارها بزرگتر از آن چه است که تصور می شود. سخن بر سر ساختارهای بسیار پیچیده است. روشن است هرگاه قزاقستان از تصمیم خود بر نگردد، تهدید برایش بس جدی خواهد بود و تنها به روی کاغذ نخواهد ماند.
طالبان تنها یک گروهبندی رزمنده و جنگجو نیست. آن ها حامیان مالی و شبکه ها و پایگاه های بس گسترده یی در پاکستان و کشورهای دیگر دارند. طالبان را به عنوان یک ابزار تهدید برای قزاقستان، روسیه و چین نگه داشته اند. محافلی هستند که در این کار ذینفع می باشند.
هرگاه طالبان به تدریج از جنوب افغانستان موفق به تصرف شمال کشور شوند، آن گاه به قلمرو تاجیکستان، ازبیکستان و قرغیزستان سرازیر خواهند شد و پس از آن، قزاقستان هدف بعدی خواهد بود.
(یادداشت گزارنده: به تاریخ دوازدهم جون کسی به من گفت که سنای قزاقستان موضوع گسیل چهار کارشناس نظامی قزاقستانی به افغانستان را نپذیرفته است.)
پرسش: برخی از آگاهان بر این باورند که ایالات متحده وارد فاز خروج مشروط خود از افغانستان گردیده است. از این رو، تلاش خواهد کرد تا پایگاه های نظامی دایمی خود را در کشورهای ضعیف آسیای مرکزی برپا نماید. نظر شما در زمینه چه است؟
احمد ولی- موضع اوباما و استراتیژی امریکا در افغانستان در حال تغییر و ویرایش است و هر شش ماه یک بار بازنگری می شود. بنا بر این، می توان انتظار همه چیز را داشت. از جمله تلاش برای ایجاد پایگاه های نظامی در منطقه- در کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان و نیز در شمال افغانستان.
باشندگان شمال افغانستان خواهان صلح اند و اگر حضور امریکایی ها منجر به استقرار صلح و ثبات در شمال کشور و تضمین صلح و ثبات در منطقه گردد، مخالف چنین چیزی نخواهند بود.
پرسش: از نگاه شما برای آوردن ثبات در کشور، بازنگری در قانون اساسی کشور لازمی است یا نه؟
پاسخ- قانون اساسی افغانستان نیازمند تغییر است. از این رو، باید آن را اصلاح کرد. این یکی از شرط های حتمی برای برقراری صلح در کشور است. مشکل اصلی در افغانستان- تمرکز تمام قدرت در دست یک نفر و و در دست یک گروه خاص است. تا چنین چیزی اصلاح نشود، ممکن نیست آرامش به کشور باز گردد.
پرسش: راه برونرفت از بحران را در چه می بینید؟
احمد ولی مسعود- ممکن است راه های بسیاری را در نظر گرفت. برای مثال، برخی از کارشناسان بر آن اند که نخستین گام در این راستا اعاده موقف بیطرفی افغانستان زیر چتر سازمان ملل است.
پس از نابودی تروریست شماره 1- اسامه بن لادن به دست کماندوها و تفنگداران دریایی امریکا، این کشور به هدف اصلی اعلامی خود رسیده است. مگر با این هم مساله موعد حضور نیروهای ائتلاف بین المللی در افغانستان هنوز باز است. و پرونده مختومه نشده است.
اسامه دیگر نیست. شاید بتوان حذف او را پیروزی ایالات متحده شمرد. اما این را نمی توان چونان پیروزی مردم افغانستان ارزیابی کرد. ما هنوز تا پیروزی راه دشواری را پیش رو داریم. مبارزه ما با در عرصه نبرد با دهشت افگنی و تندروی تا پیروزی نهایی ادامه خواهد یافت.
دبیر کل ناتو- آندرس فو راسموسن، در اواخر ماه می گفت که او فرایند انتقال مسوولیت های امنیتی در افغانستان به خود افغان ها در اواخر جون 2011 آغاز خواهد شد. پایان این فرایند برای پایان 2014 برنامه ریزی شده است.
مبارزه سیاسی ما در برابر کرزی یک پدیده طبیعی درونی کشور ما است. متاسفانه آقای کرزی در ده سال گذشته نتوانست با بهره گیری از بستر مناسب به یک شخصیت محوری در تراز ملی مبدل شود. هم مردم خسته از جنگ و نامردمی های طالبان خواهان صلح و ثبات و ایجاد یک دولت فراگیر ملی پیرامون یکی از شخصیت ها بودند و هم جامعه جهانی کمک های بی سابقه یی را به دسترس دولت افغانستان گذاشت.
متاسفانه ایشان نتوانستند از این فرصت نیکو بهره برداری بایسته نمایند و بدبختانه امروز کشور به سوی بحران برگشت ناپذیری روان است. امیدهای مردم به نومیدی مبدل گردیده و کسی به آینده باور ندارد. تروریزم ریشه کن نشده، باورمندی و پابندی به قانون وجود ندارد. فساد بیداد می کند و .....
متاسفانه آقای کرزی اعتماد مردم را از دست داده است و از محبوبیت او به شدت کاسته شده است. برای نمونه دست کم بیست شخصیت بزرگ جهادی و مطرح در کشور در انتخابات پیرامون کرزی حلقه زده بودند و روشن است بخش بیشتر آرا را درست همین چهره ها به او به ارمغان آوردند. پرسشی که مطرح می گردد، این است که پس مقدار رای آقای کرزی چند است؟
باور دارم ما در انتخابات آینده بر تیم آقای کرزی حتمی پیروز می شویم. بر تیمی که راهبرد و راهکار و برنامه مشخصی برای کشور و کشیدن آن از بحران ندارد و همین گونه دستاورد روشنی از یک دهه کار در دولت افغانستان.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
انجنیر انوری | 18.06.2011 - 11:56 | ||
یگانه راه بیرون ازمعضلات کشور همانا تجزیه کشور به شمال و جنوب است. بگذارید طالبان با فرهنگ طالبانی شان هر آن قسمیکه زندگی خوش دارند، آزاد و خود مختار باشند. دیگر اقوام ساکن (تاجک، ازبک، هزاره، ایماق، پامیری، نورستانی و غیره) که خواهان تمدن، ترقی، پیشرفت هستند زندگی شرافتمندانه خویش را داشته و در راستای ترقی و تمدن که آرزوی دیرینه شان میباشد به آرزوی خویش برسند. رهبران شمال بیدار باشید که کرزی و افغان ملتی ها پلان دارند تا توسط جرگه نام نهاد صلح یک تعداد طالبان و افراد حزب اسلامی را شریک حکومت و بعد در ولایات شمال حاکم سرنوشت مردمان سلحشور و آزادی خواه شده و صدای آزادی را در گلوی شان خفه سازند. پلان کرزی بسیار خطر ناک است بیدار باشید. |