تقسیمات اُفقی و عمودی قدرت سیاسی دولت
۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۲
دوستان گرامی پرسیده بودند که تقسیم اُفقی و عمودی قدرت دولت چیست؟ اینک فرصتی در اختیار دارم تا پاسخ کوتاهی به این سوال دوستان ارائه نمایم:
بخاطر درک بهتر موضوع لازم است تا از تعریف مختصر دولت شروع کنیم: یعنی دولت عبارت است از عالی ترین شکل سیاسی از ساختار جامعه در یک قلمرو خاص میباشد، شکلی مستقل از قدرت عمومی، دارای دستگاه کنترل و اجبار است که همه جمعیت کشور تابع آن هستند.
بعضآ دولت را با کمی تفاوت از تعریف فوق کرده اند درین تعریف گفته میشود که دولت عبارت است از سازمان مرکزی قدرت سیاسی هست.
به همه حال دولت به مثابه عالیترین شکل سازمان سیاسی از سه عامل بوجود میآید که عبارت میباشد از 1 جغرافیه 2 نفوس درین جغرافیه 3 قدرت سیاسی که منشآ اصلی آن مردم میباشد.
قدرت سیاسی به دو شکل تقسیم میشود یا به عباره دیگر قدرت سیاسی به دو نوع توسعه پیدا میکند:
1- بطور افقی
2- بطور عمودی
بر اساس تقسیم افقی، قدرت بر مبنای 1- قوه مقننه، 2- قوه اجرائیه 3- قوه قضائیه در خود مرکز اداره دولت که پایتخت نامیده میشود پهن میگردد که در رآس این سه قوآ رئیس دولت به صفت رئیس جمهور، پادشاه، امپراطور، خلیفه، امیر المومنین و امثالهم قرار دارد.
قابل یادآوری است که تقسیمات افقی قدرت صرفآ در قوای مقننه، اجرائیه و قضائیه خلاصه نمیشود بلکه یک ارگان مستقل دیگر عبارت از (داستانی کُل) است که تابع قوه ثلاثه نمیشود و تشکیل آن طبق معمول با پیشنهاد رئیس دولت و تصویب بخش علیای پارلمان صورت میگیرد و دادستانی کُل قدرت خود را از نام دولت و مستقل از قوه ثلاثه اعمال میکند.
به این ترتیب خلاصه، قوای مقننه قانون تولید میکند، قوه اجرائیه اجرآت میکند، قوه قضائیه قضاوت میکند و دادستانی کُل نظارت میکند.
میکانیسم تقسیم افقی قدرت در نظامهای متمرکز و فدرالی کدام فرقی ندارد. این بود خلاصه تقسیم اُفقی قدرت که بیان شد.
در تقسیمات عمودی که از نامش پیداست قدرت از بالا به پایان منتشی میگردد. اما در تقسیمات عمودی قدرت با تفاوت از تقسیمات اُفقی در نظامهای متمرکز و فدرالی فرق میکند.
تقسیمات عمودی در نظام متمرکز:
در ساختار متمرکز تقسیمات عمودی قدرت و صلاحیت بسیار منقبض و حتی استبدادگرایان عملی میگردد. یعنی مردم هیچگونه تآثیراتی در تصمیم گیری سرنوشت شان ندارند و در جای مردم مرکز تصمیم میگیرد.
یعنی همان چهار عامل قدرت که در بالا ذکر شد، (مقننه، اجرائیه، قضائیه و دادستانی کُل) هریک آن نفوذ خود را با تشکیل شعبات و نمایندگی ها در ولایات/ ایالات، ولسوالی ها، علاقداری ها و اگر ایجاب کند در قرآ و قصبات اعمال میکند. یعنی نماینده های دولت مرکزی را انتصاب و بالای مردم تحمیل مینماید. از والی گرفته تا یک معلم مکتب، یک نرس شفاخانه، یک ملازم شعبه و هر آن کسیکه نام او به صفت معاش بگیر بودجه مرکز ثبت شده است توسط مرکز انتصاب میگردد.
اما در نظام های فدرالی تقسیم عمودی قدرت و صلاحیت به حد کافی منبسط اجرآ میشود تا مردم بتوانند در زندگی محلی خود تصمیم بگیرند.
یعنی همان عناصری که در فوق در بحث تقسیم قدرت بشکل عمودی در نظام متمرکز ذکر شد که از طرف مرکز به ولایات و محلات فرستاده میشوند ولی در نظام فدرالی همه آنها توسط مردم انتخاب میگردند. علاوه بر آن در تقسیم عمودی قدرت در نظام فدرالی، ایالات یا ولایات به مثابه تشکیل دهنده دولت فدرالی استقلالیت و خود مختاری های موثر در عرصه های روابط اجتماعی، فرهنگی ، اقتصادی، تجارتی، صحی با ایالت های دیگر، با کشور های همسایه حتی کشور های منطقه و دورتر از آن میتوانند داشته باشند. مسلمآ صلاحیت های کابینه ایالت های خودمختار در چوکات تقسیم عمودی قدرت سیاسی در نظام های فدرالی شامل میگردد.
البته درین نوشته کوتاه مشکل است تا از همه محسنات تقسیم عمودی قدرت در نظامهای فدرالی یک به یک نام بُرد. فعلآ همینقدر کافی خواهد بود.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته