فقر جنسی و چرایی آن در کشورهای عقب مانده

۸ جوزا (خُرداد) ۱۴۰۰

یکی از استادان زن، زبان ناروجی که در تدریس مهاجران از کشورهای مختلف سابقه طولانی داشت، مدت ها قبل حکایتی جالبی کرد که بیانگر تفاوت روشن فرهنگی را در فرهنگ های مختلف نشان می داد: «چندین سال پیش، زمانی که جوان بودم و آمد آمد مهاجران از کشور های مختلف به ناروی شروع شده بود، ما (استادان) با دامن کوتاه و لبخند، برای تدریس زبان برای این مهاجران در صنف می آمدیم، برخی آنها فکر می کردند که ما همه فاحشه هستیم...» او توضیح می داد که وارد شدن با لبخند و دامن کوتاه در صنف درسی، یکی از روش های عادی و روزمره ی ما بود که باید انجام می دادیم؛ اما برداشت میان تازه وارد های مهاجر از آن متفاوت از ما بود.

همینگونه، در روز های نخست مهاجرتم به کشور ناروی، روزی یکی از مسئولان کمپ برای جمعی از مهاجران که من هم در آن بودم، یادآور شد: «زمانی که شما در شهر و بازار به گردش و یا خریداری می روید، فرهنگ اکثریت مردم از جمله زنان و یا دختران در اینجا، این است که با نگاه های متبسم و لبخند به شما می بینند، البته معنایش این نیست که آن خانم یا دختر به شما تمایل دارد... در این کشور برای همه، چه زنان و یا مردان، لبخند زدن بروی همدیگر جزئی از فرهنگ محسوب می شود؛ لطفن شما برداشت نادرست نکنید!»

البته سخنان بالا را نمی توان شامل حال همه ی مهاجران دانست. این بستگی به ویژگی های شخص مهاجر دارد که از کدام طبقه و سطح تحصیلات اش در چه حدی ست و یا در شهر زندگی کرده و یا اطرف شهر و با کدام اصناف و اقشار جامعه در ارتباط بوده است. مردمان شهری ای که از شهرها و از تحصیلات نسبی بهتری برخوردارهستند، در مهاجرت به این کشورها کمتر دچار اختلاف شدید فرهنگی می شوند؛ اما برعکس مردمان که به یکبارگی از دهات و با سطح پایین سواد در این کشورها مهاجر می شوند، اکثرن درگیر اختلاف و تقابل فرهنگی می شوند.

زیرا، شیوه پوشش و طرز برخورد زنان و در کل فرهنگ این جوامع با کشور های آسیای، افریقایی و جهان سومی، تفاوت های جدی ای دارند که در بسیاری موارد، تقابل فرهنگی را ببار می آورد.

فقر اقتصادی در کشور های عقب مانده و نبود امکانات مالی یکی از چالش های اساسی این جوامع است که دسترسی جوانان را به آغاز زندگی مشترک و رفع غرایز جنسی به صورت مشروع آن مشکل و محدود می کند. هم چنان، رسوم و عادات دست و پاگیر سنتی، رقابت های ناسالم و رواج های قبیله ای که در بسیاری موارد از هزینه بالایی برخوردارند، همسر یابی را برای جوانان دختر و پسر بی نهایت دشوار می سازد.

متأسفانه این مشکل در بسیاری کشور های جهان سومی و برخی کشور های اسلامی وجود دارد. هرچند دین اسلام برای رفع مشروع غریزه جنسی تاکید فراوان دارد و هیچگاه در پی محدود کردن و سرکوب آن نیست، اما رسم و رواج های نادرست و عقب مانده در جامعه سبب می شوند ـ تا افراد به ویژه جوانان نتوانند با ازدواج و تشکیل خانواده به ارضا آن دست یابند. بی تردید عدم دسترسی جوانان و رفع مشروع غریزه جنسی باعث برهم خوردن تعادل روحی روانی آنها نیز می شود و تبعات منفی و ناخوشایند آن در گام نخست خانواده و در کل، دامنگیر تمام جامعه می شود.

 همینگونه فقر اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی و نبود امکانات برای آغاز زندگی مشترک که یکی از پیامد های آن فقر جنسی در میان جوانان یک جامعه است، باعث آن شده که یک عده در افغانستان به "انتحار" روی بیاورند. هرچند انتحار و عمل انتحاری (خودکشی) هیچ مبنای شرعی در دین اسلام ندارد، اما تدریس دین برای جوانان و نوجوانان به وسیله ای ملاهای که برداشت و قرائت شان از دین نهایت بدوی و قبیله ای ست و از علم و دانش پیرامون خویش و جهان مدرن هیچ بویی نبرده و در دامن فقر مضاعف، مهاجرت و جنگ بزرگ شده اند، به خورد جوانانی داده می شود که اکثریت شان حتا به سن قانونی و بلوغ جسمی و فکری هم نرسیده و از بازی سیاسی و استخباراتی در این ارتباط، کاملن بی خبرند.

در واقع انتحار را می توان معلول فقر اقتصادی ـ فرهنگی و بی عدالتی های اجتماعی دانست که با تورم غده های حقارت و سرکوفتگی غرایزجنسی، فوران می کند. یادآوری و تبلیغ مبلغان دینی افراطی از انار پستان های بهشتی، چاشنی مسموم سازی ذهنی و روانی جوانان بی خبر را آماده می سازد تا خودشان را آماده ی بهشتی بسازند که گروه های تروریستی در روان شان تزریق کرده اند و با خودکشی، زندگی صدها انسان بی گناه را ساقط کنند.

زیگموند فروید (۱۸۵۶ـ ۱۹۳۹م) پزشک و عصب شناس اتریشی که پایه گذار و پدر علم روانشناسی شناخته می شود، انسان را یک ارگانیسم بیولوژیک می داند که دارای نیاز های اولیه برای ادامه حیات و بقای نوع است. او این نیاز ها راغرایز نامیده و متذکر می شود که غرایز منبع تنشهای زیادی اند که باید کاهش یابند.

هم چنان، به عقیده ولیهم رایش اتریشی متولد (۱۸۹۷م) روان کاو و محقق در زمینه های بیماری های جنسی و جامعه شناسی،غرایز جنسی جزئی مهم از سازو کار جسمی و روانی انسان است. از همین رو، اخلاق دوگانه و سرکوب این غرایز به اختلالات رفتاری و شخصیتی می‌انجامد که نتیجه آن اکثرن یأس و سرخوردگی یا رفتارهای تهاجمی است و یا در شکل تمایل به اعمال اقتدار و خشونت می انجامد. او هم چنان بدین باور است که غریزه جنسی سرکوب‌شده جلو شکوفایی ظرفیت‌ها و خلاقیت‌های انسان را می‌گیرد.

بهر رو، سوء استفاده جنسی از کودکان، خیابان آزاری بانوان در برخی کشور های جهان سوم، همه مسائلی اند که ریشه در فقر جنسی دارند. اگر بخواهیم نمود دیگری از فقر جنسی را در این کشورها نشان دهیم، جدیدترین گزارش‌ ها در هندوستان نشان می‌دهند در هر ۱۵ دقیقه یک زن در این کشور هدف تجاوز جنسی قرار می‌گیرد. تجاوزجنسی بر دانش آموزان و اطفال در برخی مکاتب و مدرسه های دینی در افغانستان، پاکستان و در برخی دیگر کشورهای فقیرآسیایی و افریقایی یکی از بدترین و منفورترین اعمالی ست که گزارش می شوند. حتا مواردی زیادی از تجاوز و سوء استفاده از دختران و اطفال در این کشور ها بنابر "تابو" های فرهنگی ـ جنسیتی پوشیده و پنهان می ماند و این خود مسأله ای ست مزید بر علت که عوامل این گونه اعمال غیر انسانی در جامعه پژوهش و ردیابی نشوند و هم چنان مسکوت بمانند.

سخن آخر این که، تنها فقر جنسی، تجاوز و رفتار های غیر عادی ناشی از بی سر و سامانی جنسی و عصبی را مختص به جهان سومی و کشورهای فقیردانستن کمی دور از انصاف است. زیرا در پیشرفته ترین کشور های جهان هم تجاوز و تخطی های جنسی بوده و است، اما در کشور های عقب مانده و فقیر بنابر مشکلاتی که در بالا از آنها یاد کردیم، این انحراف حاد اجتماعی به مراتب بیشتر از کشور های پیشرفته رونمایی می کند.

البته این مشکلی است که با ارتقای علم و دانش، تقویت زیر ساخت های اقتصادی و کنار گذاتشتن رسوم و عادات بدوی و قبیله ای در کشو های عقب مانده، در درازمدت می توان آن در مقیاسی خوبی برآن فایق آمد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



غلام اکبر نوابی