دوزخ وحشت

۱۷ میزان (مهر) ۱۴۰۰

بزم نشاط و شعـر و ترانـه خـراب گشت

آتش به جان مطرب وچنگ ورباب گشت

در جام زندگی و طـرب بـاده خشک شـد

ساقی به قعـر دوزخ وحشـت کباب گشت

سـنگ سـتـم که خـامۀ دانشـوران شکست

جهـل و جـفا که دشمن علم و کتاب گشت

بس آرزوی تــازه جـوانـان بـه بـاد رفـت

بس چـشـمۀ زلال که نقـش سـراب گشت

در گـوش ســـنگدل نکـنــد نـالـه هـا اثـر

جیغ بـلــنــد دخـتــرکان بی جـواب گشت

تنها فـقط نـه جـور و سـتم بـر زنـان کنند

آزرده و پریش که هر شیخ و شاب گشت

با نام امنیت همه جا ترس و وحشت است

احساس شــــاد، دلهره و اضطراب گشت

شب تیغ جهل و کین وتباهی کشیده است

خورشــیـد تابناک وطن در نقاب گشـــت

در لابــلای چــرخ ســتـمـگـستـر زمــان

انسـان بـه مثـل دانــۀ جـو آســیـاب گشت

از خـون دیـده و دل هـر فــرد سـوگـوار

ریـش دراز طالـب ظالـم خـضـاب گشت

در محبـسـی که نـام امـارت نـهــاده انــد

شلاق وتیغ وجبر و ستم نان و آب گشت

این صفحۀ سیاهی که طالب گشوده است

بی خط وبی نشان وبی فصل وباب گشت

طالـب ترور و نسـل کشـی را فـزون کند

اجبار کـوچ قـوم بسـی پـرشــتاب گشــت

گـویی که حـامـیان حـقـوق بشـر کـر انـد

وحشیگری و ظلم وستم بی حساب گشت

شــورای امیـنــت ســخـن خـلـق نـشـنـود

طالب به حیث میرغضب انتصاب گشت

طالب نظام خنجر و خون کـرده برقرار

ضـد اصـول مـردمـی و انـتـخـاب گشت







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان