مردم افغانستان به یک حکومت سالم نیاز دارند

٢٣ حمل (فروردین) ١٣٩٠

حق دسترسی به اطلاعات یکی از مهم ترین حقوق شهروندی و بشری هر انسان است. این حق هم در اسناد حقوق بشری و هم در قانون اساسی افغانستان ضمانت شده است. دسترسی شهروندان به اطلاعات پایه‏ های یک دولت مسئول و دموکرات را تقویت میکند و حتا میتوان ادعا کرد که دسترسی به اطلاعات یک عنصر بنیادی برای یک حکومت دموکرات است. حق دسترسی به اطلاعات بیش از همه به معنای انتخاب آگاهانه است. ما برای بررسی نقش دسترسی به اطلاعات در شکل گیری حکومت داری خوب باید اولاً از خصوصیات حکومت داری خوب سخن بیچینیم. وقتی از حکومت داری خوب سخن می گویم باید دقت کنیم که حکومت تا چه اندازه میتواند برای تحقق حقوق شهروندی مردم خود موثر واقع میشود و در تأمین عدالت نقش چه نقش بازی میکند. یعنی معیار اصلی ارزیابی حکومت‏داری خوب رعایت عدالت و تأمین حقوق شهروندی است.

بنابراین حکومت داری خوب شیوه حکومت داری است که به تحقق عدالت متعهد باشد و رعایت و تأمین حقوق شهروندی شهروندان مبنا و هدف آن باشد.این سخن ریشه در این تفکر دارد که حاکمیت اساساً مال مردم است و باید مطابق خواست مردم و به نفع مردم اعمال شود.

مفهوم شهروند یک مفهوم حقوقی است و برهمه شهروندان به صورت یکسان و بدون هیچ گونه تمایزی اطلاق شود. همه شهروندان به حکم قانون از موقف و جایگاه شهروندی برابر برخوردارند و هیچ گونه تمایز و تبعیضی در آن وجود ندارد. جایگاه مساوی شهروندان از این جا ناشی می شود که مفهوم شهروندی قایم به حکم قانون است یعنی قانون به این نگاه ندارد که فرد مورد نظر کیست و از چه جایگاه اجتماعی برخوردار است و دارای چه ویژگی های فردی یا گروهی می باشد.

بنابراین حقوق شهروندی نیز به صورت کاملاً مساوی و برابر میان شهروندان تعریف می شود. این حقوق عبارت از همه آن حقوقی است که در قانون اساسی کشور و قوانین دیگر پیش بینی شده است. بر اساس آن شهروندان در یک جامعه صاحب حق شهروندی شمرده می شوند. این حقوق ماهیت حقوق بشری دارد و باید شامل همه حقوقی شود که انسان به خاطر انسان بودن خود از آن ها برخوردار است.یعنی حاکمیت در اصل متعلق به شهروندان یک کشور است و حکومت ها نمی توانند به صورت استبدادی و بدون رضایت مردم برآنها حکومت کنند.

از این رو مفهوم حقوق شهروندی فقط در نظام‏های دموکراتیک وجود دارد. پس حکومت داری خوب به حکومت داری اطلاق می شود که با شیوه های دموکراتیک اعمال شود و خود را حافظ و حامی حقوق بشری و حقوق شهروندی شهروندان بشمارد و در راستای آن برنامه های موثر در دست اجرا بگذارد.

نقش شهروندی چیست؟ نقش شهروندی به عام ترین معنا عبارت از استفاده از حق شهروندی توسط شهروندان است. قانون فقط می تواند حق شهروندان را به رسمیت بشناسد، اما برخورداری از آن بستگی به خود شهروندان دارد. در اینجا موضوع بحث ما چون معطوف به حکومت داری خوب است باید از نقش سیاسی شهروندان، که مرتبط با موضوع حکومت داری است، بپرسیم. شهروندان چگونه می توانند از حق حاکمیت ملی برخوردار شوند و چگونه می توانند در بهبود حکومت داری نقش بازی کنند؟

مهمترین نقش شهروندان در این راستا عبارت از مشارکت سیاسی شهروندان در امور عمومی جامعه است. یعنی شهروندان باید نسبت به وضعیت عمومی و سیاسی جامعه حساس باشند و نسبت به آن احساس مسئولیت کنند. این سخن از آن رو مهم است که حکومت ها ممکن است همواره نخواهند و یا نتوانند مطابق معیارهای دموکراتیک و حقوق شهروندی عمل کنند. برای این که حکومت ها از قدرت سوء استفاده نکنند شهروندان باید نسبت به اعمال و رفتارهای آن حساس باشند.

حساسیت و مسئولیت شهروندان نیازمند آگاهی و شعور سیاسی آنان است. باید بدانند که بازی های سیاسی چه راهی و چه اهدافی را تعقیب می کنند و آن‏ها چگونه می توانند بهترین نقش را به نفع حقوق شهروندی خود بازی کنند. شهروندان ناآگاه و فاقد شعور سیاسی لازم نمی توانند نقش شهروندی خود را دقیق بازی کنند.

در یک نظام دموکراتیک قدرت باید کنترول شود تا به سوی استبداد و توتالیتاریسم گرایش پیدا نکند. شدیدترین نوع فساد در قدرت سیاسی و امور حکومت داری استبداد است. اگر قدرت به حال خود واگذاشته شود و تحت نظارت و کنترول مداوم قرار نداشته باشد به صورت طبیعی به سوی استبداد و تک روی گرایش می یابد. این خصوصیت ذاتی قدرت است.

وقتی شهروندان نقش شهروندی خود را دقیق و آگاهانه بازی کنند می توانند از استبدادی و فاسد شدن حکومت وقدرت سیاسی جلوگیری کنند. مردم می توانند شایسته ترین و متعهدترین افراد را برای اداره امور عمومی و نمایندگی شان بفرستند، می توانند در صورتی که افراد منتخب آنها مطابق حقوق شهروندی و ارزش های مدنی و حقوق بشر عمل نکردند در انتخاب خود تجدید نظر کنند. می توانند بر رفتارهای استبدادی و ضدمردمی حکومت فشار وارد کنند و از تداوم آن جلوگیری نمایند. خلاصه مردم وقتی نقش شهروندی خود را به صورت شایسته بازی کنند می توانند حاکمیت ملی شان را به معنای واقعی تحقق بخشند.

همانگونه که گفته شد، در دموکراسی نقش مردم بسیار تعیین کننده است. این عموم مردم اند که زمامداران و رهبران نظام را تعیین می کنند. از این رو در از افکار عامه به عنوان مهمترین منبع قدرت یاد می کنند، زیرا حکومت ناشی از افکار عامه است و اعمال و رفتار حکومت و زمامداران نیز با پشتوانه افکار عامه قدرت می یابد. از این رو افکار عامه هم در شکل گیری زمامداران و پارلمان نقش مستقیم دارد و هم بر نوع تصمیم گیری ها و سیاست های آن ها به طور مداوم تأثیر می گذارد. اما نوع تصمیم و عمل افکار عامه متناسب است با نوع آگاهی و شعور سیاسی و اطلاعاتی که در میان مردم پخش می شود. وقتی مردم به اطلاعات دسترسی داشته باشند می توانند تصامیم دقیق تر و متناسب تر بگیرند و نقش شهروندی خود را شایسته تر بازی کنند. جامعه نا آگاه معمولاً فاقد ابتکار عمل است زیرا نمی تواند تشخیص دهد که تصمیم و عمل زمامداران و رهبران جامعه چه پیامدهایی را ممکن است برای آن ها داشته باشد و بر چه مبنایی استوار است. آنها صرفاً با توجیهات زمامداران و صاحبان قدرت به مسایل نگاه می کنند. چون خود صاحب هیچگونه آگاهی مستقل نیستند نمی توانند تصمیم مستقل نیز بگیرند. زمامداران و رهبران جامعه نیز معمولاً اطلاعاتی را به خورد مردم می دهند که تصامیم خود آنها را توجیه کند و منطقی و درست نشان دهد. اطلاعات می تواند مردم را نسبت به وضعیت جاری جامعه آگاه بسازد و آنها را کمک کند که برای تعیین سرنوشت شان خود وارد عمل شوند.

با دقت به این نکات می توان به نقش بسیار مهم رسانه ها و منابع اطلاع رسانی نیز پی برد. رسانه ها چون اطلاعات را بدون هیچگونه اغراض سیاسی و شخصی در اختیار مردم قرار می دهند می توانند در جهت دهی افکار عامه و کنترول سیاست و خلق شعور سیاسی در میان مردم نقش بسیار برجسته بازی کنند. البته روشن است که این نقش را تنها رسانه های آزاد و متعهد بازی می توانند. رسانه های دولتی، وابسته و حتا حزبی که صرفاً منافع خاص خود شان را تعقیب می کنند از چنین نقشی بی بهره اند. آنها اطلاعات را گزینشی در اختیار مردم قرار می دهند تا بتوانند افکار عامه را مطابق میل خود و در راستای منافع خود جهت دهی کنند.

با این استدلال می توان رسانه های آزاد و متعهد را رهبری کنندگان اصلی جامعه لقب داد، زیرا آنهایند که با پخش و نشر اطلاعات افکار عمومی را جهت می دهند و به مردم قدرت بسیج اجتماعی خلق می کنند و نقش تأثیر گذار شهروندی آنها را بالا می برند. با رشد وسایل اطلاع رسانی و اطلاعاتی تر شدن عصر ما اهمیت رسانه ها به طور روز افزون بیشتر می شود.

امیدوارم که خداوند به ما چشم بصیرت عطا کند تا بتوانیم شهروندان شایسته باشیم و حکومت شایسته خود را خلق کنیم اجازه بدهيد در این باره باذکر يک مطلب حقوقي و تاريخي آغاز کنم.

انعقاد کنفرانس بين‌المللي حاکميت قانون در روم احيا کننده‌ي خاطره‌يتاريخ پرشکوه شهر کهن و باستاني روم است. روم يکي از با سابقه ترين مراکزعلم وتمدن بشري و مهد پيدايش يکي از قديمي ترين نظام‌هاي حقوقي جهان است. اين نظام حقوقي در ابتدا به نام نظام حقوقي رومي ياد مي‌شد و در قرون 12 و 13 توسعه بيشتر يافت و امروز به نام نظام حقوقي رومن – جرمني ياد مي‌شود که بر بخش وسيعي از دنيا مخصوصا در اروپا وامريکاي جنوبي و ساير مناطق حاکميت دارد.

در کنار نظام حقوقي رومي – جرمني، نظام ها و خانواده‌هاي ديگر حقوقي است مانند نظام حقوقي «کامن لا» که در انگلستان و ايالات متحده امريکا رايج است و همچنين نظام حقوقي اسلام و نظام حقوقي «هند و چين» که در شرق مخصوصادر آسيا حکم فرماست.

ما اين رويداد، يعني برگزاري کنفرانس حاکميت قانون در شهر روم يعني در مهدپيدايش يکي از نظام‌هاي بزرگ حقوقي معاصر را به فال نيک مي‌گيريم و ازحکومت ايتاليا مخصوصاً جلالتماب صدراعظم رومانو پرودي و وزير امور خارجه ومعاون صدراعظم مسيمودي اليما به خاطر ميزباني اين کنفرانس و به خاطرهمکاري و مساعدت‌هاي بسيار موثري که در همه‌ي سکتورها مخصوصا در سکتورعدلي و قضايي افغانستان داشته است صميمانه تقدير و سپاسگذاري مي‌کنيم.وضعيت عمومي عدلي و قضايي در افغانستان براي همه ما و شما تا حدوديمعلوم است. امروز ما در افغانستان از يکطرف با مشکل فقر و عقبماندگي اقتصادي و از طرف ديگر با مشکلات تروريزم و جنگ و ناامني و مواد مخدر مواجه هست و از سوي ديگر در عين زمان احتياجات مردم به خدمات عدلي هرروز رو به افزايش است

دولت سازي و اکمال پايه‌هاي اصلي يکدولت مدرن عصري مبتني بر قانون و دموکراسي مثل انتخابات رياست جمهوري وتاسيس هر سه قوه مجريه و مقننه و قضاييه میباشد ولی تیمی حامدکرزی در این دوره همراهی می نماید در واقع همان تیم و ترکیب گذشته است. حتی به اضافه برخی عناصر ناکارآمد دیگر. یعنی تغییر بنیادی و مثبت درتیم وی برای ایجاد یک اداره سالم مشاهده نمی شود.

از لحاظ ویژگی های شخصی نیز وی بیشتر فردی است مغلوب گرایش های عاطفی، فاقد یک اندیشه مدیریتی ومنسجم، با گرایش های ویژه که روز بروز او را بیشتر احاطه می نماید.

از لحاظ مقبولیت و مشروعیت مردمی نیز حکومت آینده دارای پایه های بس سست و لرزان می باشد. زیرا ما اگر بر فرض نتایج اعلام شده کمیسیون انتخابات را هم بپذیریم، حامدکرزی با رای بسیار ضعیف، یعنی زیر پنجاه درصد، رئیس جمهور تعیین شد. بنابر این وقتی معیار و شاخص مشروعیت یک حکومتی پایین تر ازآن چیزی است که در قانون تعیین گردیده، قطعا این ضعف بر سایر بخش ها نیز اثر خود را بجای میگذارد. نیروی کارآمد و اشخاص با کفایت هیچ وقت حاضر نخواهند شد که در حکومتی شریک شوند که قادرنشده است حتی پنجاه درصد رای مردم را بدست آورد. نکته آخر بر اساس تجربیات سالهای گذشته و نیز بر اساس نشانه ها و علائم موجود،حکومت آینده فاقد یک طرح ملی و استراتژی روشن برای اداره کشور می باشد. بنابر این وعده های راکه ایشان در آخرین مصاحبه پس از انتخابات به مردم داده اند باید بحساب وعده های دور نخست ریاست جمهوری گذاشت و امیدی چندان به تحقق آنها نمی توان داشت. زیرا لازمه حکومتداری خوب، داشتن اندیشه، تعهد، تخصص، استراتژی، انسجام و توانمندی است؛ در این صورت خواهد بود که موضوع " مشارکت ملی " و " حکومتداری خوب "معنی خواهد داشت.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله جویا