آموزه‌های نوروز

۲۵ حمل (فروردین) ۱۴۰۳

چکیده

       جشن نوروز کهنترین نشانه‌یی از فرهنگ اسطوره‌یی آریایی‌ست، که میتوان آن را نمودار پارینه‌ترین جشن بشری دانست. جشنی‌که پیام‌آور سازنده‌گی، برابری، همزیستی، شادمانی، سرسبزی و خوشبختی میباشد. نوروز به مثابۀ یک جشن طبیعی، نماد مرگ و زنده‌گی هستی است و نمود رستاخیز طبیعت.

       این جشن باستانی و ماندگار، از روزگاران پارین تا اکنون، همیشه مورد توجه اندیشمندان فرهنگ‌دوست و هویت‌گرا قرار گرفته و همواره در سرود و سخن بازتاب یافته است. نویسنده‌گان و سُراینده‌گان، با نوشتن رساله و شعر، آگاهانه خواستند تا پاسدار هویت والا، فرهنگ نیرومند و تاریخ با افتخار خود باشند. در این مقاله، به مهمترین آموزه‌هایی که از این جشن خجسته، انسان خردمند بهره میبرد؛ به بررسی و واکاوی گرفته‌ام.

کلید واژه‌گان: نوروز، جایگاه، آموزه‌ها

مقدمه

       نوروز یکی از ماندگارترین جشن‌های ملی ملت‌های آریایی به شمار میرود، که از روزگاران کهن تا اکنون، هم در نوشته‌ها و هم در سرودهای این ملت‌ها، جاودانه زیسته و به هستی خود ادامه داده است. جشن نوروز که بر بنیاد اسطوره‌ها، توسط جمشید(شاه پیشدادی) نهاده شد، یک آیین ملی و مردمی بود که با تداوم خویش در دوران شاهنشاهی کوشانیان، اشکانیان و ساسانیان به گونۀ رسمی از سوی کشورداران و به شکل شکوهنده برپا میشد. پس از گسترش دین اسلام، در سرزمین‌های آریانای کهن، بخشی از رسم‌ها و آیین‌های نیاکان ما، با نیرومندی ادامه یافتند و در این تداوم، دو عامل نقش برجسته داشت:

       نخست این‌که زردشتی‌ها هم‌مانند دیگر ملت‌ها، در برپا داشتن آن مراسم خود که با مبادی اسلام در تقابل قرار نمی‌گرفتند، آزادی تام داشتند و حتا مسلمانان  نیز در این نواحی، در اجرای مراسم، با آن‌ها همراهی میکردند.

       دوم این‌که نفوذ فرهنگی آریایی‌های مسلمان، در دستگاه خلافت بی‌تأثیر نبود. حتا خود خلفای اموی و عباسی، به ویژه در عهد وزارت برمکیان بلخ، جشن‌های بزرگ آریایی را با شکوه برپا میکردند و به شیوۀ شاهان آریایی، هدیه‌های نوروزی میگرفتند و به داد و دهش میپرداختند و در همین روز مراسم گشایش خراج، باج، عزل و نصب عُمال، سکه زدن پول،... صورت میگرفت.(خلیق،۱۳۸۱، صص۱۵-۱۶)

       در زمان سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، غوریان، تیموریان و گورگانیان هند راه و رسم نیاکان ما با شکوه و شوکت ویژه برگذار میشد. به نوشتۀ دوکتور آریان‌فر، بزرگداشت از نوروز، در جاهای گوناگون، روی سه باور استوار است:

۱- باور تاریخی: پیشینیان نوروز را روز تولد کیومرث(نخستین انسان و فرمانروای آریایی)، تولد هوشنگ و زادروز کی‌خسرو دانسته‌اند و هم باور داشتند که در این روز کیومرث، جمشید، کی‌خسرو و گشتاسپ به شاهی رسیده‌اند. در همین روز فریدون، کشور را بین فرزندان(تور، سلم، ایرج) بخش کرد. در این روز کوروش بزرگ، بابل را فتح کرد. در همین روز داریوش اول، در تخت جمشید جشن گرفت و سکه ضرب زد. در همین روز اردشیر بابکان بر روم پیروز شد،...

۲- باور دینی: برخی‌ها باورمند اند که نوروز روز خلقت جهان است. زردشتیان نوروز را روز تولد زردشت میدانند و باور دارند که گشتاسپ در همین روز، آیین زردشتی را پذیرفت. با ظهور اسلام، این جشن مردمی و طبیعی را، برگ و بار دینی بخشیدند و از قول امام جعفر صادق آوردند که گفت: «در این روز خدا از بنده‌گانش پیمان گرفت که بر او شریک نیارند و بر پیامبرانش ایمان آرند. در همین روز کشتی حضرت نوح، بر کوه جودی فرود آمد. در این روز حضرت ابراهیم بت‌ها را شکست. در همین روز پیامبر اسلام هم بت‌های کعبه را شکستاند. در این روز حضرت علی به خلافت نشست. در همین روز امام زمان زاده شد....»

۳- باور مردمی: مردم عوام باور دارندکه این جشن، جشن طبیعت، میلۀ بهار و گل سرخ، میلۀ نهال‌شانی، سبزه‌کوبی و شادی در دامان طبیعت است. مردم نمی‌دانند که این جشن از لحاظ دینی و تاریخی چه پیوندهایی دارد. همین که بهار شد به شور و نوا می‌آیند، در دامنه‌ها میروند و شادمانی میکنند.(آریان‌فر، ۱۳۹۰، صص۴۳۲- ۴۳۶)

       به باور پژوهشگری: «چون نوروز، عمری به درازی عمر اقوام آریایی دارد و ریشه در تاریخ و فرهنگ ما، از آن لحاظ بسیاری از رویدادهای جالب تاریخی، دینی و اساطیری را به آن مرتبط میدانند؛ به طور مثال میگویند: خداوند آدم را در این روز آفرید، در این روز کیومرث به پادشاهی رسید، در همین روز نیشکر به دست جمشید شکسته و خورده شد،... زردشت در سی‌ساله‌گی دین بهی را آشکار کرد و آن روز نوروز بود. در همین روز به حضرت موسی وحی آمد، در همین روز حضرت  سلیمان انگشتری خود را، که راز حشمت و حکمت او بود، پس از چهل روز باز یافت. در همین روز خلقت عالم پایان یافت... این روایات نه‌تنها نوروز را عزیز کرد؛ بل به بقا و دوام آن نیز افزود.»(جاوید، ۱۳۸۴، ص۱۶)

       جغرافیای تاریخی جشن نوروز، بسته‌گی دارد به گسترۀ جغرافیای تاریخی سرزمین ما؛ چنان‌که میدانیم نام سرزمین ما، از روزگاران باستان تا گذشتۀ نه چندان دور، آریانا بوده؛ که به گونه‌های «آریانا ویجه»، «آریانا ویژه»، «آریا ورته»، «ایران ویچ»، «ایران زمین»،... آمده است. این آریانا شانزده ایالت داشت. اما جغرافیای امروزی جشن نوروز، سرتاسر خاور میانه، آسیای میانه، ایران، افغانستان، کرانه‌های بالکان، سراسر قفقاز، داغستان، ترکستان چین، هند، پاکستان، بنگله‌دیش، بوتان، نیپال، تبت، سودان، زنگبار و امریکای شمالی را در بر میگیرد.(پایگاه انترنیتی ویکی‌پدیا)

       نوروز به تاریخ ۴ حوت ۱۳۸۸(۲۳ فبروری۲۰۱۰)، در شست‌و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، طی صدور قطعنامه‌یی، به حیث جشن بین‌المللی اعلام گردید و رسمیت جهانی یافت. در خبرنامۀ سازمان ملل متحد، در همین روز آمده است: «نوروز برای بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان، آغاز سال نو است و بیش از سه‌هزار سال است که در مناطقی از بالکان، دریای سیاه، آسیای مرکزی، خاور میانه و نقاط دیگری از جهان، جشن گرفته میشود.» البته نوروز پیش از این(۸ میزان۱۳۸۸) به حیث یکی از میراث‌های غیر ملموس جهانی، در یونسکو ثبت گردیده بود.(مرادی، ۱۳۹۰، ص۷۴)

       پرداختن به جشن باستانی نوروز، در ادبیات پارسی دری، دامنۀ دراز دارد. نخستین کسی‌که در این زمینه، اثر مستقل نوشت، حکیم عمر خیام بود. البته پیش از نگارش «نوروزنامه» او، کتاب‌های دیگری؛ چون: شاهنامه، تاریخ طبری، آثارالباقیه، التفهیم، زین‌الاخبار، تاریخ بیهقی،... نیز پیرامون نوروز پرداخته‌اند؛ اما هیچ کدام به اندازۀ نوروزنامۀ خیام؛ گسترده، روشن، سلیس و زیبا بحث نکرده‌اند.

 

 

 

 

 

 

آموزه‌های نوروز

       با یک نگاه گذرا و فشرده، میتوان آموزه‌های نوروز را، برای نسل امروز، چنین برشمرد:

1-      امروز همه شهروندان کشور، جدا از وابسته‌گی‌های تباری، زبانی، مذهبی و سمتی نوروز را جشن میگیرند و گرامی میدارند؛ به همین دلیل، میتوان گفت که این آیین خجسته، به یکی از نمودهای وحدت و یک پارچه‌گی ملت ما، تبدیل شده هست.

2-      به نوشتۀ بهروز پویا، نوروز گنجینه‌یی‌ست از باورها و اسطوره‌های باشنده‌گان سرزمین اهورایی آریانا، که در درازنای تاریخ جلا خورده‌اند و به گونۀ امروزین درآمده اند. در این گنجینه، کم از کم، به چهار گوهر میتوان اشاره کرد که بُن‌مایۀ ارزشی آن را تشکیل میدهند: گوهر «ستایش شادی»، گوهر «پاس‌داشت طبیعت»، گوهر «نیکوداشت نیاکان» و گوهر «دل‌بسته‌گی به نو شدن». (پایگاه انترنیتی خِردگان)

3-      نوروز جشنی‌ست که به درازی هستی پیشینه دارد و در دل زمانه‌ها جاری‌ست. نوروز نماد رستگاری، رهایی و پیروزی‌ست. پیروزی نو بر کهنه، نور بر تاریکی و باروری و پوینده‌گی بر سردی و کرختی.(آریان‌فر، ۱۳۸۸، ص۲۴)

4-      جشن باستانی نوروز، پیوند ژرف با زنده‌گی و طبیعت دارد. جشنی‌که از متن و بطن طبیعت بیرون شده،که نه‌تنها انسان را؛ بل همه جانوران وگیاهان را به جنبش و تپش و شگوفایی وامیدارد؛ یعنی نوروز نماد مجسم مرگ و زنده‌گی در تمام اجسام ذی‌روح در طبیعت است.

5-      از دیگر ارزش‌های ماندگار نوروز؛ پایایی و مانایی برخی از آیین‌های این جشن باشکوه است که میتوان از: نهال‌شانی، آتش‌افروزی، خانه‌تکانی، پهن‌کردن سفره‌های نوروزی، پختن غذاهای نوروزی، دیدار با خویشاوندان و دوستان، مسابقه‌های ورزشی و طبیعت‌گردی و گل‌گشت نام برد.

6-      پژوهش در میراث فرهنگی و آداب و رسوم گوناگون سرزمین ما، از این‌رو باارزش است که آشنا شدن با یادگارهای سنتی این دیار کهن، دانش و بینش ما را نسبت به پایه‌ها و ژرفاهای فرهنگ نیاکان مان افزایش میدهد و نیز چه‌گونه‌گی نگرش آنان را به جهان هستی و شیوۀ زنده‌گی فردی و اجتماعی آریانای باستان را به نسل‌های کنونی یادآور میشود. برای هر شهروند آگاه و اندیشمند لازم است که از فرهنگ شکوهمند و گشن‌بیخ خود پاسداری کند و با پویایی و شکیبایی، در برابر یورش بیگانه‌گان، ایستاده‌گی نماید و هیچ‌گاه سر تسلیم فرود نیاورد.(نیکنام، بی‌تا، ص۱۰)

7-      یکی از ارزش‌های معنوی سال نو و بهار نو، این‌ است که ما انسا‌ن‌ها را متوجه میسازد که همه قلوب و ابصار در دست قدرت خداست و این ذات پاک، مدبر لیل و نهار ماست و متحول کنندۀ حال و احوال ما! نوروز خوش‌آیین، این شاهکار زیبای آفرینش، پیام‌آور کوشش و تلاش، شادی و لبخند، آراسته‌گی و پیراسته‌گی و نیک‌اندیشی بوده و از ما میخواهد که با طراوت‌یابی جهان، دل و جان ما هم طراوت پیدا کند و با باران رحمت و بخشش، دشمنی‌ها و کینه‌ها شست‌وشو شوند.

8-      در اصطلاحات عرفانی، از «بهار» مقام «وجد و حال» و مقام «علم» اراده شده، که در شطیحات شان، بیشتر به گونه‌های «بهار قدرت» و «بهار سرمدیت» آمده است.(سجادی، ۱۳۸۹، ص۲۰۴) به ویژه عارفانی‌که اهل انبساط و گشاده‌گی بودند؛ نماد این گشاده‌گی و بسط را در بهار میدیدند. بیرون آمدن گل از غنچه، برای ایشان، یک حادثۀ بزرگ بود و یک موضوع ناب و درخور تأمل. از دید عرفانی، این پرده دریدن گل، نماد افشاسازی و هویدا کردن اسرار است، که نمی‌تواند رازداری کند:

دربهاران گشت ظاهر، جمله اسرار زمین                 چون بهار من بیاید، بر دمد اسرار من

مولانا

عارفان بهار را لبخند خدا میدانستند و باور داشتند که خداوند، راز دل خود را در بهار نمایان کرده است. حتا بر بنیاد اساطیر عرفانی ما، خداوند همه چیز را در بهار آفریده است!

9-      یکی از نمادهای اصلی و مهم نوروز، تداعی‌کنندۀ هماهنگی انسان با طبیعت است، که نقش شایانی در تحرک و تحکیم صلح و هم‌زیستی بین ملت‌های گوناگون دارد و به همین دلیل، نوروز به عنوان «جشن جهانی نوروز و فرهنگ صلح در جهان» تعیین شد و در برج حوت ۱۳۸۸خورشیدی از سوی سازمان ملل متحد به تصویب رسید.(نوروز جشن تحول و بصیرت، ۱۳۹۲، ص۳)

10-  از دید باورشناسی باستانی و نمادشناسی اسطوره، میتوان بر آن بود که نوروز جشنی‌ست که بازگشت به آغاز، در آن نمادینه شده است. اگر نوروز جشن شادی و شگفتن ا‌ست؛ اگر در نوروز جهان از افسرده‌گی میرهد و برانگیخته میشود؛ اگر مانده‌گی و ایستایی به تکاپو و پویایی دگرگون میگردد؛ اگر هر آن‌چه گجسته و اهریمنانه است، خجسته و ایزدانه میشود؛... از آن‌رو است که جهان به شیوۀ نمادین، به آغاز خویش برمیگردد. نوروز جشن بازگشت به آغاز است. بازگشت به آغاز همراه است با جوانی، شادابی، توانمندی، آسوده‌گی و آرامش!(کزازی، ۱۳۷۶، ص۱۷)

11-  اگر نوروز را از روزنۀ دین اسلام، ارزش‌یابی کنیم، امروز در کشور ما، پیرامون این جشن، دو دیدگاه وجود دارد:

الف) دیدگاه تحریم نوروز: به گونۀ همه‌گانی، هواخواهان این دیدگاه، علمای اهل حدیث و پیروان ایشان میباشند. ملا علی قاری هروی و چند تن از فقهای هم‌اندیش وی، با این دیدگاه همسو اند. استدلال ایشان به حدیثی‌ست که از حضرت انس بن مالک(رسول خدا در حالی‌که به مدینه آمدند که مردم این شهر دو روزی برای بازی کردن داشتند. پیامبر پرسید: این دو روز چیست؟ گفتند: در جاهلیت در این روزها جشن و تفریح میکردیم. پیامبر گفت: خدا بهتر از این دو روز را برای شما تبدیل کرده است: عید فطر و عید اضحی.) نقل و در سنن «ابوداود» و «نسایی» ذکر شده است. کسانی‌که به تحریم نوروز باورمند اند، جز همین حدیث، هیچ دلیل دیگری ندارند و هیچ نقل و روایت دیگری، به پشتوانۀ این حدیث نیامده است.

ب) دیدگاه جواز نوروز: پیروان این دیدگاه، روایتی را می‌آورند که با زنده‌گی امام ابوحنیفه گره خورده است و بسیاری از کتب تاریخ و رجال حدیث، نقل کرده‌اند و تا اکنون در بارۀ نادرستی آن، چیزی نیامده است. روایت چنین است که نعمان بن مرزبان(پدرکلان امام ابوحنیفه) به حضرت علی، در روز نوروز «فالوده» داد و حضرت علی گفت: هر روز ما نوروز باد! این گروه باورمند اند که اگر قرار میبود پیامبر به تحریم «نوروز» دستور میداد، امکان نداشت که حضرت علی بی‌خبر از قضیه باشد و هم‌چنان پدربزرگ امام ابوحنیفه، ضمن ناآگاهی از تحریم، برای حضرت علی، فالوده را تحفه ببرد. اگر جشن نوروز حرام میبود، حتماً حضرت علی، از پذیرفتن فالوده پوزش میخواست و نعمان را سپارش به تحریم جشن نوروز میکرد. در حالی‌که حضرت علی، نه‌تنها به تحریم و سرزنش نوروز نپرداخت؛ بل خوشحال هم شد و هر روز را نوروز خواند! پیروان این دیدگاه باور دارند که حدیث انس بن مالک، به هیچ وجه، بیانگر تحریم نمی‌باشد؛ چه از یک‌سو الفاظ «تحریم» به کار نرفته و از سوی دیگر، نفی حُسن و خوبی از نوروز نشده است. بنابر این هدف از اصطلاح «تبدیل» در حدیث انس بن مالک، تحریم نیست؛ تا جشن گرفتن نوروز را ممنوع قرار دهد.(مصلح، ۱۳۹۵، صص۵- ۹) بزرگداشت از نوروز، به سند تاریخ، در زمان حجاج بن یوسف(امویان) به گونۀ رسمی در دارالخلافه انجام میشد؛ ولی عمر بن عبدالعزیز، تجلیل از نوروز را کنار گذاشت. در زمان خلفای عباسی، بزرگداشت از این روز به اوج خود رسید و هیچ‌کس در رد آن، از حدیث انس بن مالک، استنادی نکرد! تا جایی‌که هدیه دادن در این روز، از مراسم اصلی و جدا ناپذیر این روز شناخته شد و رسم دربار به آن استوار گردید و پژوهشگران بزرگ اسلامی(ثعالبی، جاحظ، طبری، البیرونی، حمزه اصفهانی،...) در این زمینه کتاب‌نامه‌ها نوشتند؛ تهنیت‌نامه‌ها، آداب و رسوم آن را در قالب جمله‌های زیبا گرد آوردند.(همان، صص۱۶- ۱۷)

12- در کُل نوروز یکی از مواریث فرهنگی و تمدنی بشریت، نماد ماندگاری و ایستایی مردم آریایی در درازنای تاریخ، جشن رُستاخیز طبیعت، جشن دهقان، نماد تساوی شب و روز، سرآغاز فصل کار و کوشش، جشن تخت‌نشینی جمشید بر سلطنت باختر و ده‌ها مناسبت فرخندۀ تاریخی و فرهنگی بوده است. به باور پژوهشگری، نوروز با توجه به انبوه برداشت‌ها و مفاهیمی‌که در رهگذر زمانه‌ها با خود آورده است؛ به دایره‌المعارفی هم‌مانندی دارد که در هر برگ آن، میتوان مفاهیم متباینی از باورها و مناسبت‌ها را به تماشا نشست و به خوانش گرفت، که عمر این روز خجسته، امسال(۱۴۰3 خورشیدی) به ۵۷۰3 سال میرسد.(مرادی، ۱۳۹۰، ص۲)

نتیجه‌گیری

       نوروز که آغاز شادابی و سرزنده‌گی‌ست و هنگامۀ رُستن‌ها و شگفتن‌ها و روزگار جوشش‌ها و جنبش‌ها؛ از زمانه‌های دور، مورد ستایش و بزرگداشت آریایی‌ها بوده است. جشن نوروز، بازتابگر پیشینۀ درخشان تاریخی و فرهنگی سرزمین کهن‌سال ماست که در پویۀ تاریخ، به سان «درفش سیاسی فرهنگ و اندیشۀ آریایی»، کارآیی و چهره‌نمایی داشته است. این جشن گنجینه‌یی بیکران از اقیانوس هنر و دانش آریایی‌ست و به راستی مجموعه‌یی از ویژه‌گی‌ها و آموزه‌های فرهنگ، تمدن، تاریخ و آیین سرزمین مان را به نمایش میگذارد. از سیمای تاریخی نوروز، چنین برمی‌آید که این جشن مانا، خاطره‌ها و یادواره‌های زنده‌گانی بشر را در پیوند با هستی، در دوره‌های گوناگون تاریخ، بازتاب داده است.

       نوروز یک جشن طبیعی و مردمی بوده و هیچ‌گونه پیوند مذهبی و دینی نداشته و ندارد. اگر برخی از رسم‌ها و آیین‌های بازماندۀ ادیان میترایی، زردشتی، مسیحی و اسلام را در آن می‌بینیم، چیزهایی هستند که پس از سده‌ها، به نوروز برچسپ خورده‌اند و به این جشن باستانی افزود شده اند.

       این جشن خجسته، همواره در سرود و سخن بزرگان ادب و فرهنگ سرزمین ما جاری بوده، خامه‌پردازان ما آگاهانه خواستند تا پاسدار راستین هویت والا و فرهنگ پُربار خود باشند. فرهنگ و هویتی که در آن زمان و در این روزگار، به گونه‌هایی پیدا و پنهان، مورد آماج دژخیمانۀ دشمنان سنگ‌دل و کور ذهنش قرار داشته و همیشه این ددمنشان کوشیده‌اند که با اختناق و تفکر قشری و زمخت شان، سد راه اندیشه‌های سیال و پویا شوند!

 

محمدفهیم کریمی

استاد دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاه بلخ

 

 رویکردها

1-      آریان‌فر، شمس‌الحق.(۱۳۸۸). جستارهای در تاریخ و فرهنگ. کابل، میوند، چاپ نخست.

2-      آریان‌فر، شمس‌الحق.(۱۳۹۰). رسالت فرهنگ. کابل: میوند، چاپ نخست.

3-      جاوید، عبدالاحمد.(۱۳۸۴). نوروز خوش‌آیین. کابل: چاپ دوم.

4-      خلیق، صالح‌محمد.(۱۳۸۱). جشن‌های آریایی. بلخ: کمیسیون فرهنگی برگزاری جشن نوروز و گل سرخ، چاپ دوم.

5-      سجادی، جعفر.(۱۳۸۹). فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. تهران: طهوری، چاپ نهم.

6-      کزازی، جلال‌الدین.(۱۳۷۶). پرنیان پندار. تهران: روزنه، چاپ نخست.

7-      مرادی، صاحب‌نظر.(۱۳۹۰). سلام بر نوروز آریایی. کابل: سعید، چاپ نخست.

8-      مصلح، محمدصالح.(۱۳۹۵). نوروز در ترازوی اسلام. بی‌جا: سرور سعادت، چاپ نخست.

9-      نیکنام، کورش.(بی‌تا). از نوروز تا نوروز. تهران: فروهر، چاپ سوم.

10-  نوروز جشن تحول و بصیرت.(۱۳۹۲). بی‌جا: سازمان جوانان میهن، چاپ نخست.

11-  پایگاه انترنیتی خِردگان

12-  پایگاه انترنیتی ویکی‌پدیا







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

بهمن22.04.2024 - 09:30

 سپاس از نشر و پخش تان!
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد فهیم کریمی