نگاهی به کتاب «راهنمای قطغن و بدخشان»
۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲
راهنمای قطغن و بدخشان، نام کتابیست، که در زمان سلطنت شاه امان الله خان، توسط محترم برهان الدین کُشککی تدوین شده بود، و در سالهای بعد و احتمالاً در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه در کابل به چاپ رسیده باشد. ولی نسخه ای که اکنون در دست داریم، در سال 1367 خورشیدی، توسط مؤسسۀ فرهنگی جهانگیری در چاپخانۀ میهن طبع گردیده است. دکتر منوچهر ستوده، کتاب را تصحیح و تحشیه نموده و مقدمۀ سی و پنج صفحه یی را نیز در سال 1366 خورشیدی بر آن نگاشته است.
برهان الدین کشککی، در صفحات پایانی مقدمۀ خود مینویسد، که: "آقای محمد نادر خان در طی اقامت و دورۀ شان در آن ولایت [قطغن و بدخشان] یک سفر نامۀ مفصل و رویداد و معاینۀ اکمل آن اطراف و اکناف را نیز قلمبند نموده، متعاقباً به دارالسلطنۀ کابل، این کمترین عاصی "برهان الدین کشککی" مدیر اسبق "اتحاد مشرقی"، حال نگارندۀ حضور امیر معظم غازی [امان الله خان] را دوستان امر و ارشاد فرمودند که به ترتیبات جزویه و اصلاحات لازمۀ آن سفر نامۀ شان به طور بذل مساعی و مقدرت ورزم که حالات سفریه و اجراآت خصوصیه و کارروائیهای یازده ماهۀ شان را بنابر طوالت مضمون و ضخامت کتابها و برخی دیگر از مندرجات و معلومات مسطورۀ آن مجموعه را بنابر دیگر ملاحظات خارج نموده، در تسهیلات عبارت و رفع اشکالات طباعت آن کوشیده، نام این مؤلفه را که تماماً مشعر بر حالات و واقعات اسماء الرجال و معلومات البلدان سنۀ 1301 آن مملکت میباشد، "راهنمای قوماندان قطغن و بدخشان" بگذارم." (ص 5 مقدمۀ مؤلف)
در واقع، این کتاب را نادر خان، وزیر حربیۀ شاه امان الله خان نوشته و به نام او هم، چه در افغانستان و چه هم در ایران چاپ شده است. کتاب دارای یک فهرست مندرجات دراز دوازده صفحه یی است، که در آن، مناطق، شهرها، حکومتها و علاقداریهائی که با جزئیات جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحت مطالعه قرار گرفته، از این قرار است: خان آباد، اندراب، خوست و فرنگ، خنجان، غوری، بغلان، دوشی و کیله گی، تاله و برفک، حضرت امام صاحب، جنگل حضرت امام صاحب، قندوز [قندز]، تالقان، نمک آب، کلفگان، فرخار، ورسج، نهرین، چال و اشکمش، معلومات بدخشان، فیض آباد، ارگو، یفتل، کشم و دراعم [درایم] و تشکان، تشکان و درائم، راغ، جرم، خاش، تگاب یمگان، تگاب وردوج، بهارک، کران و انجمن و منجان، زیباک، اشکاشم، واخان و پامیرات، شغنان، درواز، کوائف دشت شیوه، شهر بزرگ، رستاق، معادن و کانهای قطغن و بدخشان و دیگر معلومات جغرافیایی این دو ولایت را با راههای ارتباطی آن تشریح نموده است.
اصل متن کتاب، به شمول ملاحظات آن، 282 صفحه است؛ تعلیقات و تصحیحات راهنمای قطغن و بدخشان 4 صفحه؛ فهرست جامع به اساس حروف الفبا از صفحۀ 287 تا 376؛ مصطلحات راهنمای قطغن و بدخشان به اساس حروف الفبا از صفحۀ 377 تا 406 را دربر دارد. سپس، عرض تشکر و امتنان مؤسسۀ فرهنگی جهانگیری از یاری و همراهی آقای نجیب مایل هروی و آقای محمد آصف فکرت، بخاطر یافتن معانی لغات مصطلح بدخشان، که وقت خود را صرف این کار کرده اند. در آخر کتاب هم، به تعداد 31 نقشۀ جغرافیایی مناطق مختلف این دو ولایت را در اوراق خورد و بزرگ قات شده ترسیم نموده و به چاپ رسیده است، که در جای خود از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است.
متن کتاب با زبان شیوای فارسی افغانستان نگارش یافته و آقا برهان الدین کشککی، تسلط عام و تام بر زبان فارسی داشته است، که غلطی مشهود املایی و انشایی در کتاب به چشم نرسید. با آنکه کتاب در ایران تصحیح و تحشیه شده، ولی مسلم است، که انشای نویسندۀ کتاب نیز به خودی خود درخور قدر و قابل ستایش است.
من در سالهای نوجوانی خود، زمانی که تازه از دورۀ ثانوی مکتب در کابل فارغ شده بودم (سالهای سیزده پنجاه خورشیدی)، نسخه ای از این کتاب را از کتابفروشیهای روی جادۀ پل باغ عمومی خریده بودم، که احتمالاً چاپ کابل بوده و به اندازۀ قطع کتب جیبی چاپ شده بود، ولی ضخامت آن بی اندازه زیاد بود به شمول اوراق نقشه هائی که دو یا سه بار قات شده و در لای کتاب گنجانیده شده بود، که ضخامت آن را دو چند ساخته بود. من در همان زمان این کتاب را مرور کردم، ولی سطحی نه انتقادی. اما در سالهای بعد بحرانی کشور، این کتاب، که بسیار کمیاب هم شده بود، از نزدم گم شد و یا کسی هم دزدید و یا به امانت گرفته و دو باره پس نداد.
بعدها وقتی که به محتوای کتاب ضرورت پیدا کردم، دیگر، کتاب را در اختیارم نداشتم و به نبود آن حسرت میخوردم. تا اینکه در تابستان سال 1402 خورشیدی پسرم شاه پور آریایی (ادریس)، در سفر کاریی که به ایران داشت به وی سفارش نمودم تا در جستجوی این کتاب در ایران باشد، زیرا خبر داشتم که در ایران نیز این کتاب به نشر رسیده است، که در نهایت، کتاب دست داشتۀ فعلی را پسرم در تهران خرید و به کابل آورد، که چاپ نسبتاً مرغوب و درخور ارجگذاری است.
من، در جملۀ کتابهائی که از نزدم گم شده و مدام بر آن افسوس میخوردم، یکی هم همین کتاب و دیگرش کتاب "تاریخ ادبیات افغانستان" از مرحوم حیدر ژوبل است. کتاب حیدر ژوبل در اصل تاریخ ادبیات فارسی افغانستان است، که چاپ اول آن در کابل، بعد از چاپ، بلاوقفه سانسور و اجازۀ توزیع را نیافت. گفته میشود که یازده صفحه مقدمه ای که بر کتاب از جانب مرحوم ژوبل نوشته شده بود، ملحوظات سیاسی داشت، که از طرف حکومت وقت (زمان محمد ظاهر شاه) سانسور و به بازار جهت فروش عرضه نگردید. ولی این نسخه ای که من از بازار خریدم، نمیدانم چگونه از دم ساطور سانسور پریده تا در اختیارم قرار گرفت. کتاب در قطع بزرگ، چاپ شده بود و همان مقدمۀ یازده صفحه یی در کتاب وجود نداشت، تا اینکه، این کتاب نیز بعدها از نزدم گم شد. باید یاد آوری نمایم که کتاب مرحوم ژوبل را پوره و با دقت خواندم و چنان تحت تأثیرش قرار گرفتم، که بعدها شالودۀ کتاب "برگزیدگان ما"ی خود را با توجه به آن پی ریزی کردم، که خداوند را سپاسگذارم که کتاب "برگزیدگان ما" نیز در سالهای اخیر در کابل از طریق ریاست انتشارات بیهقی در مطبعۀ آزادی اقبال چاپ یافت.
برمیگردم به کتاب "راهنمای قطغن و بدخشان". در مورد محتوای این کتاب، دو مورد از نظر من قابل تأمل است؛ با وصفی که آقا برهان الدین کشککی، خود یک عالم و دانشمند پشتون است، ولی در داخل کتاب، حتی یک واژه و یا یک اصطلاح پشتو، مانند امروز، را به کار نبرده است، و اگر سراسر کتاب را بخوانی، یکبار هم کلمه های "پشتو" و "پشتون" را نیز در آن نیابی. و به جای آن از واژه های "افغان" و "افغانی" کار گرفته است. یعنی هر جائی که ضرورت نام "پشتون" احساس میشده، در آن جا نام "افغان" را ذکر نموده، و به عوض زبان "پشتو" هم، در همه جا زبان "افغانی" را استعمال نموده است.
از این نتیجه گرفته میشود، که در زمان سلطنت شاه امان الله خان، هیچگاهی کلمات پشتو و پشتون شناخته شده نبوده و رواج و کاربُردی هم نداشته است. برعکس در همه جا افغان و افغانی در جاهای مناسب به کار رفته است. کتاب هم در بسی قسمتهای خود از چهار قوم بزرگ افغانستان نام گرفته: یعنی ترکمن (اُزبِک)، افغان، هزاره و تاجک، که در تمام صفحات کتاب این چهار نام به کرات به چشم میخورد. جالب است که مرحوم کشککی خود پشتون (افغان)، نادر خان و شاه امان الله هم هر دو متهم به پشتو و پشتون گستری و دوستی، ولی در زمان خود با این دو اصطلاح آشنایی نداشته اند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته