نظر اجمالی بر اینکه اسامه بن لادن کی بود و چه نقش را بازی کرد

٢٨ ثور (اردیبهشت) ١٣٩٠

یک مرور بر سیاست امریکا در این زمینه امریکا بعد از چند ساعت حملات  تروریستی بر تعمیر مرکزی  تجارت جهانی و پنتاگون، اداره  بوش  بدون داشتن شواهد چنین نتیجه گیری کرد که اسامه و حزب متعلق به او از مظنونان اولی هستند. رئیس سی آی  إی جورج تینیت اظهار داشت که اسامه توانایی پلان کردن این حملات را دارا است. و دولت امریکا این حملات را عمل جنگی خواند. بگفتهء مسئول سابق امنیت ملی لورنس ا یگل بورگر: " من فکر می کنم که ما نشان خواهیم داد که در مقابل همچو حملات مقاوم و انتقامجو خواهیم بود".

درسخنان یکی از فرماندهان امریکایی در روزنامه نیویارک تایمز: "اگر ما دقیقاً کمپ ها ومراکز دشمنان خودرا تشخیص کنیم ، باید آنها را  به خاکستر مبدل کنیم. با کم ساختن و قبول خسارات جانبی،آشکارو پنهان در صدد متزلزل ساختن میزبانان تروریستان خواهیم برآمد".اولین مظنون در حملات نیویارک و وا شنگتن که توسط ا ف بی آی به عنوان تروریست بین المللی و نقش ا ودر انفجارات سفارت های امریکا در افریقا نشانی گردیده، اسامه بن لادن متولد سعودی است که در جریان جنگ شوروی ـ افغانستان با علاقمندی خا ص تحت حمایت آمریکا فرستاده شد تا در مقابل تجاوز شوروی بجنگد.

درسال1979 بیشتر عملیات مخفیانه سی آی ای در جواب تجاوز شوروی که به بهانه کمک به رژیم کمونیستی ببرک کارمل صورت گرفته بود،شروع شد.2 :"  سی آی ای و آ اس آی با تشویق فعال خود و  تحریک دول مسلمان در مقابل شوروی در افغانستان،میخواستند جهاد افغانستان رابه جنگ جهانی مبدل سازند. به ده ها هزار تن  دیگر زمینهء درس در مدارس پاکستان مساعد گردید.همچنان اضافه از صد هزار مسلمانان رادیکا ل خارجی مستقیماً تحت تأثیر جهاد افغانستان قرار گرفتند."جهاد توسط ایالات متحده وعربستان سعودی با در آمد قابل ملاحظه ایکه از کشت و تجارت مواد مخدر  بدست می آید ، حمایه می گردید که شاهد است. معاونت مخفیانه نو آمریکا با یک ازدیاد قابل ملاحظه ا یکه شامل حمایهء نظامی به ظرفیت سالیانه 65  هزار تن از سال1987  تا و هم رفت و آمد های بدون وقفه متخصصین سی  آی ای و پنتاگون بمرکز سری آی اس آی درجاده مرکزی نزدیک راولپندی پاکستان شروع شد. متخصصان آمریکائی بخاطر کمک به پلانهای  عملیاتی شورشیان افغانستان با مأمورین آی اس آی دید و وادید هارا شروع کردند". " سی آی ای از دستگاه استخبارات نظامی پاکستان آی اس آی بحیث رول کلیدی در تربیه نظامی مجاهدین استفاده بعمل آوردند". دستگاه استخبارات پاکستان آ ی اس آی بحیث "وسیله" بین سی آی  ای و مجاهدین عمل میکرد. بعبارت دیگر موقف واشنگتن درین کار آئی و عملیات مخفی محتاطانه بود تا در مخالفت با اهداف نهائی جهاد که فرو پاشی شوروی رادر بر داشت، قرار نگیرد.

بعد از تهاجم شوروی در افغانستان در سال1980  ضیاألحق رئس آی اس آی را برای ایجاد ناآرامی در جمهوریتهای اسیای مرکزی فرستاد که سی آی ای بعداً در سال 1984 به این کار توافق نشان داد چون سی آی ای در مخالفت با شوروی نسبت به پاکستانیها خیلی محتاطانه عمل میکرد.پاکستان و آمریکا  ظاهراً سر رشته  مذاکرات و معاملات سیاسی رادر رابطه به افغانستان بدست گرفتند در حالیکه شدت بخشیدن فعالیتهای نظامی در افغانستان را موافقاً بهترین راه میدا نستند".

مثلث طلا ئی  وتاریخ تجارت موادمخدر در  آسیای میانه رابطه تنگاتنگ با عملیات مخفیانه سی آی ای دارد. قبل از جنگ افغانستان ـ شوروی تولیدات مواد مخدربه مارکتهای کوچک منطقه هدایت میشد. تولید هیروئین در منطقه رواج نداشت.زمانیکه مجاهدین بداخل افغا نستان رخنه کردند شروع به ترویج تریاک نموده و ازآن مالیه ء انقلابی میگرفتند. در سرحدات پاکستان ـ افغانستان  رهبران جهادی و شرکتهای منطقه زیر حفاظت پاکستان صدها لا براتوار تولید هیروئین را بوجود آوردند.از شروع جنگ سرد آسیای مرکزی نه تنها منطقه استراتیزیک بخاطر داشتن ذخا ئیر نفتی بلکه بخاطر تولید سه بر چهارم حصه ء تریاک جهان به ارزش چندین بیلیون دالر که بمصرف شرکتها، انستیتوتهای پولی ، اجنتهای خبر رسانی و پلان جنایات میرسد نیز میباشد. تجارت سالانه مواد مخدر  در حدود 100 تا 200 بیلیون دالر ، تقریباً یک بر سوم درآمد سالانه فروش موادمخدر  در جهان است که بر اساس تخمین ملل متحد 500 بیلیون دالر میرسد.

بعد از اخراج قوای شوروی در سال1371 جنگ داخلی در افغانستان بشدت ادامه یافت، طالبان توسط دیوبندیهای پاکستان وحزب سیاسی آنها جمعیت ا لعلمای اسلامی تقویه میشدند. در سال 1995 بعد از سقوط حکومت گلبدین حکمتیار در  کابل  طالبان بحیث  یک حکومت تند رو اسلامی  از طریق  جمعیت ا لعلما کنترول مراکز تعلیمی را در افغانستان بدست آوردند.در عمل چنان معلوم میشد که بعد از اخراج قوای  شوروی هردو طرف درگیر در جنگ داخلی  افغانستان  هنوز هم از حما یت آی اس آی  پاکستان بر خوردار ند .بعباره  دیگر حکو مت اسلامی  طالبان  که  بیشتر در  خدمت  علا ئق جیو پولیتیک امریکا بود  توسط آی اس آی حما یت میشد. بدون تردید واضیح  می گردد که چرا امریکائی ها از تسلط  وحشتبار طالبان، پایمال شدن حقوق زنان ، بسته شدن مکاتب دختران ،جلو گیری از کار وفعالیت زنان در دفاتر دو لتی افغانستان و احمال قوانین شدید بنام شریعت توسط طالبان چشم پو شی کردند. شاهرگ اصلی پایپ لین روس از طریق چیچنیا میگذرد ، باوجود  به اصطلاح تقبیح تروریزم اسلامی توسط  ایالات متحده، منفعت جویان غیر مستقیم جنگ چیچنیا همین شرکتهای انگلیسی ـ آمریکائی هستند که میخواهند بر منافع نفتی و شاهرگهای پایپ لاین دریای خزر کنترول داشته باشد و بلاخره بر اساس نتایج و شواهد بدست آمده  بعد از جنگ سرد، اسامه بن لادن توسط  واشنگتن محتاطانه حمایه میشد در حالیکه در عین زمان  اورا درلیست تعقیب شوندگان  اف بی آی بحیث اولین تروریست جای داده بودند. با یک تخیل خطرناک درحالیکه جهاد اسلامی به پندار اداره ء بوش بحیث یک تهدید علیه ایالات متحده و متهم به حمله بساختمان مرکز تجارت جهانی در نیو یارک است، سازمانهای اسلامی رول کلیدی را برای سازمانهای ویژه ای  نظامی آمریکا در بالکان و کشورهای شوروی سابق دارند.

وقتی که موج حملات انتحاری بوسیله 11 نفر در مرکز استان «خوست» افغانستان در اواسط ماه می (25 ماه ثور88) اتفاق افتاد، در میان آنان چندین مرد بودند که خود را با برقع آبی (نوعی چادر) پوشانده بودند! اهالی منطقه وحشت ‌زده به سوی خانه‌های خود درحال فرار دیده می‌شدند تا در خیابان‌ها بین دو طرف درگیر دچار صدمه و مشکلات ناشی از آن نشوند.با این حال 20 نفر از ساکنان در درگیری بین نیروهای امنیتی و تروریست‌ها کشته شدند.

 در شرایطی که این همه تروریست به راحتی می‌توانند از منطقه وزیرستان شمالی پاکستان در همسایگی افغانستان برای انجام یک عملیات وارد شهر مرزی «خوست» شوند این وضعیت نشاندهنده افزایش سطح خشونت‌ها در منطقه است. البته مقامات نظامی آمریکا نیز به این واقعیت‌های تلخ معترفند و نقش کلیدی القاعده را در سازماندهی عملیاتی و تأمین مالی عوامل انتحاری علیه نیروهای ناتو و آمریکایی کتمان نمی‌کنند. با وجود اینکه میزان کشته‌ها و خسارات حملات خوست در مقایسه با حملات مشابه و خسارات بار انتحاری عراق خیلی ناچیز است (که این امر نشاندهنده عدم آمادگی حمله‌کنندگان و مخالفان است) اما از تأثیرات مهمی در راستای تبلیغات برای نشان دادن ضعف دولت و نیروهای خارجی حاضر در افغانستان برخوردار است. از خلال سخنان فرماندهان نظامی آمریکا طی سه ماه گذشته و همچنین شنود مکالمات جنگجویان عرب و چچن و اعتراف دستگیرشدگان خارجی در افغانستان به این نتیجه می‌رسیم که شبکه تروریستی اسامه بن‌لادن در سراسر کشورهای افغانستان و پاکستان درحال فعالیت است، به ویژه فعالیت‌های آنان در مناطق مرزی دو کشور یاد شده خیلی گسترده می‌نماید. طبق اظهارات مقامات نظامی آمریکا در برخی موارد سازمان القاعده مبادرت به پرداخت مبالغ کلان تا 11 هزار دلار به خانواده‌هایی می‌کنند که فرزندان آنان در حملات انتحاری در جهت تحقق اهداف القاعده شرکت کرده و جان خود را از دست می‌دهند. سازمان القاعده در حرکتی نفرت‌انگیز و بی‌رحمانه عوامل انتحاری را از میان افرادی که مبتلا به امراض صعب‌العلاج و یا معتاد به مواد مخدر هستند انتخاب می‌کند. به دلیل اینکه افراد یاد شده عموماً مأیوس و ناامید از ادامه زندگی خود هستند و هیچ گونه دورنمای مطلوب و افق روشن در آینده زندگی خود نمی‌بینند، به راحتی تن به وسوسه‌ها و خواسته‌های مخرب القاعده برای انجام عملیات و حملات انتحاری در نقاط مختلف افغانستان و پاکستان می‌دهند. البته باید اذعان کرد که عملیات تروریستی، حملات انتحاری و بمب‌گذاری‌های کنارجاده‌ای در افغانستان نسبت به یک سال قبل از یک سو پیچیده‌تر شده و از سوی دیگر گستردگی و سرعت آن حیرت‌آور شده است.

براساس آمارهای مقامات رسمی آمریکا، طی چهار ماهه اول سال میلادی جاری در مقایسه با زمان مشابه در سال 2008، این‌گونه حملات افزایش 25 درصدی را نشان می‌دهد، ولی در مجموع از یک افزایش 59 درصدی برخوردار بوده که با احتساب 5700 حمله در سال یعنی هر روز 15 حمله، دارای پیام مشخصی است.

تحلیل‌گران مسائل تروریستی به این نکته پی برده ‌اند که سازمان القاعده از حضور در عراق درسها و تجربیات هولناکی گرفته است، چرا که مردم عراق از حملات بی ‌رحمانه القاعده به ستوه آمده بودند و در نهایت علیه آنان قد علم کردند و همین موضوع باعث شد که سازمان القاعده دیگر عملیات خود را نه تحت پرچم و نام سازمان القاعده بلکه به نام دیگران هدایت کند. ناگفته نماند که توان تخریبی القاعده بیش از آن است که در تصور بگنجد. تجربه و استراتژی این سازمان در اجرای اهداف تخریبی، تأمین هزینه‌های حملات انتحاری، توان آموزش نیروهای داوطلب خارجی و از همه مهمتر حفظ و گسترش ارتباطات سازمانی در سراسر جهان، سبب وحشت دستگاه‌های امنیتی شده است. باید اذعان کرد که این حالت در بین نیروهای شورشی افغانستانی و پاکستانی دیده نمی‌شود و آنان فاقد چنین مؤلفه‌هایی در مخالفت با دولتهای خود و حضور خارجیان هستند. یکی از فرماندهان آمریکایی ناتو و نیروهای ائتلاف مبارزه با تروریسم (ایساف) به تاریخ 28 ماه مه گذشته به صراحت اعتراف کرد که در جریان یک مأموریت، نیروهای تحت فرمانش به یک مرکز آموزش شورشیان شبکه «جلال‌الدین حقانی» برخورده ‌اند. فرمانده یاد شده پس از این عملیات که 34 کشته برجا گذاشت، به این نتیجه رسیده است که شبکه حقانی یکی از شبکه‌های خطرناک بازمانده بن‌لادن و القاعده از زمان حضور آنان در افغانستان است. در واقع پایگاهها و کمپ‌های حقانی که در مناطقی از استان «پکتیکا» در 150 کیلومتری جنوب‌ غربی شهر خوست در مرز پاکستان قرار دارند، همان سازمان القاعده در مقیاس کوچکتر برای افغانستان است زمانی که بن‌لادن در دهه 90 میلادی مراکز آموزشی و فعالیت‌های سازمانی خود را در مناطقی از افغانستان متمرکز ساخته است، کسی تصور نمی‌کرد که اقدامات آن روز وی به جنبش‌هایی منتهی خواهد شد که اکثر اعضای آن از طوایف قوم پشتون ساکن کوه پایه‌ها و صخره‌های دوطرف مرز افغانستان و پاکستان خواهد بود. یکی از مشخصات القاعده داشتن استراتژی منطقه‌ ای آنست که برنامه منظمی را برای متقاعد ساختن عوامل منطقه ‌ای خود به جنگیدن در دو جبهه دنبال می‌کند، یعنی عوامل خود را تشویق می‌کند که همزمان در دو جبهه با نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان و دولت زرداری در پاکستان درگیر باشند. راهبرد بن‌لادن مناطق مرزی افغانستان و پاکستان را به یک جهنم دائمی مبدل کرده است. در عین حال از طرحهای خطرناک و نگران‌ کننده او نباید غافل شد. او در حقیقت از این منطقه به عنوان یگانه پایگاه بزرگ حملات تروریستی در سطح بین‌المللی استفاده می‌کند. کارشناسان آمریکایی در امور تروریسم می‌گویند که رهبری القاعده، «بیت‌الله معسود» رهبر ارشد طالبان پاکستان را که در انفجار و تخریب هتل «ماریوت» اسلام‌آباد و همچنین حملات اخیر و یورش به نیروهای امنیتی در شهر لاهور نقش داشت، به عنوان فرمانده کل نیروهای طرفدار خود در پاکستان برگزیده است. بیشتر اتباع کشورهای آسیای میانه بخصوص جنگجویان چیچین و ازبک که در وزیرستان شمالی و جنوبی حضور دارند در خدمت اهداف بیت‌الله معسود قرار دارند و به او کمک می‌کنند. آنان توانایی خود را برای ضربه زدن به نیروهای خارجی و دولتهای افغانستان و پاکستان در دوسوی مرز مشترک طی یک چند سال گذشته متمرکز ساخته ‌اند. براساس اظهارات یکی از تحلیل‌گران کانون مبارزه با تروریسم غرب، دولت آمریکا در ماه مارس برای دستگیری بیت‌الله معسود که گفته می‌شود یکی از طراحان اصلی و عوامل کلیدی القاعده در انجام حملات انتحاری است، مبلغ 5 میلیون دلار جایزه تعیین کرده است. معسود ضمن اینکه از موقعیت خاص بین رهبران مخالف دولت پاکستان در مناطق قبایلی برخوردار است، در اوایل سال جاری در یک ائتلاف جدید با گروههای شورشی، به عنوان فرمانده ارشد این ائتلاف برگزیده شد.

خالص درین اواخیر اقدام به ایجاد یک مرکز اسلامی در جلال‌آباد، بزرگترین شهر شرقی افغانستان کرده است. جلال‌آباد در واقع مرکز فرماندهی طالبان از لحاظ مسائل اطلاعاتی به حساب می‌آید. جلال آباد همان شهری است که بن‌لادن قبل از فرار از افغانستان و پناه بردن به کوههای پاکستان، آخرین غذا خود را در آنجا صرف کرد. گرچه نفوذ القاعده در دو طرف مرز مشترک فراگیر است، ولی به نظر می‌رسد که در پاکستان این نفوذ خیلی عمیق و گسترده شده است. بیت ‌الله معسود که یکی از افراد موردحمایت القاعده در پاکستان است با «مولوی فضل‌الله» رهبر شبه‌ نظامیان طالبان در دره سوات پیمان همکاری امضا کرده است. نیروهای وفادار به فضل‌الله تلاش داشتند تا به منطقه سوات در ایالت سرحد شمال پاکستان تسلط پیدا کنند و آنطوریکه خودشان میخواستند آنجا را اداره کنند، اما فشار آمریکا بر مقامات پاکستان سبب شد تا نیروهای نظامی این کشور، عملیاتی را علیه شبه ‌نظامیان جهت کنترل منطقه به راه بیاندازند. در سال 2007 مولوی فضل‌الله طی مصاحبه‌ ای با گزارشگران، اهداف القاعده را در افغانستان و سراسر جهان مورد تأیید قرار داد.

وی با صراحت هرچه تمام تر اعلان کرد؛ «وقتی که مسلمانان عراق و افغانستان مورد تاخت و تاز اجانب و بیگانگان هستند، بر هر مسلمانی واجب است که علیه آمریکا و ائتلاف صلیبی آن به پا خیزند و قیام کنند.» گروه دیگر یا گروه سوم شورشی موسوم به گروه حقانی که بوسیله سراج ‌الدین فرزند جلال‌ الدین حقانی سازماندهی می‌شود و همچنین «ملاناظر» که عملیات زیادی در امتداد مرز پاکستان و افغانستان بویژه در وزیرستان پاکستان صورت داده ‌اند، تحت فشار، ناگزیر از پذیرش استراتژی جدید مبارزاتی القاعده یعنی جنگیدن در دو جبهه شده‌ اند.

کارشناسان و صاحب ‌نظران عقیده دارند که بن‌لادن با میل خودش در مناطق قبایلی وزیرستان پاکستان جاخوش کرده و از آنجا به هدایت و رهبری عملیات را در افغانستان می ‌پردازد.

بن‌لادن برای آمریکا مصداق خاری در چشم و تیغی در پهلو را پیدا کرده است. جالب اینکه هم نیروهای نظامی آمریکا و هم مقامات رسمی امنیتی افغانستان این خطر را درک کرده‌ اند که با یک جنبش پیچیده مواجه هستند که خطوط ارتباطاتی و مواصلاتی آن تنها به فرودگاه دبی یا سایر مراکز هوایی در حوزه کشورهای خلیج‌ فارس خلاصه نمی‌شود، بلکه شبکه تروریست‌های افراط‌گرای بین‌المللی شامل عناصری می‌شود که ازخاورمیانه تا جنوب آسیا امتداد یافته ‌اند. بسیاری از اعراب، چیچین‌ها و سایر جنگجویان خارجی که سابقه جنگیدن را در عراق تجربه کرده و در پرونده خود دارند، چون تقریباً القاعده از کشور عراق عقب ‌نشینی کرده، هم ‌اکنون در دو سوی مرز مشترک افغانستان و پاکستان مستقر هستند. با وجودی که فرماندهان آمریکایی در افغانستان مدعی شده‌ اند که هیچ نقطه‌ ای از افغانستان را برای طالبان و القاعده باقی نخواهند گذاشت تا آنان بتوانند به راحتی در آنجا نفس بکشند، ولی کارشناسان بر این باورند که طالبان همیشه برنامه‌های جدید حملات خود را با وجود سی هزار سرباز کمکی و تازه‌ نفس آمریکا و ناتو، برای تابستان طراحی میکنند.

سازمان القاعده به‌خصوص رهبر آن اسامه بن‌لادن میترسد که به هر بهانه‌ ای مچ آمریکا را بگیرد و از آن حربه ‌ای برای کوبیدن کاخ سفید و موجه جلوه دادن اعمال خود در بین مسلمانان جهان بسازد. نمونه عینی آن سخنان سوم ژوئن (اواسط اردیبهشت ماه گذشته) باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در قاهره پایتخت مصر است. وی در سخنان خود خواستار روابط حسنه آمریکا با جهان اسلام شد. بن‌لادن بلافاصله سخنان اوباما را به باد انتقاد گرفت و مسئله در سوات و آوارگی بیش از سه میلیون مسلمان ساکن ایالت سرحد شمال غرب پاکستان را پیش کشید. وی اوباما را عامل و ادامه ‌دهنده راه جرج ‌بوش میدانیست که همواره درصدد دشمنی با مسلمانان و راه ‌اندازی جنگ‌های صلیبی در دنیای اسلام بوده است. اسامه در این اواخیر زحمات زیاد را به خرج داد تا بتواند نه تنها در افغانستان بلکه در تمام گوشه دنیا حملات انتهاری و بی نظمی را به وجود بیاورد و ایجاد مراکز توروریستی را در پاکستان بناه نهاده و افغانستان را مورد حمله قرار میداد و برای مدت دو دهه، اسامه بن لادن رهبروسمبول شبکه القاعده بوده،به دنبال اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن از سوی مقامات آمریکایی، رسانه ها از احتمال انتخاب "ایمن الظواهری" به رهبری شبکه تروریستی القاعده خبر می دهند. ویا اسامه االنجفی خواهد بود. وي فارغ التحصيل رشته‌ مهندسي برق دانشگاه موصل است و از سال 1980 و در زمان حكومت بعث تا سال 1992 ميلادي در وزارت صنايع و معادن عراق مشغول به‌ كار بوده‌ است.

پس از آن النجيفي از سمت خود در وزارت‌خانه‌ حكومت بعث استعفاء كرد و يك كارخانه‌ لوازم برقي را در بغداد تاسيس كرد. پس از سقوط رژيم صدام در سال 2003 ، اسامه‌ نجيفي به‌ همراه‌ عشيره خود وارد عرصه‌ سياسي عراق شد و حزب "تجمع عراقيون " را تاسيس كرد. پس از تاسيس اين حزب النجيفي در زمان تشكيل اولين حكومت انتقالي عراق به‌ رياست "ابراهيم الجعفري " سمت وزير صنايع و معادن را بر عهده گرفت. بسياري در آن زمان معتقد بودند نزديكي بيش از حد وي به‌ "غازي العجيل الياور " رئيس جمهور آن زمان عراق عامل مهمي در تصدي اين پست توسط النجيفي بوده است.

وي توانست به‌ عنوان عضو شاخصي از فهرست العراقيه‌ در اولين دوره‌ برگزاري انتخابات پارلماني عراق وارد پارلمان اين كشور شود. در سال 2009 ميلادي نيز اسامه‌ نجيفي به‌ همراه‌ "اثيل نجيفي " برادر خود ، فهرست "حدبا " را براي شركت در انتخابات شوراي استانهاي عراق تاسيس كرد و توانست با استفاده‌ از شهرت عشيره خود ، اكثريت كرسي‌هاي شوراي استان موصل را كسب كند. پس از اين موفقيت، اختلافات شديدي ميان كردها و فهرست الحدبا به‌ رياست اثيل نجيفي رخ داد تا كار به‌ جايي كشيد كه‌ اعضاي كرد جلسات شوراي استان را تحريم كردند. "اسامه‌ النجيفي " امروز توانست از مجموع 295 راي 227 راي موافق را كسب كند. و سمت رياست پارلمان عراق را برعهده بگيرد.بر اساس گذارشات مولا محمد عمر هم از جمله کاندیدان خواهد بران سمت. به نظر بعضی از کارشناسان پسر ارشد اسامه خواهد این مسولیت را بدوش بگیرد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

جمشيد پنشيري12.04.2013 - 10:36

  برادرمحترم بسياردرست فرموديد اين يك شخصيت خائين است ودربدبختي افغانستان سهم فعال داشته است

محسن 26.05.2011 - 10:08

 اسامه بن لادن یک از خاینین بود که نه تنها در افغانستان باعث قتل بد بختی شد بلکه اثرات ان بر تمام دنیا بود و چیزیکه مهم ا ست اینست که امریکا خود این شخص را حمایت مالی کرد که بلاخره خطر بزرگی برای امریکا شد که بلاخره مصمیم به این شد که اسامه را به قتل برسانند و امروز هم از طرف امریکایی ها حمایت میشود نه کدام قدرت دیگری و اگر خواسته باشد برای امریکا هیچ چیزی نیست ولی منفعت اش مطره است باز تصمیم گیری بسیار دشوار است به امید که تمام مردم درک کرده باشد که چنک و نا امنی در افغانستان از طرف پاکسان به هدایت و حمایت امریکا میشو نه کسی دیگری مخلص شما محسن
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله جویا