خاورمیانه سرزمین هویت های سرکوب شده

۲۰ عقرب (آبان) ۱۴۰۲

این سرزمین با توجه به نقش ویرانگرنظام استعمار،  قُربانگاهی است  از هویت های سرکوب شده و گیرمانده در یک جنگ ابدی.  این زمین سوخته در حقیقت بستر است از هویت های به اسارت رفته  که تقلا و جدالی سهمگین  برای فرار از بردگی دائمی و  ستمگری را پس از هر شکستگی غمبار دوباره از صفر آغاز می کنند.  هویت های با گذشته درخشان که زمانی  تمد نهای بزرگ  بشریت  را پایه ریزی کرد بودند و عالمی زير نگين انگشتری شان قرار داشت،  اما  به سبب شکست های  پی در پی سیاسی،  گسست  های فرهنگی و اجتماعی و تاریخی،  انجماد فکری و واپسگرایی به موجوداتی عجیب الخلقه،  خوار و ضعیف  بدل شده اند که برای بدست آوردن لقمه ای نان صدقه برای زن و فرزند خود  باید  بردگی کارگزاران کارتل های نفتی و کمپانی های اسلحه سازی یهود - ترسا  را انجام دهند.

فاجعه  روزگار ما این است که  شیرازه امور زیست جهان ما را  این کارتل ها و کمپانی های سلطه گر در دست دارند و این ها هستند که  فرمان می دهند که انسان ها چگونه باید اندیشه، مصرف  و رفتار کنند.  دولت های با نام و نشان جهان،  در حقیقت  تجسم  بیرونی  این دزد های چاه های نفت خاورمیانه هستند که با  گفتاراخلاقی و کردار محترمانه جنایات این هیولا های هولناک  را زیر پوشش عناوین دفاع از حقوق بشر -  و مزخرفاتی از این دست توجه میکنند تا ما  احمق شویم  و به راحتی به سخنان شان اعتماد کنیم.  بوالعجبی درد آور روزگار ما این است که ما به راحتی احمق شدیم،  چون این شعار (دفاع از حقوق بشر...) که  استاندارد دوگانه دارد،  بدون چون و چرا بر فرهنگ ما و جهان چیره شده است.  حتی حالا که چرایی و چگونگی تسلط استعمارگران وهارترین و آزمندترین غلامان آن ها بر فرهنگ و خرد و مال و ناموس و هستی ما برای ما روشن شده و  دیگر نیازی برای توضیح آن نیست. 

 بیرون از عالم این جباران ستمگر، که مسلط بر بازارهای جهانی و تولید و مبادله هستند. که قادرند هرجا لازم آید،  پیمان ها و موافقت نامه های  بین المللی (تشکیل کشور فلسطینی مطابق با مرزهای ۱۹۶۷)* را بطور یکجانبه نقض کنند.  که قادرند  نقش و جایگاه نهادهای بین المللی را دوباره تعریف کنند.  که قادر اند روایت خلاف واقعیت (مظلومیت اسرائیل) خلق کنند وبا استفاده از امپراطور رسانه ای خود آن را مسلط بر ذهنیت جهان سازند.  که قادرند از عناصر نامتجانس «ملت» بسازند و برایش دولت و مرز و حاکمیت (اسرائیل) و هر زمان لازم آمد همه چیز را انکار کنند!  در سرزمین غمبار دوزخیان و این هویت های سرکوب شده،  بازیگر - نیروی بومی که قادر باشد خودکامگی و منافع این ها را به چالش گیرد،  تا هنوز مفقود بوده  است، چرا؟  چون،  وضعیت کنونی دولت های سرمایه داری حاصل یک جمع آمد تاریخی انباشت سرمایه - پیشرفت  فناوری - روش های نوين کشورداری و تمهيدات مديريتی است که این جماعت را قادر متعال بر سرنوشت این مغضوبین زمین ساخته است.

اگر گاهی بازیگری  انفرادی (شخصیت های کاریزماتیک  -  جریان سیاسی)  پا به میدان گذاشته   تا افق گشایی  به سوی عدم وابستگی و فروریزی ستمگری کند. تا یک دگرگونی ساختاری و همه جانبه را ایجاد نماید،  غرب امپریالیست   بخاطر  تداوم  «هژمونی»  خودش و استخراج  نفت  از  زمین و حتی «استخوان»  این منکوب شدگان،  چنین  حرکت های تمدن محور را که افق گشایی می کردند  به سوی عدم وابستگی،  باشدت هرچه تمام  و  با خشونت یا توطئه به کرات  نابود کرد /میکند.  در حقیقت  مردمان این سرزمین سوخته در طول تاریخ سه صد سال اخیر و حاکمیت استعمار ،  پیوسته و پیوسته برای رسیدن به آزادی  با  قهر و خشونت،  قتل عام گسترده (غزه‌)،  ایجاد ترس و وحشت  از طریق انواع فشارها  سر و ‌کار داشته است.  تا اینجای کار ما  چهره  «زشت و پنهان**» غرب سرمایداری  و مظلومیت  مغضوبین زمین  را به روشنی دیدیم،  اما از قرار معلوم  و قرائن موجود  و با توجه به تحولات اخیر  در معادلات راهبردی و امنیتی خاورمیانه،  به نظر می رسد دنیا دگر گون شده است. آیا می توان بر امپریالیسم  و سیاست های فاجعه بار اش غلبه کرد  و جهان را از پیامدهای هولناک آن رهانید؟  یا این  یک خیال پردازی محض است  و  در بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید،‌ کس چه میداند!

حافظ! اسرارِ الهی کَس نمی‌داند، خموش

از که می‌پرسی که دورِ روزگاران را چه شد؟

---------------------------------------------------------------------

* فلسطین در مرزهای 1967 شامل بخش غربی رود اردن (کرانه باختری)، بخش شرقی شهر قدس (قدس شرقی) و منطقه غزه و به پایتختی قدس شرقی است.

** فاجعه امروز کشور ما و «غزه» فلسطین،  به همراه انبوه نابسامانی هایی که برای مردم  ما و فلسطین  ببار آورده، این امتیاز را نیز داشته است که حقیقت غرب امپریالیست را با تمام زشتی هایش برملا ساخت. ما دیدیم که اعلامیه جهانی حقوق بشر و روایت های از این دست «دروغ» است!

در این میان احمق ها که عقل - اخلاق  شان به حالت تعطیل یا مرخصی فرستاده شده و هنوز باورمند  به این اراجیف هستند،  جایگاه ویژه ای دارند و حسابشان با کرام الکاتبین است.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



وحید تاجیک