رابطۀ دین و دولت
۲۰ سنبله (شهریور) ۱۴۰۳
مورخ يكشنبه هشتم ماه سپتامبر به دعوت برادر بزرگوارم حامد جان ضرابي متصدي سايت جهاني سياست افغانستان در يك كنفرانس يك روزه در شهر فرانكفورت ، آلمان دعوت بودم .
اين اولين كنفرانس بود كه مردم افغانستان زن و مرد، همه اقوام و مذاهب دور هم بدون پشتوانه خارجي دور هم جمع شده بودند تا براي معضله شرم آور افغانستان انديشه گرايي كنند، تا يك راه حل مناسب پيدا شود. كيف و مزيت اولي اين گردهمايي همين بود. برنامه موفق بود و نظريات و پيشنهادات جالب ارائه گرديد. در ضمن تبصره ها و سوالات گفته شد كه بايد رابطه دين و دولت مشخص شود كه من به همين نقطه ميخواهم منحيث كسي كه اولين بار دموكراسي اسلامي را نوشتم روشني بيندازم.
اين را همه دانشمندان مسلمان و غير مسلمان مي دانند كه دين از سياست جدايي ندارد و در كشور هاي اسلامي موفق نشدند تا راه حل مسالمت آميز موضوع را نظر به مقتضيات و ايجابات عصر حاضر جستجو كنند و خود را به دامن غرب عيسيوي مي اندازند و هدف عيسيويان هم همين اســت تا مردم مسلمان از زمان ناپليون بوناپارت به اينسو از دين و آئين شان بريده شوند تا راه استثمار و استعمار مردم مسلمان خوبتر باز باشد .
حضرت ابن عباس ( رض) گفته است و من اين گفته ي اورا بار بار نقل قول كرده ام كه ” القرإن يفسرو الزمان ” يعني قرآن به اساس شرايط زمان تفسبر مي شود. و علماي كرام گفته اند كه اختلف الاحكام بالاختلاف زمان يعني احكام نظر به شرايط زمان و مكان تغيير ميخورد .
بعد از مقدمه فوق موضوع دين و دولت در جامعه مسلمان قرن بيست و يكم چنين توضيح مي شود :
اول به اساس آيه لااكراه في ألدين ، يعني نگذار در راه دين اجبار باشد دين از طرف دولت بالاي مردم تحميل نمي شود . مردم آزاد هستند كه به اساس قانون و حقوق مدني كه توسط حقوقدانان تدوين ميگردد زندگي كنند و اما هيچ چيز تحميلي و به زور نيست . هر كس از ديد و بينش قرإن مسول اعمال و گفتار و كردار خود اســت . مردم تنها در مقابل قانون كه به اكثريت آرا تصويب شده مسول مي باشند .
دوم به اساس آيه” و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ” يعني وقتي بين مردم حكم مي كنيد با عدل حكم كنيد . مردم عبارت اند از زن و مرد و همه اديان و همه مذاهب و همه نژاد ها . درين عدل، مردم كه مسلمان نيستند هم شامل هستند به شمول اهل هنود و اهل كتاب. هيچ كس از عدالت نبايد محروم شود حتي كه مسلمان نباشد .
دولت براي زندگي مردم نه تنها تصميم نميگيرد بلكه مداخله هم نمي كند زيرا از ديد قرآن آزاد خلق شده اند ..
هدف دولت به اساس ميراث ليدرشپ حضرت ابراهيم ( ع) اول امنيت اســت و دوم وفرت يعني اقتصاد و سوم به اساس اولين آيه قرآن يعني اقراء ، آموزش و پرورش عمومي ، مبارزه با بيسوادي و توجه به علم و معرفت اســت براي زن و مرد و در همه رشته ها .
دولت حق دارد كه موارد كه در قرآن صريح حرام دانسته شده اســت رسما منع كند مانند نوشيدن خمر ، قمار ، عمل دزدي ، خوردن گوشت خوك و خيانت به مردم . زيرا قرآن به الله شروع مي شود و به الناس ختم مي شود يعني رابطه مستقيم بين خدا و مردم اســت .
دولت حق ندارد كه به اساس آيه و لا تجسس خانه هاي مردم را بدون حكم محكمه مورد پرس و بال و تلاشي قرار دهد.
دولت حق ندارد آزادي بيان و قلم را از مردم بگيرد زيرا به اساس آيات علم البيان و علم بالقلم مردم آزاد هستند كه چه بگويند و چه بنويسند. دولت نبايد از مردم بترسد. تنها دولت هاي ضعيف از مردم مي ترسد. سانسور عقايد در اسلام محمد ص وجود ندارد. حتي كه مردم كفر گويند نبايد مجازات شوند و دولت بايد به اندازه اي عادل باشد كه كفر چند آدم دولت را متزلزل نسازد. دولت مسوليت تامين عدالت را دارد و پاسداري دين براي خودش كه دولت از راه دين بيرون نشود و اما دولت مسول پاسداري دين مردم نيست .
در رابطه دين و دولت چون همه چيز كه در طبيعت مال خداست پس همه ذخاير معدني و طبيعي مال مردم اســت نه از چند تن سرمايه دار و يا زمين دار و يا ارگان دولتي. همه ذخاير معدني و طبيعي ملي اســت و ملكيت مردم اســت و به نفع مردم استخراج مي شود .
در رابطه بين دين و دولت، اين وظيفه دولت اســت كه براي مردم كه بايد كار كنند كار پيدا كند .
در وظيفه دين و دولت كنترل قيمت ها از وظايف دولت اســت تا مردم طبقه متوسط از خريد كالاي مورد ضرورت و غذاي مورد ضرورت محروم نشود.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته