به غرش سهمگين مبدل شد
۱۱ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰
براي نخستين بار در تاريخ معاصر كشور در دهه چهل حل مساله ملي را زندهياد محمد طاهر بدخشي مطرح نمود. بدخشي میگفت، "مساله ملي در حال حاضر به صورت صداي ضعيفی به نظر میرسد، اما اين صداي ضعيف فردا به غرش سهمگين بدل خواهد شد". این طرح را بدخشي نیم قرن پیش از امروز بيان كرده بود و امروز تحقق يافته و سرِ زبانها است. متاسفانه؛ یکتعداد این طرح را از خاطر عدم آگاهی کامل و حسود بودنشان قبول نمیکنند.
این مرد فرزانه (بدخشی)، برای برون رفت از این وضع (طرد حاکمیت قبیله و افکار آن، پایان دادن به رنج و عذاب و عقب ماندهگی تاریخی کشور و مردم آن)، طرح اصولی علمی "مسالۀ ملی" و راه حل عادلانهی آن را از طریق ایجاد "نظام فدرالی"، برای بحث و بررسی بیشتر پیشکش نخبگان جامعه نمود، تا از این طریق به امتیاز و تبعیض و برتری جویی و خود کم بینی آشکار و پنهان در کشور نقطۀ پایان داده شود. دیده شد که بی باوری و بی اعتنایی از جانب حاکمان و سیاسیون به مسله مذکور، توام با تداوم امتیازدهی و رواداشتن تبعیض که بسیار خطرناک از جانب بدخشی پیشبینی شده بود، ادامه یافت. با تاسف ما امروز شاهد وخامت اوضاع پیشبینی شدۀ موصوف هستیم. نباید فراموش کرد، آن وقت بدخشی بزرگ را ـ دشمنان وطن، از بابت طرح اصولی مساله ملی و راه حل علمی آن ـ به تنگنظر، سیکتاریست و تجزیه طلب متهم ساختند.
به همین ترتیب، برای افشا نمودن روحانیون وابسته به دربار که دین اسلام را منحیث ابزار در اختیار طبقهی حاکمۀ مستبد و دربار قرار داده بودند، زنده یاد بدخشی به روحانیون وطن پرست مراجعه کرد تا ارزشهای اسلامی از جمله روح عدالت پسندانهی اسلام را از چنگ ستمکاران و مستکبران ددمنش نجات دهند. لیک ناظر بودیم که با سطحی نگری و بی توجهی به این مسله ـ اسلام و دین مردم ما توسط جهادگران دروغین (صف جهادگران واقعی جدا از اینهاست)، افراطی و بنیاد گرا، نزد جهانیان چنان مورد سوال قرار داده شده و آن را آیین و حشت و کشتار علیه تمدن بشری معرفی داشتند. چون که به حرف و سخن زندهیاد بدخشی، در باره اسلام و رهایی آن از چنگ کاسبان دین ـ توجهی نشد. و اکنون مردم و جامعه ما ناظر خطر از دست دادن جان، مال، هویت و همه چیز خویش اند. بدین منوال شاد روان محمد طاهر بدخشی تشخیص داده بود که دنبالهروی، عدم بکار گیری ابتکار فکری و استقلال عمل، الگو سازی و کاپی برداری در مسایل حیاتی کشور، مطلقا پذیرفتنی نیست. چون روحیهی ابتکار و سازندهگی مردم را میکشد و ما را دستنگر میسازد. اما سیاستمداران و زمامداران کشور ما به این مسلۀ کلیدی و با اهمیت برخورد ناشیانه کردند.
بهترين راه بيرون رفت از بنبستهاي موجود در کشور، حل مسالۀ ملي میباشد. اگر اعضاي ارشد امارت اسلامي و فعالانِ سياسي كشور ميخواهند كه افغانستان بطرف پيشرفت و ترقي حركت نمايد و به همه اقوام محترم كشور رسيدهگي درست، همه جانبه و عادلانه صورت بگيرد، طرح حل مساله ملي را تائيد نموده و در گردِ اين طرح بسيچ شوند. در غير آن ما نمیتوانيم به طرفِ آزادی و عدالت اجتماعي برویم و افغانستان به سمتِ یک بحران بزرگتر خواهد رفت.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته