جشن نوروز

۴ حمل (فروردین) ۱۴۰۴

هزارِ چهچـه زن بـوسـتان نوروز است

هزار بیت وغزل بر زبان نوروز است

ز کوه و دره و دامان دشــت سـبزه دمد

به جسم خاک توگویی روان نوروزاست

به باغ نرگس و در دشت لاله می روید

طلایـه دار گل و ارغـوان نوروز است

نسیم تازه دل و جـان را کـنـد خـوشـبـو

به هرطرف نگری گلفشان نوروز است

اگـرچـه دفـتـر پایـیـز پـر ز الـوان است

ولی بهینه ز فصل خـزان، نوروز است

هلا به رقص وغزلخوانی وطرب خیزید

زهی که لایق پیر و جوان نوروز است

کهـن کـتــاب تمـدن دوباره برخـوانـیــد

گـرامی عـنعـنـۀ بـاســتـان نوروز است

هـمیـشـه مقــدم نـوروز را گـرامی دار

به ما ز جـد و نیا ارمغان نوروز است

ز روزگار قـدیم تا به عـصر امروزی

گُزیده جشن بزرگ جهان نوروز است

بگو بـه دشمن جشن بهـاری و نوروز

که دوستدارهمه بی گمان نوروز است

رسـان بـه عاشق نـوروز قصۀ دل را

فروغ زینت باغ و چمان نوروز است

گیاه و عنصر و جـانـدار آشـنایان انـد

بهار و خرمی هر زمان نوروز است

دل ارچه آیینۀ هست و بود انسان است

نماد وحـدت تاریـخ مـان نوروز است

تبسـم لـب نـوشین یار بـاده بـه دسـت

خمار ساغر مسـت لبان نوروز است







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان