سقوط حکومت شیخ حسینه واجد در بنگله دیش

۲۹ اسد (مرداد) ۱۴۰۳

وقتی پاکستان در سال 1947 پس از پایان سلطۀ استعمار بریتانیا در نیم قارۀ هند تشکیل شد، بنگله دیش بخش شرقی این کشور نو تشکیل بود. ازهمان آغاز نه تنها ناپیوستگی جغرافیایی دو بخش شرقی و غربی ادامۀ حیات پاکستان را به عنوان یک کشور واحد تهدید می کرد، بلکه بی عدالتی و تبعیض سیاسی و اجتماعی،  بقای کشور واحد پاکستان را متزلزل و ناپایدار می ساخت. در حالی که بنگالی ها در شرق پاکستان اکثریت مردم کشور نوتشکیل پاکستان را تشکیل می دادند، اما قدرت در دست بخش غربی یا پاکستان امروز تمرکز یافته بود.

 زبان رسمی نیز مسئلۀ مهمی بود که راه را برای کشور واحد بسیار چالش آفرین و ناهموار می ساخت. وقتی محمد علی جناح بنیانگذار پاکستان و اولین فرماندار این کشور در شهر داکه پایتخت فعلی بنگله دیش و از شهرهای آنروز پاکستان، زبان اردو را تنها زبان رسمی کشور اعلان کرد، محصلین بنگالی در داکه با فریاد "نه، نه"، پس بنگالی چه می شود واکنش خشم آلود نشان دادند. در فبروری سال 1952 که خواجه نظام الدین جانشین جناح به رسمیت زبان اردو تاکید کرد و از زبان بنگالی سخن نگفت، محصلان بنگالی به خیابان های داکه ریختند و باز فریاد "نه" سردادند. این بار پولیس بروی محصلان آتش کشود و از محصلان معترض قربانی گرفت. هر چند دولت پاکستان چهار سال بعد(1956) رسمیت زبان بنگالی را در پاکستان شرقی پذیرفت، اما خون محصلان بنگالی در واقع جدایی و تجزیۀ پاکستان را کلید زد و این جدایی در سال 1971 اتفاق افتید و کشور بنگله دیش تاسیس شد.

 

محصلان در بنگله دیش، بازهم کلیددار تحول

جالب این است که در سقوط حکومت پانزده سالۀ خانم شیخ حسینه واجد دیروز( پنجم آگست 2024) در بنگله دیش بازهم کلیددار تحول، محصلان یا دانشجویان بودند. ناهید اسلام 26 ساله محصل جامعه شناسی در دانشگاه شهر "داکه" پایتخت بنگله دیش که در محضر عمومی با پیشانی بند منقش به بیرق کشورش نمایان می شود، رهبری اعتراضات را در دو ماه اخیر بدوش داشت که به استعفا و فرار شیخ حسینه صدراعظم بنگله دیش انجامید. ناهید اسلام اعتراض علیه قانون سهمیه بندی مشاغل دولتی را رهبری کرد و هر چند که پولیس او را در اواسط ماه گذشته(جولای 2024) به زندان افگند و دادگاه عالی بنگله دیش قانون سهمیه بندی مشاغل دولتی را ملغی قرار داد، اما اعتراضات ادامه یافت و پس از یکشنبه خونین چهارم آگست که 91 نفر به شمول 13 افسر پولیس کشته شدند، به سقوط حکومت شیح حسینه انجامید.

ناهید اسلام با سایر رهبران جنبش محصلان گفته اند که حکومت ارتشی ها را نمی پذیرند و فرد مورد پیشنهاد آنها برای ریاست حکومت موقت برندۀ جایزۀ نوبل محمد یونس است. محمدیونس متولد سال 1940 اقتصاد دادن، بانکدار و از رهبران جامعۀ مدنی بنگله دیش است که جایزۀ صلح نوبل را گرفت و در سال 2008 در میان صد دانشمند جهان در مجلل فارن پالیسی رتبۀ دوم را بدست آورد. محمد یونس نیز به عنوان رئیس حکومت موقت بنگله دیش تعیین شد.  

 

 

داستان صعود و سقوط شیخ حسینه واجد، دختر بنیانگذار بنگله دیش و "بیگم مبارز" کشور

خانم شیخ حسینه واجد دختر شیخ مجیب الرحمن بناینگذار بنگله دیش و اولین رئیس جمهور کشور است. شیخ مجیب الرحمن(1975 – 1920) از ناسیونالیست های بنگالی پاکستان شرقی بود که حزب مردمی(عوامی لیگ) را تشکیل داد و برای جدایی یا استقلال از پاکستان و تشکیل کشور بنگله دیش مبارزه می کرد. او چند بار از سوی دولت پاکستان دستگیر و زندانی شد و در مبارزات استقلال خواهی خود مورد حمایت هند قرار داشت. او در سال 1969 در کلکته هند دولت در تبعید بنگله دیش را تشکیل داد و در سال 1971 با کمک هند بر پاکستان شرقی تسلط یافت و کشور جدیدی را به نام بنگله دیش تاسیس کرد. اما وی در پانزدهم آگست 1975 با کودتای نظامیان ارتش کشور به رهبری جنرال ضیاء الرحمن با بسیاری از اعضای خانواده اش به استثنای دو دخترش که یکی از آنها شیخ حسینه مشغول تحصیل در آلمان غرب  بود، به قتل رسید.

شیخ حسینه پس از قتل پدر در هندوستان و بریتانیا به سر برد و در سال 1981 به بنگله دیش برگشت و رهبری حزب مردمی یا عوامی لیگ را بدوش گرفت و با احزاب دیگر علیه حکومت نظامی جنرال حسین محمد ارشاد اتحاد کرد. او با پیروزی در انتخابات سال 1996 صدراعظم بنگله دیش شد  و تا سال 2001 در این مقام باقی ماند. او هر چند در این دوره موفقیت های را در بهبود وضعیت اقتصادی بنگله دیش بدست اورد، زراعت را در روستاهای کشور بهتر ساخت، با هند توافقنامۀ تقسیم آب رود گنگ را امضا کرد و به نا آرامی های داخلی به خصوص در منطقۀ چیتاگونگ پایان داد، اما در انتخابات سال 2001 از خانم خالده ضیاء زن سیاستمدار دیگر بنگله دیشی شکست خورد. خالده ضیاء رهبر حزب ملی گرای بنگله دیش بود که در ائتلاف  با احزاب اسلامی و ملی دیگر توانست شیخ حسینه را در انتخابات شکست دهد.

شیخ حسینه پس از سال 2001 تحت فشار حکومت خالده ضیاء قرار گرفت و در سال 2007 در اتهام به فساد دوران حکومتش به زندان رفت. او یکسال بعد از زندان رها شد و باردیگر  مبارزات سیاسی را آغاز کرد و در سال 2009 دوباره به اریکۀ قدرت در کرسی نخست وزیری برگشت.

شیخ حسینه پس از این پیروزی چهار دور متوالی انتخابات پارلمانی را برد و تا روز استعفا و فرارش در پنجم آگست 2024 در مقام صدراعظمی بنگله دیش باقی ماند. اما او در این دورۀ طولانی پانزده ساله از بیگم مبارز کشور به زمام دار تکرو و انحصارگر تبدیل شد که منتقدان و مخالفانش پیروزی های متوالی وی را در انتخابات نتیجۀ تقلب و فساد او و حکومتش می دانند. او در این 15 سال نظام سیاسی بنگله دیش را از یک دموکراسی چند حزبی در مسیر شکل دهی نظام اقتدار گرای تک حزبی قرار داد و حتی حزب رقیب ملی گرای بنگله دیش را یک حزب تروریستی خواند. هر چند او در این دورۀ طولانی بنگله دیش را از نظر اقتصادی متحول ساخت و عاید سرانه را سه برابر بالا برد، فقر را کاهش داد و کشور را به صادرکنندۀ پوشاک تبدیل کرد، اما سیاست او در اجتناب از توسعۀ سیاسی و روش سرکوب و انحصار نتوانست پایداری حکومتش را تامین و تضمین کند. در دوران حکومت شیخ حسینه بازداشت های سیاسی، ناپدید شدن ها، قتل های زنجیره ای و انواع آزار و اذیت سیر رو به افزایش یافت. منتقدان و مخالفان شیخ حسینه همیشه تاکید کرده اند که نظام سهمیه بندی مشاغل دولتی که در سال 1972 توسط شیخ مجیب الرحمن پدر شیخ حسنیه ایجاد شد و در زمام داری دخترش گسترش یافت در واقع انحصار امتیازات دولتی در عرصه های مختلف به عوامی لیگ یا حزب مردمی و نزدیکان این حزب و صدراعظم بود.

 

شیخ حسینه و سیاست سرکوب احزاب اسلامی در بنگله دیش

خانم شیخ حسینه واجد  صدراعظم پیشین و فراری بنگله دیش در طول پانزده سال زمام داری آهنین خود احزاب و گروه های اسلامی و در مجموع جریان اسلام گرایی را تحت فشار و سرکوب قرار داد. بسیاری از آگاهان امور بنگله دیش و تحولات سیاسی در این کشور از بیرون، شیخ حسینه را در مهار و تضعیف جریان اسلام گرایی بر خلاف پاکستان و افغانستان موفق ارزیابی کرده اند. اما سرنگونی حکومت شیخ حسینه و فرار او به هند این پرسش را به میان می آورد که آیا سیاست او در این مورد شکست خورد؟

 آیا احزاب و گروه های اسلامی و جریان اسلام گرایی که خواستار تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت در بنگله دیش هستند پس از سقوط حکومت خانم حسینه نیرومند می شوند و در وضعیت دسترسی به قدرت سیاسی قرار می گیرند؟

 

اولین رویارویی با جریان اسلامی در بنگله دیش

اولین رویارویی با جریان اسلامی در بنگله دیش از سوی شیخ مجیب الرحمن بنیانگذار کشور بنگله دیش و پدر شیخ حسینه صدراعظم شکست خورده و فراری این کشور با جماعت اسلامی بنگله دیش، حزب سیاسی – دینی این جریان پس از تشکیل کشور و دولت بنگله دیش آغاز شد.

جماعت اسلامی درسال1941عیسوی توسط مولانا ابواعلی مودودی(1779-1903) در شهر لاهور زمانی تاسیس شد که نیم قارۀ هند تحت تسلط استعماری بریتانیا قرار داشت و پاکستان هنوز بوجود نیامده بود. مولانا مودودی و جماعت اسلامی برهبری او از همان آغاز اعلان کرد که بجای شورش گری و براندازی نظام سیاسی  و  یا جهاد مسلحانه، خط مشی اصلاح طلبانه را در پیش می گیرد و در صدد اصلاحات دینی و سیاسی از راه مسالمت آمیز و تبلیغ و تربیتِ دینی می باشد.

جماعت اسلامی در بخش شرقی پاکستان یا بنگله دیش نیز نفوذ و فعالیت داشت و زمانی که شیخ مجیب الرحمن رهبر حزب مردم یا عوامی لیگ برای جدایی طلبی و استقلال از پاکستان مبارزه می کرد، جماعت اسلامی مخالف استقلال بنگله دیش و تجزیۀ کشور پاکستان بود. اما شیخ مجیب که در سال 1969 دولت در تبعید بنگله دیش را در کلکتۀ هند تشکیل داد، دو سال بعد در سال 1971 با کمک هند و جنگی که میان هند و پاکستان واقع شد، بنگله دیش را به عنوان کشور مستقل تاسیس کرد. جماعت اسلامی نتوانست مانع این تجزیه و استقلال بنگله دیش شود و از آن بعد که مجیب الرحمن رئیس دولت نوتشکیل بنگله دیش بود بسوی جماعت اسلامی به عنوان یک گروه و حزب مخالف و خائن به استقلال و تشکیل بنگله دیش می دید.

 

هویت و اصول کشور و دولت مستقل بنگله دیش

شاید بتوان گفت که شیخ مجیب الرحمن سیاستمدار ناسیونالیست و ملی گرای بنگالی بناینگذار کشور و دولت بنگله دیش با مصطفی کمال اتاترک سیاست مدار ناسیونالیست و ملی گرای ترکیه و بنیانگذار دولت جمهوری ترکیه از نظر فکری و سیاسی مشابهت های زیادی داشتند، هر چند که آنها در احراز قدرت در کشورهای شان نیم قرن فاصلۀ زمانی داشتند و اتاترک 48 سال پیشتر از شیخ مجیب الرحمن جمهوری ترکیه را تشکیل داده بود. حزب جمهوری خواه خلق برهبری اتاترک، اعلان کرد که نظام سیاسی  و کشور بر مبنای شش اصل: جمهوریت، ملی گرایی، دولتمداری، دنیوی گرایی، مردم سالاری یا خلقی گری و اصلاحات قرار می گیرد. شیخ مجیب الرحمن رهبر حزب مردمی بنگله دیش یا عوامی لیگ که در 1971 کشور و دولت بنگله دیش را تشکیل داد در قانون اساسی 1972 گقته شد که دولت و کشور بر مبنای چهار اصل ملی گرایی، سوسیالیزم، دموکراسی و سکولاریزم قرار دارد. هرچند که اصطلاح سکولاریزم در سال 1977 از این اصول حذف شد و در سال 1988 در قانون اساسی بنگله دیش، اسلام دین رسمی اعلان شد، در حالی که اتاترک دولت سکولار را پایدار ساخت و تا اکنون سکولاریزم سیاسی در ترکیه حاکم است.

 

دشمنی و درگیری های نخستین میان عوامی لیگ و جماعت اسلامی بنگله دیش

وقتی شیخ مجیب الرحمن وارد جنگ با ارتش پاکستان شد، اعضا و هواداران جماعت اسلامی در کنار ارتش و نیروهای دولت پاکستان قرار گرفتند. قابل تذکر است که در انتخابات پارلمانی پاکستان در سال 1970 اکثریت کرسی ها را پاکستان شرقی یا بنگله دیش بعدی و عمدتاً حزب مردمی یا عوامی لیگ بدست آوردند، اما ارتش پاکستان و سیاستمداران در اسلام آباد نمیخواستند برندگان انتخابات یا بخش شرقی پاکستان حکومت تشکیل دهند. دولت پاکستان و ارتش بجای واگذری حکومت به عوامی لیگ دست به گرفتاری و سرکوب آنها زد. ارتش در سرکوبی عوامی لیگ به افراد داوطلب از جماعت اسلامی و هواداران آن اتکا داشت که در نقش  شبه نظامی عمل می کردند. خشونت و برخوردها در داکه و شهرهای دیگر تشدید یافت که به مرگ هزاران نفر و فرار صدها هزار دیگر به هند انجامید.

هند با دخالت نظامی و حمایت از عوامی لیگ ارتش پاکستان را در یک جنگ نه چندان طولانی تا دسامبر 1971 شکست داد و کشور بنگله دیش بوجود آمد. شیخ مجیب الرحمن ریاست دولت بنگله دیش مستقل را بدوش گرفت و دست به سرکوب جماعت اسلامی زد. در سال 1973 محکمۀ اختصاصی را برای بررسی مرتکبین جرایم  جنگ استقلال  بنگله دیش  تشکیل داد. اعضای جماعت اسلامی و هواداران آن و مخالفان استقلال بنگله دیش متهمین اصلی بودند. سپس توافق سه جانبه میان هند، پاکستان و بنگله دیش بر سر عبور از مرحلۀ خصومت و انتقام از فشار و سرکوب کاست، همدستان بنگله دیشی ارتش و دولت پاکستان عفو شدند.

شیخ مجیب الرحمن در سال 1975 با کودتای نظامیان به رهبری جنرال ضیاء الرحمن با اکثر اعضای خانواده اش به قتل رسید و حاکمیت حزب مردمی یا عوامی لیگ پایان یافت. از میان خانوادۀ وی دو دخترش حسینه واجد و خواهر کوچکش که در آلمان مشغول تحصیل بودند، زنده ماندند.

جماعت اسلامی بنگله دیش در حکومت چنرال ضیاءالرحمن جان تازه گرفت.  جنرال ضیاء الرحمن در قانون اساسی اصلاحات آورد و اسلام را به جای سکولاریزم مهمترین اصل قانون اساسی قرار داد. فعالیت و نفوذ جماعت اسلامی و سازمان ها و موسسات دیگر اسلامی افزایش یافت. جنرال مذکور در سال 1977 ریاست جمهوری را بدوش گرفت و  او حزب ملی بنگله دیش را به رهبری خودش تاسیس کرد. به شیخ حسینه واجد دختر شیخ مجیب الرحمن که رهبری حزب مردمی یا عوامی لیگ را پس از پدرش به عهده گرفته بود اجازۀ بازگشت به کشور و اجازۀ مشارکت در انتخابات پارلمانی داد.  در انتخابات پارلمانی بیشترین کرسی های پارلمان را حزب ملی برهبری جنرال ضیاءالرحمن بدست آورد. اما جنرال ضیاء الرحمن در سال 1981 ترور شد و سال بعد در 1982 جنرال محمدارشاد حکومت نظامی تشکیل داد، پارلمان را منحل کرد و فعالیت احزاب سیاسی را ممنوع ساخت. وی تا سال 1990 حکومت کرد اما در این سال با افزایش اعتراض احزاب و گروه های سیاسی از قدرت کنار رفت. در سال 1991 باز انتخابات پارلمانی برگزار شد که حزب ملی به رهبری خالده ضیاء بیوۀ جنرال ضیاءالرحمن پیروز شد و به مقام نخست وزیری رسید. در این دوره نظام حکومتی بنگله دیش از محور رئیس جمهور به به محور پارلمان تغییر یافت و قدرت اصلی در دست صدراعظم قرار گرفت.  خالده ضیاء در سال 1996 انتخابات را باخت و جای او را عوامی لیگ یا حزب مردمی به رهبری شیخ حسینه واجد که پیروز انتخابات شد، گرفت.

 

تقابل عوامی لیگ و شیخ حسینه واجد با جماعت اسلامی

 در مراحل دوم و سوم حاکمیت

 

وقتی خانم حسینه واجد در 1996 صدراعظم بنگله دیش شد باردیگر در تقابل با جماعت اسلامی و گروه های دیگر اسلامی قرار گرفت. مرحلۀ اول این تقابل به دورۀ اول صدراعظمی شیخ حسینه واجد بر می گردد که از 1996 تا 2001 ادامه یافت، اما بسیار سرکوب گرانه و خشونت آمیز نبود.

مرحلۀ دوم تقابل عوامی لیگ و شیخ حسینه واجد از سال 2009 آغاز شد که شیخ حسینه باردیگر پس از پیروزی در انتخابات به قدرت برگشت. او در این مرحله تا پنجم آگست 2024 در چهار انتخابات متوالی به پیروزی می رسید و در مقام نخست وزیری یا رهبری حکومت بنگله دیش ابقا می شد. شیخ حسینه در این دورۀ طولانی حکومت پانزده سالۀ خود از بیگم مبارز بنگله دیش به یک زمام دار تکرو و سرکوبگر تبدیل شد که نه تنها جماعت اسلامی و گروه های اسلامی دیگر را سرکوب می کرد، بلکه سایر مخالفان سیاسی و گروه های سیاسی دیگر را تحت فشار قرار میداد و به زندان و اعدام می کشاند. مثلاً در سال 2015 صلاح الدین قادر چودری از رهبران حزب ملی بنگله دیش را اعدام کرد.

شیخ حسینه واجد در سال 2009 محکمۀ اختصاصی تعقیب جنایتکاران جنگ سال 1971 معروف  به جنگ استقلال را که پدرش برای محاکمه و سرکوب جماعت اسلامی و مخالفان استقلال بنگله دیش تشکیل داده بود، احیا کرد. این محکمه بیشتر از همه و در گام نخست رهبران جماعت اسلامی را مورد هدف قرار داد. علی احسان مجاهد دبیر کل جماعت اسلامی، عبدالقادر مولا دستیار دبیر کل، مطیع الرحمن نظامی و  میر قاسم علی از رهبران دیگر جماعت اسلامی از 2013 تا 2016 با حکم  این محکمه اعدام شدند. هم چنان در سال 2013 جماعت اسلامی بنگله دیش را از مشارکت در انتخابات پارلمانی محروم کرد و هر چند که فعالیت سیاسی و نشست های حزبی این جماعت را ممنوع نساخت.  قبل از آن در سال 2011 دیوان عالی بنگله دیش سکولاریزم را که توسط جنرال ضیاء الرحمن از قانون اساسی برداشته شده بود، دوباره وارد قانون ساخت.

سرکوبی جماعت اسلامی بنگله دیش توسط عوامی لیگ و شیخ حسینه واجد ستیزه جویی و افراط گرایی را میان جماعت مذکور و سایر گروه های اسلامی در بنگله دیش تشدید کرد. چند گروه افراطی از درون جماعت انشعاب کردند که برای تشکیل نظام اسلامی در بنگله دیش راه کشتار و انتحار پیش گرفتند. ایمن الظواهری در سال 2014 شاخۀ القاعدۀ شبه قاره هند را تشکیل داد که این شاخه در بنگله دیش بیشتر فعالیت می بود.

بعضی از تحلیلگران امور بنگله دیش شیخ حسینه واجد را در مهار و تضعیف اسلام گرایی و جریان افراط گرای اسلامی زمام دار موفق تلقی می کنند،  اما پس از سرنگونی حکومت او و فراروی به هند که روز پنجم آگست صورت گرفت مشخص خواهد شد که این موفقیت شیخ حسینه واجد واقعی و پایدار خواهد بود یا نه؟

اعتراض محصلان از دانشگاه داکه علیه سیاست سهیمه بندی مشاغل دولتی که شیخ حسینه آنرا به عنوان میراث دوران پدرش دوباره احیا کرد در سه ماه اخیر به سقوط حکومت او انجامید. شیخ حسینه فکر میکرد که در این اعتراضات جماعت اسلامی و بخش محصلان آن نقش مهم دارند. از این رو در اول آگست سال روان در اوج اعتراضات، جماعت اسلامی را سازمان تروریستی خواند و فعالیت آنرا با تمام بخش هایش ممنوع کرد. البته اعتراضات نه چندان گسترده که به سرنگونی حکومت عوامی لیگ و شیخ حسینه انجامید بیشتر ناشی از بحران توزیع ثروت و بحران توزیع قدرت بود که شیخ حسینه و حزبش خود عامل این بحران بودند و سرانجام قربانی آن شدند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد اکرام اندیشمند