قوت و ضعف طالبان در چیست؟
۳۱ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰
آیا افغانستان تاب تحمل رژیم سختگیر ونا متعارف طالبان راخواهد داشت؟ افغانستان تاهنوز رژیم های سختگیرتر ونا متعارف تر را تجربه نموده است ولی رژیمهای گذشته با تراژیدی های وحشتناک درمحک آزمایش زمان بد نام و سرنگون گردیده اند. طالبان خودرا فاتح جنگ در مقابل امریکا ومتحدین آن می دانند.طالبان با کسب این امتیاز قدرت حاکم اند و بر مبنای این اصل دولت موقت را بدون سهم و مشوره به دیگران تأسیس نمودند و همه را با فرمان وادار به اطاعت می گردانند. به گفته کلاسیکها شرایط اظطراری ایجاب تصامیم و فرمان های اظطراری را می نماید . درشرایط اظطراری قوی مایل به تقسیم قدرت با رقبای ضعیف نیست. طالبان در مرحله گذر بسوی دولت فراگير از شانس و فرصتهای قوی وضعیف بر خوردار اند،استفاده از فرصتها به درایت و دوراندیشی عملگرانه طالبان تعلق دارد.
قوت طالبان در چیست؟ مردم افغانستان درطول بیست سال جنگ با دادن قربانیان فروان ،فساد وبی عدالتی دولتهای دزد ، رسوا ودست نشانده کرزی وغنی به ستوه آمده اند. دولتهای که بهنام " حاکمیت قانون ،دموکراسی ،دولت وحدت ملی وآزادی های مدنی" انواع جنایات را برعلیه اقوام پشتون، تاجک، هزاره و سایر ملیت ها مرتکب گردیدند. مردم ذات پلید دولتهای دست نشانده را می دانند و هنوز اشک ماتم در چشمان مادران داغدیده ،کودکان یتیم ، بیوه های جوان وبی سرپرست نه خشکیده است. میراث ننگین دولتهای دست نشانده به طالبان حق می دهد تا قاطعانه رفتار نمایند. سرزنش دزدان سرکش و تصفیه حساب از مقامات بلند پایه دولتهای سابق که به زور دارایی های اجتماعي را غصب نموده اند به شهرت و محبوبیت طالبان خواهد افزود، مردم بااستقرار امنیت و ظبط دارایی های ملی وباز خواست عادلانه از ظلم وستم، به نظم سختگیرانه طالبان قانع و راضی خواهند گردید ، مردم ازجنگ خسته شده اند و افعانستان تاب التهاب جنگ داخلی جدید را ندارد.
ضعف طالبان در چیست؟ طالبان درجنگ بیست ساله افغانستان وتهاجم اشغالگران در سال ۲۰۰۱ نیز مقصر اند آنان بهانه برای اشغال طولانی افغانستان گردیدند. بلند پروازی طالبان به انحصار قدرت ،سختگیری های بی مورد در دین، سیاست وآزادی های سیاسی واجتماعی بیم تکرار اشتباه های بحرانزای گذشته را زیاد گردانیده است وحتی مردم مومن ومسلمان افغانستان را به دین که مهم ترین عامل وحدت است بد بین خواهند ساخت. طالبان آگاه اند که مردم افغانستان مسلمانان صادق و بی ریا، تشنه آزادی وعاشق افتخارات تاریخی وفرهنگی وطن خود می باشند و مردم با میل خود ازوطن ،آزادی و دین فرار نمی نمایند. ترس از توحش و سختگیری های بی مورد موجب فرار مردم معمولی ازوطن گردیده است، بزرگان میگویند "مردم متوحش مردمان سختگیر است". کسانیکه پای فرار راندارند و با این سختگیری ها مجبور وراضی گردیده اند به معنای بیعت و استقبال قلبی مردم به جهل، واپسگرایی ، امتیاز طلبی ویک جانبه گرایی ها نمی باشد. طالبان به هراندازه که سختگیرتر گردند مقاومت و مخالفت مردم شدید تر خواهد گردید. طالبان باید اعتماد مردم را کسب نمایند تا مردم مطمئن گردند که دردولت جدید باز خواست وجود دارد وبی مهری وتعصب درحق هیچ یک ازاقوام افعانستان صورت نمی گیرد.سلطنت موقت طالبان به روی انبار های ازباروت تأسیس گردیده است که به یک جرقه منفجر می گردد. آینده سلطنت موقت طالبان بدون احترام به منافع تمام اقوام افعانستان مانند برف بهاری خواهد بود ،بدون آنکه تاثیری از خود به جا بگذرد آب خواهد گردید و اگر طالبان خودرا تافته جدا بافته از منافع اقوام مختلف تصور نمایند و به آزادی های سیاسی ،اجتماعی، فردی بی اعتنایی نمایند و به دیده احترام به حقوق زنان وسهم فعال آنان درحیات سیاسی واجتماعی توجه نه نمایند در آنصورت آب تازه در آسیاب بیگانگان خواهند ریخت و دوباره بهانه ای برای تهاجم بیگانگان خواهند گردید . وقت کشی ها ، بهانه جویی ها و شرایط برای به رسمیت شناختن دولت جدید هوشدار به یکه تازی های طالبان است. فشار های سازمانهای جهانی دلسوزی آنها به خاطر حقوق زنان و دفاع از حقوق بشر نیست ورنه مردم افغانستان در شرایط مرگبار فقر کنونی نیاز شدید به کمک های بشردوستانه سازمانهای جهانی و به ویژه کشور های که عامل این مشکلات گردیده اند می باشند . سازمانهای جهانی به دیده بیاعتمادی و مملو از شک وتردید به طالبان می نگرند و نگرانی دارند که رفتار طالبان تشویق به افراطگرایی های تازه در منطقه نگردد.
ظواهر امر حاکی از آن است که وقت کشی ها و گذاشتن شرایط برای رسمیت شناختن دولت جدید برای حفظ آبروی برباد رفته از فرار های مفتضحانه و فشار روانی به طالبان است تا درآینده مطابق قواعد امریکا ومتحدین آن رفتار نماید. تروریسم بهانه ای برای تهدید به غرب است ، دشمن وتهدید واقعی به غرب پیروی از سیاست مستقل است.امریکا ومتحدین آن به خاطر منافع خود ازحضرت مسیح جدال واز جدال مسیح اختراع می نمایند. تاریخ نه چندان دور نشان می دهد که غربی ها یاسرعرفات رهبر جنبش آزادیبخش فلسطین و ماندیلا مدافع ومبارزه حقوق بشر برعلیه اپارتاید را متهم به تروریسم نمودند وبعد مجبور گردیدند به آنان جایزه صلح نوبل را اعطا نمایند. کشور ها چاره جز به رسمیت شناختن طالبان راندارند. سلطنت موقت طالبان زمانی می تواند از اقتدار،اعتبار ومقبولیت درداخل وجهان برخوردار گردد که برگزیده مردم باشد و از خودخواهی انحصارطلبانه و قهر وخشونت خوداری ورزد. سرنوشت وناکامی های دولتهای دست نشانده بدنام و ننگین کرزی وغنی فراری واطرافیان دزد آنان سرمشق زرین عبرت انگیز برای طالبان است.
دکتور علی احمد کریمی تحلیلگر مسایل بین الملی- امریکا
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته