سکتۀ مغزی جمهوریت فراری وفجایع تاریخی آن

۱۱ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰

هیچ کشوری درجهان مانند افغانستان سیستم های سیاسی گوناگون راتجربه نه نموده است. ظهور وسقوط انواع سیستم های سیاسی مانند سلطنتی، جمهوری، کمونیستی، جمهوریت اسلامی وامارات هیچیک قادر به تامین ثبات و وحدت ملی نه گردیدند تا افغانستان راه خودرا درکنار سایر کشور های جهان پیدا نماید برخلاف هردوره جدید نسبت به گذشته  به رنجها و عذاب مردم افزوده است و هردوره رسواتر ازدوره گذشته بوده است و به‌جای اصلاحات وتغییرات قصدا عمراختلافات قومی رازیاد تر وطولانی ترگردانیده اند.

افراط وتفریط در امور حکومت داری دو عامل زوال رژیم ها وادامه بحران ها، کینه ها و عداوت ها و مانع اتحاد ملت واحد گردیده است. طالبان طالعمند اند. برگشت برق آسای  مجدد طالبان به گفته کلاسیک ها یک گام به پس و دوگام به پیش برای افعانستان و جهانیان تعجب انگیز بود اگرچه همه اتفاق نظر داشتند که  دولت تحمیلی امریکا با افزایش فساد، بی عدالتی های اجتماعی، هرج ومرج، شکار خبرنگاران، سربریدن ها، قتل های زنجیری، بیکاری، افزایش مرگ ومیر و بویژه در میان نوزادان، فقرعمومی وشیوع بیماری ها ازدرون گندیده  و در حال احتضار است اما سکته مغزی این بیمار درحال احتضار را  هیچ یک از سران جهان ازآن  جمله کاخ سفید واروپا تشخیص نکرده بودند و حتی  تصور هم نمی کردند که اردوی بیشتر از سه صد هزار آموزش یافته و مجهز باتجهیزات نظامی مدرن بدون مقاومت وحتی یک شلیک ذوب گردد و رئیس جمهورآن به امارات پناهگاه جدید سیاستمداران و دولتمردان دزد افعانستان فرار نماید.

دو فرار در جنگ بیست ساله افغانستان درتاریخ و حتی کتابهای درسی نسل های آینده جایگاه ویژه خواهد داشت. فرار بزدلانه غنی وفرار مخفیانه امریکا هردو منجر به تباهی میلونها خانواده افغان ورسوایی و بدنامی بزرگترین قدرت جهان گردید. طالبان در این پیروزی بدون جنگ  خودرا نیروی رهبری کننده و اداره کننده کشور میدانند. طالبان ظاهرا مخالف دولت فراگیر به اشتراک نمایندگان سایر اقوام وسازمانهای سیاسی نیستند، درصورتیکه  همه با نیروی رهبری کننده طالبان پیروی وهمکاری نمایند وحق انتقاد را به حزب یا گروه حاکم که نقش رهبری کننده را کسب نموده است نداشته باشند واز نظم آهنین طرفداری و اطاعت نمایند. در آن صورت میتوانند دردولت سهم داشته باشند. آزادی های سیاسی واجتماعی توسط گروه حاکم تعیین، رهبری  ومشخص می گردد. طالبان می دانند که در افغانستان حزب سیاسی که از محبوبیت اکثریت برخوردار باشد وجود ندارد. احزاب فصلی همیشه به دنبال قدرت و حاکم می دوند و می چرخند وبه پابوسی وتملق ازهمدیگر سبقت می گیرند. کارمندان دولت به خاطر مجبوریت درطول بیست سال عادت نموده اند که خادم و خدمتگزار وطن و قانون نباشند بلکه مانند اجیر به میل آمر ورئیس خود رفتار نمایند.

مردم در مقابل مجاهدین چپاولگر که با پول های دزدی قصر های خودرا بروی  استخوان‌های مردم بنا نموده نفرت دارند. طالبان شاید درجنگ با سرمایه داران سرکش وظبط اموال ودارایی های که قبله های آنان اعتبار شرعی ندارند قدرت را درچشم مردم معمولی محبوب بگردانند. طالبان شاید برای مدتی انتخابات را اجازه ندهند وبه مردم بگویند که درطول بیست سال کدام انتخابات آزاد ودموکراسی بوده است. افعانستان درشرایط کنونی نیاز به امنیت وثبات دارد. حاکمیت طالبان بیشتر دیکتاتوری خواهد بود. دیکتاتورها بعضا حکومت های کارآمد اند. در دیکتاتوری حاکم در همه امور دین، سیاست، اقتصاد وآزادی سیاسی واجتماعی وحتی فردی حق به جانب اند، به فرموده افلاطون حق باحاکم است ونه حاکم به حق. اما دیکتاتوری ها عمر کوتاه وسرنوشت غم انگیز دارند. مداخله وفشار طالبان به حقوق زنان و تجسس در زندگی شخصی افراد برای آنان ازدرون چالش بر انگیز خواهد گردید. طالبان به هراندازه که متحجر وتمدن ستیز باشند به زندگی سایر کشور های جهان آشنایی دارند وفرزندان آنان نیز می خواهند مانند سایر جوانان از نعمت دانش و تمدن بر خوردار گردند. طالبان درشرایط کنونی به گروه انتحاری  وعده بهشت را داده اند، هراس دارند و نمیتوانند آنان را دفعتا به تمدن شهری و احترام به انسانیت قانع بگردانند و این امر شاید به بروز اختلاف میان خود طالبان گردد. درجهان نیز درباره حاکمیت طالبان و آینده افعانستان  پیشگویی های متضاد وجود دارد، تعدادی خوشبین وامیدواراند که طالبان شاید تغییر کرده باشند وبرخی هم نگرانی دارند که افغانستان دوباره به مرکز افراطگرایی وتروریسم تبدیل گردد. اگر طالبان در روش خود تغییر بدهند، از تفکرات افراطگرایی پرهیز نمایند، به منافع وحقوق اقوام ساکن در افغانستان احترام بگذارند و از زور، جبر و تجسس به زندگی شخصی مردم خودداری ورزند، شاید روزنه های امید به صلح بروی مردم افغانستان باز گردد.



ما همه ملامتیم، چه باید کرد و کجا باید رفت؟


فراربزدلانه اشرف غنی فرزند نامشروع افغانستان  که خودرا قوماندان نیروهای مسلح وضامن قانون اساسی می خواند ازلحاظ سیاسی،اخلاقی وانسانی ننگین ترین صفحه درتاریخ افغانستان خواهد بود. یکه تازی ها،بی بند وباری ها و خودخواهی غنی درامور مملکت شرایط را برای وضع کنونی سریع تر گردانید وحتی دلیل نا امیدی بزرگترین قدرت جهان ومتحدین آن از  ادامه همکاری آنها با افغانستان گردید. غنی مانند یک افعان معمولی، پاک دل،باانصاف و جوانمردنبود فطرتا طبعیت آزاد نداشت، طبیعت آزاد یک ودیعه الهی است که به انسانها داده می شود واز همین سبب خداوند اورا از نعمت بخشش و عذرخواهی ازمردم محروم گردانید.

تاریخ  وطن فروشان و خائنان را نمی بخشد ،  زندگی ادامه دارد. ترس دارم که وطن آبستن حوادث بدتر نیز باشد. اندیشه های بزرگ به پاسخ  این سه سؤال ها که کی ملامت هست؟ چه بایدکرد؟ و کجا باید رفت ؟ به اصلاح اشتباهات گذشته و فکر آینده کوشیده اند. ملامت همه می باشیم  ، چه باید کرد وکجا باید رفت تا خون تازه در وجود ملت واحد جاری گردد و افعانستان از تبعیض ،بی عدالتی ها وخشونت ها آزاد گردد  واز وحشت بسوی تمدن گام بگذارد.

این فتح بزرگترین وآخرین امتحان برای طالبان است تا با اعمال قهر آمیز مانند گذشته افعانستان را ازجهان منزوی نگردانند وشرایط را برای جنگ داخلی و تهاجم مجدد بیگانگان آماده نسازند. طالبان در جنگ بیست ساله افغانستان نیز مقصراند. افراطگرایی، تمدن ستیزی وحمایت طالبان از تروریستها بهانه برای اشغال افغانستان شد. طالبان حق ندارند با پیروزی جدید گناه وتقصیر  گذشته خودرا فراموش وتبرئه نمایند. امروز طالبان حاکم اند اگر مست تکبر گردند و بی حرمتی به کرامتها وارزشهای انسانی را به نام شریعت تکرار نمایند جنگ وبی امنیتی بدتر  ادامه خواهد یافت.

ظاهرا رویداد هابه نفع طالبان پیش می رود. باوجودیکه تاهنوز طالبان ازلیست سیاه تروریست هاحدف نگردیده است، روسیه وچین مذاکرات را باطالبان سازنده تر ازدولت فراری و دست نشانده غنی می دانند. فرار غنی لطمه شدید به اعتبارجهانی امریکا ومتحدین آن وارد نمود با وجود این رسوایی ها امریکا وکشور های غرب با لحن سازشگرانه ونه مقابله جویانه رسمیت شناختن طالبان را مشروط به آزادی های مدنی و حقوق بشر می گردانند، امریکا و اروپا به اصلاح پذیری طالبان شک و تردید دارند، افراطگرایی مرز، قوم، دین ومذهب ندارد و افراطگرایان  به باورها بیشتر نسبت به انسانیت عقیده مند اند. وزیر خارجه کشور های اتحادیه اروپا در ضمن تشویش از آینده افغانستان بیم دارد که طالبان بعد از غرب به جانب روسیه وچین نه لغزند، اتحادیه اروپا وعده ادامه کمک های بشردوستانه را به طالبان می دهد اما کمک های مالی وسیاسی را منوط به طرزرفتار آنها را نسبت به وفاداری شان  به کشورهای غرب  میگرداند.

کشور های غربی رسوایی وشکست خودرا درجنگ بیست ساله افغانستان می پذیرند واین شکست را بزرگترین فاجعه به منافع استراتژیکی خود می دانند ولی بازهم هیچ چاره نظامی برعلیه طالبان جزفرار وفشار های سیاسی ندارند،غرب متحد همزمان بافشارهای سیاسی می خواهند تا فرار مجبورانه وتسلیمگرانه خود را در افکار عمومی تبرئه نمایند. درشرایط کنونی تجهیزات  نظامی بیست ساله امریکا ومتحدین آن دراختیار طالبان قرار دارد، طالبان از تسخیر شهرها و پایتخت مست گردیده اند و خود را فاتح جنگ  می دانند و با ژست های سیاست مستقل وعملگرانه خود نمایی می نمایند و برای حفظ آبروی خود نمی خواهند مانند کرزی و غنی در اذهان مردم چون دست نشانده های خائن و بدنام جلوه نمایند. همه آگاه اند که طالبان بدون همکاری با امریکا نمی توانستند با سرعت برق آسا وارد ارگ گردند و اشرف غنی آخرین مجسمه ذلت وبردگی هم نه می توانست بدون کمک امریکا از میدان هوایی تحت کنترل آن فرار نماید.

طالبان وعده دولت فراگیر را می دهند تا لاشخوران عهد کرزی وغنی وامثال آنان را تطمیع ومهار نمایند، طالبان ضرر تقسیم قدرت را به آنان می دانند. درتاریخ هیچ زمانی قوی قدرت را با ضعیف تقسیم نه نموده است. تقسیم قدرت به مهندسی امریکا بنام دولت وحدت ملی میان اشرف غنی وعبدالله راه ورسم  ملک الطوایفی را مشروع وقانونی گردانید. فتوحات امروز طالبان مولود همان تقسیم قدرت وثروت میان چپاولگران و  انتخابات مبتذل ومضحک  است که  اقلیت دزد  بر اکثریت  مردم افغانستان جبرا تحمیل گردیدند. انحصار قدرت توسط یک حزب ویا گروه خطر تجزیه وفروپاشی کشورها را ناگزیر می گرداند. قدرت های بیگانه ازتجزیه افعانستان ناامید گردیده اند، اما انحصار طلبی، وخودخواهی های داخلی مهم ترین تهدید به وحدت و تمامیت ارضی خواهد گردید.

درتاریخ انحصار قدرت عامل تجزیه کشورها بوده است. افعانستان  درشرایط دشوار قرار دارد. اگرچه خطر جنگ داخلی ظاهرا کاهش یافته است، چون مردم افغانستان ازجنگ خسته گردیده اند، اما در صورت چشم پوشی طالبان ازحقوق تمام اقوام ساکن در افغانستان  وبی احترامی به کرامتهای انسانی و تجسس وتفتیش به زندگی شخصی مردم  امنیت نسبی دستخوش هرج ومرج وحتی تکرار جنگ داخلی خواهد گردید.


دکتور علی احمد کریمی تحلیلگر مسایل بین المللي - امریکا







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



دکتور علی احمد کریمی