هزار و سیصد روز جنگ طالبان با آموزش دختران و زنان
۶ حمل (فروردین) ۱۴۰۴
پس از جشن نوروز، در دومین روزسال، زنگ مکتب به صدا درمیآمد؛ فرصتی برای آغاز دوباره مکاتب و شروع فصل جدید آموزش و پرورش و همچنان فصل تازه برای دانشجویان دانشگاهها نیز بود، اما در نزدیک به ۱۳۰۰ روز گذشته، دختران افغانستان از این نعمت محروم شدهاند. محرومیت آنان حرف تازهیی نیست. مادران برخی از این دختران، چنین روزهای تاریک را نیز ۳۰ سال پیش تجربه کردهاند. گروهی که اکنون قدرت را در افغانستان در دست دارد، سوگند خورده است که شهروندان این کشور را جز به سوی تاریکی و نابودی سوق ندهد. بر اساس گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، امسال بیش از ۴۰۰ هزار دختر افغانستانی از ادامه تحصیل محروم شدهاند. این بدان معناست که در بیش از سه سال حاکمیت طالبان، ۲.۲ میلیون دختر افغانستانی از نور دانش، رسیدن به آرمانها و اتکا به خود محروم شدهاند.
سیاستهای متناقض طالبان:
گروه طالبان نه تنها افغانستان را به پرتگاه نابودی برده اند که حالا تهدیدی برای منطقه نیز شدهاند، فرزندان خود را به مکاتب و دانشگاههای معتبر منطقه و جهان، از جمله پاکستان و قطر، میفرستند، برای نمونه؛ دختر یکی از مقامهای طالبان در رشته پزشکی در یکی از دانشگاههای قطر تحصیل میکند. گزارشها نشان میدهد که مقامها و سردستههای طالبان که در کابل زندگی میکنند، فرزندان خود را به کشورهای دیگر نیز جهت تحصیل فرستاده اند. «خانوادههای شماری از مقامهای طالبان که در قطر زندگی میکنند، تمایل شدیدی به آموزش مدرن دارند و هیچکس با تحصیل دختران و پسرانشان در هر سنی مخالفت نمیکند.» اینجا یک بام و دو هوا حاکم است؛ خود در تلاش کسب دانش و زراندوزیاند، اما مردم را از این نعمت محروم نگه میدارند. حالا حدود سه و نیم میلیارد ساعت درسی را که فرزندان سرزمینی به نام افغانستان از دست دادهاند، چه کسی پاسخ خواهد داد؟
حذف آگاهانه زنان از جامعه:
به نظر میرسد که همه این تلاشها برای سرکوب کردن زنان و دختران است تا از مطالبات حقوق انسانی خویش خودداری کرده و در برابر خواستهای غیرانسانی این گروه سر بلند نکنند. سرپرست وزارت معارف طالبان اخیراً اعلام کرده که محتوایی که با دین و سنتهای (افغانی) در تضاد باشد، از نصاب آموزشی حذف خواهد شد. این بدان معناست که، مانند دوره نخست حاکمیت طالبان، تمرکز بیشتر به جای قلم، بر تفنگ خواهد بود. کودکان دیگر به جای «ت تربوز»، «ت تفنگ» خواهند آموخت؛ به جای «ا انار»، «ا انتحار». زیرا در دوره نخست حاکیمت این گروه، نویسنده این مقاله که دانشآموز دوره ابتدایی و متوسطه بودم، چیزی جز وحشت و ابزار خلق آن نیاموختم.
سکوت جهانی در برابر جنایات طالبان:
سیاستهای زنستیزانه طالبان روزبهروز شدیدتر میشود، اما جهان همچنان خاموش است. گروهی که یکشبه و با معاملهای ننگین دوحه به وساطت زلمی خلیلزاد، بنا بر علایق همتباری اش با طالبان، و سایر لابیگران داخلی و خارجی به قدرت برگردانیده شدند، اکنون زندگی مردم را به تاریکی کشانده است. طالبان تنها به بستن مراکز آموزشی بسنده نکردند؛ سال گذشته، موسسات تحصیلات نیمهعالی طبی را نیز بر روی دختران دانشجو بستند. در کشوری که میزان مرگومیر مادران در هنگام زایمان بسیار بالاست، این اقدام سکتور نیمه فلج صحت افغانستان را با بحران بسیارجدی مواجه خواهد کرد.
سرکوب سیستماتیک زنان:
در حال حاضر و پس از قدرت گیری طالبان سطح فقر به بالا ترین حد خود رسید و بر بنیاد گزارشهای سازمانهای بینالمللی در حال حاضر 90 درصد شهروندان افغانستان زیر خط فقر زندگی دارند و 75 درصد نمیدانند وعده بعدی غذایی خود را از کجا به دست بیاورند. در چنین اوضاعی اما بسیاری از کارمندان زن که تنها نانآور خانوادههایشان بودند در یک سال پسین معاش و حقوق شان سلب شده و متباقی هم که در برخی ادارههای حکومتی بهشمول مکاتب معلم هستند، طالبان کمترین معاش؛ حدود 5هزار افغانی برای آنان در نظر گرفته اند که گفته میشود سه تا پنج ماه بعد یکبار این حقوق ناچیز برای شان پرداخت میشود.
طالبان که با نخستین روز قدرت گیری شان در افغانستان محدودیت بر آزادیها و حقوق زنان را در سرلوحه کاری خود قرار دادند و با گذشت هر روز دایره این محدودیتها را بر زنان تنگ و تنگتر ساختند و با اجرایی کردن قانون «امربه معروف و نهی از منکر» از سوی ملا هبت الله رهبر غایب این گروه، زنان افغانستان به معنای واقعی کلمه همه حقوق شهروندی و انسانی خود را از دست داده و در حصر خانگی به سر میبرند.
در یک سال گذشته زنان افغانستان با شدید ترین فشارها و سرکوبها از سوی طالبان روبرو بودند؛ زنان نه تنها در خیابان احساس آرامش ندارند، بل طالبان به حریم خصوصی خانواده خط و نشان کشیده، بر بستن پنجرههای خانه و آشپزخانههای مردم اقدام کردند.
بر اساس آمار دادگاه عالی طالبان، در سال گذشته ۴۵۶ تن، از جمله ۶۰ زن، در ۲۶ ولایت افغانستان از جمله کابل و کندهار شلاق زده شدهاند. در سه سال گذشته، ۱۴۰ زن در میدانهای ورزشی که زمانی محل برگزاری مسابقات بود، در برابر چشم مردم نیز مجازات شدهاند که این خود نشاندهنده دشمنی آشکار طالبان با زنان افغانستان و تلاش برای حذف آنان از جامعه است.
ممنوعیت صدای زنان:
طالبان که در ظاهر تاکید بر آزادی بیان و فعالیت رسانهها در چهارچوب آنچه «شریعت اسلامی» میخوانند دارند، در سال گذشته اما صدای زنان را از رسانهها ممنوع اعلام کردند و در حال حاضر در اکثریت رسانههای محلی و رادیوهای که در ولایتها فعالیت دارند حتا یک گرداننده زن هم حضور و فعالیت ندارد.
هرات از نخستین ولایتهایی بود که اداره امر به معروف طالبان در آنجا ارائه برنامههای رسانهیی توسط زنان را ممنوع اعلام کرد. این گروه بر این باور اند که شنیدن صدای زن سبب تحریک مردان شده و از نظر شریعت طالبانی این کار «گناه کبیره» محسوب میشود و آنان به عنوان مسئولان و پیاده کنندگان احکام شریعت مسئولیت دارند تا مانع کار زنان در رسانهها شوند.
سران طالبان که بیشتر ملا های کم سواد و بدون فکر و اندیشه هستند و حتا از احکام ابتدایی دین چیزی در کیسه ندارند به این باور اند که با محدود کردن زنان به جامعه و دین خدمت میکنند، بنا بر این میتوان اذعان کرد که هدف طالبان از حذف زنان از جامعه عمدتاً ریشه در ایدئولوژی سختگیرانه این گروه متحجر دارد. این گروه با اجرای تفسیر افراطی از اسلام و با ارائه یک خوانش بسیار محدود و سختگیرانه از اسلام، زنان را از حقوق اساسیشان مانند تحصیل، کار و حضور اجتماعی محروم کرده و نقش آنها را صرفاً به خانهداری و فرزندآوری محدود کرده اند.
مقاومت زنان و آینده مبارزه:
گروه طالبان در سه سال گذشته چه به صورت فزیکی و چه با استفاده از تریبون رسانهها و مساجد با ترفندهای گوناگون و با استفاده از نام دین و احکام شرعیت بر حذف زنان از جامعه تلاش کرده و این تلاشها با گذشت هر روز دامنه و گسترش بیشتر یافته است و طالبان فکر میکنند با سیاستهای متکی برخشونت میتوانند زنان افغانستان را به صورت کامل از صحنه اجتماع و سیاست حذف کنند. اما تجربه نشان داده که با وجود فشارها، زندانی کردن و ربودن زنان هنوز هم خیابان مال زنان است و زنان مبارز افغانستان با پذیرفتن همه مشکلات و فشارها برای تامین حقوق اساسی خود مبارزه خواهند کرد، قربانی خواهند داد و در نهایت تسلیم استبداد طالبانی نخواهند شد.
در حال حاضر هرچند طالبان مانع راهپیماییها و حق طلبی و خواستهای مشروع زنان در خیابانها شده اند، اما با گذشت هر روز و با استفاده از فنآوری های جدید و شبکههای اجتماعی صدای حق طلبی زنان افغانستان جهان را وادار ساخت که رهبر طالبان را به دادگاههای بینالمللی معرفی کنند.
در سه سال گذشته گروهها و جنبشهای مختلف زنان برای به دست آوردن آزادیها و حقوق خود از راهکارها و پلتفرمهای مختلف استفاده کرده و صدای دادخواهی خود را به گوش جهانیان رسانیدند و در حال حاضر تلاش و فعالیت زنان افغانستان در برابر طالبان به صدای قوی تبدیل شده، که چشم و گوش جهانیان را به خود جلب کرده اند و حتا طالبان نیز متوجه این چالش شده و برخی از سران این گروه با سیاستهای زنستیزانه تیم هبت الله آخندزاده، به گونه پیدا و پنهان اعلام مخالفت کردند.
نقش جامعۀ جهانی در بازدارندگی طالبان:
با وجود مخالفتهای که در سه سال و اندی از سوی اکثر کشورها و دولتهای جهان در قبال سیاستهای زنستیزانه طالبان وجود داشت، اما باورها بر این است که این سیاستها و مخالفتها تنها در چهاچوب گفتار و شعار باقی مانده، کمتر سیاست عملی و فشار بر طالبان چه از جانب دولتها و چه از سوی سازمانهای بینالمللی صورت گرفته است، حتا در برخی موارد سازو کار همسویی، همکاری و عادی سازی روابط نیز با طالبان از سوی برخی کشورهای حامی دموکراسی و ارزشهای حقوق بشری از جمله سویدن صورت گرفته است که این رویکرد سبب جسورتر شدن طالبان در راستای عملی کردن برنامههای زنستیزانه و ضد ارزشهای حقوق بشری شان شده که این گروه با استفاده از فرصت، محدودیت بیشتر را بر شهروندان افغانستان وضع کرده اند.
راهکارهای مقابله با تاریکی طالبان:
در حال حاضر و برای چهارمین سال دروازههای مکاتب و دانشگاهها به روی دختران بسته است و طالبان نه تنها هیچ برنامه یی برای آموزش و تحصیل دختران ندارند، بل برنامههای بیشتر نیز برای سرکوب و راندن زنان و دختران از اجتماع را طرح ریزی کرده و در تلاش عملی کردن آنها هستند، اما در چنین اوضاعی مسوولیت انسانی و شهروندی هر شهروند افغانستان است تا زمینه درس و تحصیل را برای دختران افغانستان فراهم سازد.
در این خصوص هرچند برخورد تبعیض گرایانۀ طالبان با زنان بسیار آشکار و مستند است و حتا گزارشگر ویژه سازمان ملل برای افغانستان در سه سال گذشته گزارشهای مستند از وضعیت زندگی زنان، منع آموزش و تحصیل و نقض گسترده و سیستماتیک شهروندان افغانستان به ویژه زنان توسط طالبان را مستند سازی کرده و به سازمان ملل و رسانههای جهانی مخابره کرد، اما با این وجود مسوولیت هر شهروند افغانستان است که در قبال نقض حقوق اساسی و آموزشی/ تحصیلی دختران بی تفاوت نباشد، برای رهایی زنان و دختران افغانستان با استفاده از هر وسیله و ابزاری دادخواهی کند تا باشد این تلاشها جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی را وادار سازد که در قبال سرنوشت و آینده میلیونها دختر افغانستان دست از بیتفاوتی و سکوت برداشته و در عمل نشان دهند که همسو با زنان و دختران افغانستان هستند و برای رهایی آنها از استبداد و ظلم طالبانی، اقدام عملی و جدی نمایند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته