ستون پنجم در مقابل مجاهدين
١٠ ثور (اردیبهشت) ١٣٩٠
به مناسبت سالروز پيروزي جهاد بر حق مردم افغانستان
جهاد و مقاومت ملی مردم افغانستان که در دهههای پایانی قرن بیستم جهان را شگفتزده کرد، شکوهی از برحق ترین و بزرگترین قیامهایی را به نمایش میگذارد که تاریخ بشر به خاطر دارد.
مبارزهیی که نه تنها مهاجمان بیرونی را به نیستی کشاند که باعث شد تا استبداد نهفته در تاریخ ما که با نادانیها و غرض ورزیها و جفاها به آرمانها و میثاقهای ملی شکل گرفته بود، جایش را به یک خواست عمومی و فراگیر بدهد؛ خواستی که در آن مردم ما به امنیت، نشاط سیاسی و شگوفائی فرهنگی و رشد اقتصادی دلبسته اند و امیدوار به فردایی شدند که با رهائی از مناسبات و تعلقات قومی و گروهی و زبانی و تمام رویکردهای فرساینده، دستیابی به افق گسترده و روشنی را در آینده نزدیک ترسیم میکرد.
اگر افغانستان دو میلیون شهید داد و هزاران قربانی و بی خانمانی و ویرانی را متحمل شد، در عوض توانست سرافرازی و عزت و افتخار و شکوه و شرافت و اعتبار بی بدیل مردمانش را در دنیا به اثبات برساند؛ و این دست آورد کمی نیست.
جهادگران راستین و مقاومتگران فداکاری که در امر حصول این ارزشهای سترگ و مقدس با همهی هستی خود مقاومت و ایستاده گی نمودند، صاحبان واقعی این خاک و وارثین راستین این افتخارات اند. برای آنانیکه دیگر در بین ما نیستند و نام شان جاودانه است، درود و دعا میفرستیم و به آنانیکه هنوز موهبت حضور شان به هستی مان قدرت میدهد، سلامتی و سربلندی آرزو میکنیم.
بيش از سه دهه ميشود كه واژهی مجاهد در فرهنگ سياسی افغانستان جایگاه خاصی یافته است.
هرچند که تحمل چنبن واژهیی به مذاق برخیها خوش نمیآید و به رغم طرحها و تلاشهاي مكرر و توطئهگونهی حكومت و همدستانشان در جهت بدنامسازي و از بين بردن آنچه بهنام مجاهد، جهاد و مقاومت بوده است، هنوز هم اين نام، زيب و زينت و افتخار خانه - خانهي ملت افغانستان میباشد.
حكومت و حلقات خاص طي يك دهه از هيچ تلاشي زير نام پروژههاي سياسي، جنايتكاران جنگي، ناقضين حقوق بشر، جنگسالار و حتا بدتر از طالبان، در جهت انديشهي مجاهد زدایي و مقاومت زدایي دريغ نورزيدند تا با بازی گرفتن این ارزش ها، نام مقدس آزادی را که با نام مجاهدين و مقاومتگران آراسته شده و پيوند عميق دارد، از آن بزدایند.
اين در حاليست كه اگر حكومت ده درصد اينهمه انرژي و صحنهسازيها و سناريو پردازیها را در جهت خدمت به مردم و مملكت تخصيص ميداد و به مصرف ميرساند، امروز به یقین مردم ما شاهد وضعيت مساعد تری به تمام لحاظ می بودند.
تأمل بايد کرد كه تقرر و توظيف بزرگان تنظيمها در حلقات دولتي، با سرنوشت عامهی مجاهدين نبايد دچار مغالطه شود؛ زیرا مجاهد مجاهد است. همهی بزرگان تنظيمها و رهبران جهادي حتا از بزرگداشت هشتم ثور، روز مجاهدين و روز نجات ملي با همهي ساز و برگ دولتي، ناتوان گرديدهاند و این آیا چیزی فرا تر از تعجب نمی طلبد؟.
هشتم ثور؛ روزي كه با ايثار خون ملت افغانستان بهبار نشست و همهی محصول آن به اين بزرگان تحویل داده شد، تا از آن حراست و حفاظت نمايند.
هشتم ثور؛ روزي كه همه رهبران مجاهدين در سهيم بودن خويش به آن روز افتخارآفرين ادعای پيشدستي در خدمتگذاری و مسووليت پذیری میکردند؛ اما امروز حتا در ارگ دولتي نيز يادي از شهدا و دعا و درودي نيست و روحيهی جمعي يك ملت مجاهد بيپاسخ باقي ميماند.
ستون پنجم و واقعیتهاي تلخ
توطئه و ايجاد ستون پنجم بيشتر عليه مجاهدين و مقاومتگران و علمبرداران راستين ديدگاههاي آنان، در ادامهی همان پاليسيهاي مجاهد زداي حكومت و حلقات خاصي راهاندازي ميگردد؛ اما اين بار راهکار دیگری در صدر بر نامهها قرار دارد.
شهادت مولانا سيد خيلي، شهادت انجنير عمر، شهادت ملك زرين، شهادت خانمحمد خان و دهها فرمانده بيبديل جهاد و مقاومت ملي افغانستان، به نحوی ميرسانند كه دستها و حلقاتی با هم طرح مشترك ريختهاند تا پيشگامان و نگهبانان اصيل جهاد و مقاومت را از ميان بردارند.
در امتداد همان سياستهاي بحران آفرین و موازي با آن، حكومت همچنان در پالیسيهاي دلجويی و حمايت از طالبان، در سطح ملي و بيناللملي، به شدت و سعت فعال گرديده است.
موضعگيريهاي تيم خاص آقای كرزي در قبال طالبان، ايجاد كميسيونهاي مختلف صلح با طالبان، گشايش دفتر سياسي در تركيه جهت به رسميت شناختن طالبان، مذاكرات پيدا و پنهان آقاي كرزي با حلقات پاكستان و لندن و رياض، آزادسازي طالبان از زندانها و بالاخر راهاندازي كنفرانس بن دوم طي سال جاري احتمالاً به منظور دعوت طالبان به قدرت، و دهها پاليسي دیگر حكومت باعث دو پيامد خطرناك گرديده است.
1- در عملی نمودن اين پاليسي، حكومت بيشترين تلاش را دارد تا با باجدهي به طالبان و به حاشیه راندن و تجريد و حذف هرچه بيشتر مجاهدين به خصوص در ميدان معركهها و ذهينتها با طالبان و حاميانشان همكاري نمايد تا ارتباط اعتماد آنان را با آنچه برايشان وعده سپاريده، جلب نمايد.
2- تأثيرات سياست دلجويی و حمايت و دفاع از طالبان توسط حكومت و حلقهي خاص رييسجمهور، باعث بلند رفتن روحيه و اعتماد به نفس طالبان و در مقابل، سرخوردگي و دلزدهگي، تردید و تضعيف روحيهي پايین نيروهاي امنيتي را به دنبال داشته است و ايجاد اين حالت، سبب تأمین تماس های تعدادی از افسران جديدالتقرر و بيانگيزهي نيروهاي امنيتي با طالبان شده و دامنه نفوذ این گروه را گسترش داده است.
گمان میرود كه دستان مرئي و نامرئي همكاري ميان عناصری در صفوف نيروهاي امنيتي و طالبان، هر روز بيشتر ميشود.
با توجه به عمليات زنجيرهاي عليه نيروهاي نخبهي مقاومت و مجاهدين و همچنان حوادث سازمانيافته در درون نيروهاي امنيتي، چنين برميآيد كه ستون پنجم به سرعت فعال گرديده و مطابق يك نقشهي دقيق عمل مينمايد.
با شهادت فرمانده امنیهي قندهار (خانمحمد خان) و فرار دادن پنجصد تن از طالبان از زندان این ولایت، و سازمان دهی تظاهرات در مزار شريف و ولايت پروان، حوادث داخل وزارت دفاع و داخل فرودگاه كابل، طي يك ماه اخير صحت اوجگيري اين سناريو را ثابت ميسازد.
در حالي كه اكثر مسوولان اجرايی در سطوح پايین با وقوع چنين اتفاقات و متهم شدن خود، گيچ گرديدهاند؛ مقامات عاليرتبه دولت اكثراً در كمال خونسردي با عكسالعملهاي ساختگي و کلیشهای بر روي اينهمه جنايات هولناك، با مضحكترين دلايل پرده مياندازند. اينان مسووليت عواقب بازيهاي خطرناك را با سرنوشت مردم، به عهده خواهند داشت.
حكومتی كه با عدم مشروعيت و تقلب تحمیل گرديد، بعد از گذشت دو سال، تأثيرات آن و مظاهر غير مشروع بودنش روشن ميگردد و تمامي خصوصيات يك دولت غيرمشروع را به نمايش ميگذارد. ملت افغانستان بايد بيدار باشد كه بازيهاي سياسي اين حكومت، كشور را به لبهي سقوط خواهد رسانيد؛ چنانچه اتفاق نظر ميان صاحبنظران اوضاع سياسي كشور نیز از تشدید جورآمدها و زد و بندهايی ميان حلقات حكومتي و طالبان سخن می گویند که به دور از صلح و سلامتی افغانستان می باشد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
غلام نبی | 29.05.2011 - 22:54 | ||
این آقای مسیو ولی خان رویی از سنگپا دارد و خجالت پیش شان شرمنده است. آخر مردک؛ کمی حیا کن. این تو و آن چند شکمپرست همراه راه را بر ادامه ی کار سیاسی , تشکیلاتی برای تداوم مقاومت در زد و بند با همین کرزی و اربابانش بستید و هرکدام تان برای اشغال آخور های اداری نظام از سر ودوش همدیگر بالا میرفتید. از نام آن سترگمرد به عنوان کارت ورود به کلوپ های بدنام سیاست خانه های برون ودرون مرزی بهره ها بردید. مسیو برو پی کارت و دست از این ادعا ها بردار. وآن ملیونها دالری را که نه حق تو بوده و نه همپالگیهایت بخورید و عیش کنید تا صاحبش پیدا شود. |