مشکل نقد نویسی ما در کجاست
١ حوت (اسفند) ١٣٨٩
قلم بدستان ونویسندگان ما که در مورد کارنامه های یک شخصیت سیاسی ویا یک زعیم ملی مینویسد ویا یک وقایع سیاسی را تحلیل میکنند بائیست سعی بلیغ به خرچ دهند که در باره شخصیت سیاسی نخست تحقیقات جامع نموده وموخذ ومنابع تاریخی را ازداخل وخارج کشورجمع آوری نماید , اسناد تاریخی ونوشته ها وماخذ نظر به شرایط زمان یا به طرفداری ویا برضد عمل کرد های سیاسی واجتماعی شخصیت های سیاسی نوشته شده واین وظیفه اهل قلم واندیشه است که با بصیرت , بینش وتجربه عقلانی که دارد کارنامه های شخصیت سیاسی وملی را از جوانب مختلف بدون تعصب جهات مثبت ومنفی آنرا که درتاریخ بجا گذاشته است بدون جانب داری وبطورمحتاطانه بررسی وانراجهت معلومات وقضاوت بدسترس خوانندگان بگذارند. طوری که دانشمند ونویسند ه توانای کشور آقای داکتر محمد اکرم عثمان می نویسد که :" نقدسالم , منطقی ومودبانه ذکاه وهوش روشنفکران ما را تقویت میکندوبه آنها درست اندیشیدن را میآموزد".
باتعجب نویسندگان ما برای دفاع از پندار واهداف سیاسی که دارند صرف یک جمله ویا پاراگراف را از یک موخذ بر گرفته برای بلند بردن ارزش پژوهشی در نوشته خویش میگنجانندومتباقی متن کتا ب ویا موخذ را که روی چه موضوع بحث میکند وهدف از این کتاب چه بوده بکلی اغماز میشود.
در مورد کار نامه های امیر عبدالرحمن خان از کتاب خود امیر بنام "تاج التواریخ " یک سلسله جملات وکارنامه های امیر که مطابق به ذوق و تمنیات نویسنده های ما بوده در نوشته شان گنجانیده شده که به اصطلاح قهرمانی , پیشینه کاری وخدمات اجتماعی وسیاسی امیر عبدالرحمن خان را که به پایه ارتباط مردمی به زعم خودشان استوار است بیان نموده اند . اگر واقعا همه اسناد تاریخی وپژوهشی مورخین داخل کشور واسناد تاریخی که در ماخذ معتبر بیرون مرزی به نشر رسیده از جانب نویسنده های ما اغماز میشود وصرف به ادعای کتاب خود امیر بسنده میشوند و یا اگر حرف امیر عبدالرحمن خان نزد شان یک ارزش بی بدیل تاریخی را دارد پس خوب است که ایشان اینرا هم بپذیرند که یک تعداد دیگرمورخین , نقادان و نویسندگان از زوایای تاریک تاریخی و پیش آمد های منفی امیر را که حاکی از نا رسائی , کج اندیشی , پشخارگری , مطلق باروری واستبداد است به استناد از همان کتاب تاج التواریخ که شما برگرفته اید نشر نموده اند . احساسات قومی وقبیلوی ما را بجائی نمی رساند اگر نویسنده ویا پژوهشگر ومورخ هر چه که نا مش را میگذارید از حقایق تاریخی چشم پوشی میکند ومیخواهد که حقایق تاریخ را وارونه به نمایش بگذارد درحقیقت به دانش وبینش وبصیرت خویش لطمه وارد ساخته ودر اجتماع ما به سکتاریسم قومی , محلی , زبانی ومذهبی مشهورمیشوند .
به زعم این پژوهشگران واقعا " تاج التواریخ " تاج تاریخ "افغانستان" است وهیچ یک کتاب ویا سند تاریخی دیگر بالاتر از این کتاب نیست وهیچ کتابی " نمی تواند سیمای حقیقی وروح تاریخ سیاسی افغانستان قبیلوی را بیان کند. دراین کتاب امیر عبدالرحمن خان با همه کارنامه های سیاسی و ادعای درست ونادرست اش , حقیقی ترین چهره یک زمام دار مطلق العنان جامعه قبیلوی رابا فرهنگ سنت های قبیلوی آن بیان میکند"(قلمرو استبداد, نوشته دی فولادی 1)." این را هم بائیست در نظر داشت که فرهنگ جوامع افغانستان, در مجموع , فرهنگ قبیلوی است . این فرهنگ قبیلوی تنها منحصر به جامعه پشتون نیست ، جوامع ازبک , تاجک وهزاره نیز با فرهنگ قبیلوی خود وارد عرصه سیاسی شده اند ولی آنچه که باعث میشود تا بیشتر از جوامع دیگر , فرهنگ قبیلوی جامعه پشتون مورد بررسی قرار گیرد". برای آنکه پشتون ها خودرا به کارنامه های گذشته شاهان , امیران وسرداران که روابط نظام سیاسی و نظام اجتماعی را تبارز میدهند محسوب میدارند واین پدیده به معیار های فرهنگی وبینش سنتی قبیلوی جامعه پشتون استوار است وپاسداران نظام سیاسی واجتماعی که روی معیارهای سنتی بنا یافته دیگر معیاری را برای حاکمیت سیاسی پذیرفته نمی توانند.
وطندارانی که علاقه به کارنامه های واقعی امیر عبدالرحمن خان داشته باشند ضرور نیست که زحمت را برخود روا شده به ماخذ مختلف وکتب های معتبر تحقیقی بیرون مرزی مراجعه کنند بهتر است که با طرح یک سوال ساده راجع به کارنامه های سیاسی امیر به صفحه جهانی گوگل مراجعه کنند. وصفحه جهانی گوگل معلومات دقیق تحقیقی که از منابع معتبر بین المللی تهیه شده بدسترس مراجعین قرار میدهد. والسلام
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته