سرزمین هدف ها

۳۱ جوزا (خُرداد) ۱۴۰۰

خاک پاکم در دل دشت و جبال
سرزمین عشق و شورست و وبال

در گذرگاه پر از نیکان و نحس
گاهی در پرواز و گاهی درقفس

خطهء مستور از کان و زر است
زین سبب معطوف تیر اژدرست

نکتهء ترکیز اهداف جهان
هرکو دارد مقصدی اندر نهان

لیک فرزندان بیمارِ چو من
گشته اند سردار این دشت و دمن

وارثان بی خیال و بی هدف
خالی اند از فهم و افکار سلف

قلب خاک ما پر از گوهر بود
مغز پوک ما پر از خنجر بود

دشمن از باب سیاست میخزد
بهر ما دیگ پر از غم می پزد

ماچو مرکب بار چوبِ نار خود
میزنیم آتش به قصر و دار خود

آنچه دشمن گفته ، باور کرده ایم
خاک ذلت را چه بر سر کرده ایم

قهرمانان وطن منفور ماست!؟
ناشی از این دیدگان کور ماست

مرکز دزدان گیتی گشته ایم
بهر قتل خویشتن آغشته ایم

عالم دین و خردمندان ما
جمله مرعوبند، در زندان ما

هر سگی ما را سواری میکند
بعدِ مردن؛ سوگواری میکند !

رهبری دشمنان، آئین ماست !
مکرشان چون دین درخورجین ماست

مغز ما خالی و معدن پر طلاست
این طلا بر جان بی عقلان بلاست

ای جوان تا چند خماری بی دلیل
گشته ای دنبال هر فرتوت؛ ذلیل

یک کمی در خود تکانی سر دهید
سنگ قبری روی هر، ابتر نهید

فکر (پیشتازی) چراغ ره کنید
مغز را روشن به مهر و مه کنید

دخمه ها و لاشه های کرگسان
دور دارید از خود این خار وخسان

هر جوان از هر تباری، چون طلاست
اتحادتان ؛ فقط اصل و جلاست

باور اندازید به طرح و کار خود
گرم سازید رونق بازار خود

ارتقاء این وطن اندیشه هست
مشورت با دیگران بی ریشه هست

روم شرقی روم غربی را مرو
شاه کلید عقل خود کن جستجو

ترک و تهران و قطر زان تو نیست
جز برادر هیچکس؛ جان تو نیست

سرزمین ما، امین و یار ماست
هموطن آئینه و سردار ماست

نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.