گذر عمر

۱ میزان (مهر) ۱۴۰۳

عمـر در انـتـظار می گذرد

بـا دل بـی قـــرار می گذرد

تاکه چشمی بهمزنی چالاک

صد خزان و بهار می گذرد

شاد زی تاکه فرصتی داری

روزهـا بی شـمار می گذرد

موج هـا دم به دم همی میرند

عمر چون رودبار می گذرد

لحظه ها را اگر حساب کنید

رد به رد چون قطارمی گذرد

زندگی یک نفـس نباشد بیش

بس که چابکسـوار می گذرد

زود بگـذشـت سالـیـان دراز

حال و پار و پرار می گذرد

زندگی در سفر بـود خوشتر

گرچه اینهم چو پارمی گذرد

بـاز کردم چو یاد فـردوســی

ســـــفـر و یـادگار می گذرد

رسـتم و زال زر کـجا رفتند

رزم اســــفـنـدیـار می گذرد

عشق گر چشمکی زند بشتاب

تا شـباب از کــنـار می گذرد

لفـظ و معنی بهم نمی سـازند

رنگ و روی نگار می گذرد

یار اگر با وفا و همدل گشت

زندگی خـوشگـوار می گذرد

وعده ها را عمل کنید امروز

ورنه قـول و قـرار می گذرد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان