دربارۀ آیه های ناسخ و منسوخ
۱۰ حوت (اسفند) ۱۳۹۹
دوستی در رابطه با اینکه چرا الله فکرش را مکرر تغییر می دهد، پاسخی برایم فرستاده بود که دراز است اما من مهم آن را می نویسم. و آن این است:
(«اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطَانِالرَّجِیم ؟ مَانَنّسَخ مِن آیَةِ اَونُنسِیهَا نَأتِ بِخَیرِمِّنهَااَومِثلِهَا اَلَمّ تَعلَم اَنَّ الله عَلَی کُلِّ شَئِ قَدِیر».
به سخن دیگر این آیه به این دلیل است که الله خودش بیان داشته است که هر حکمی را نسخ کنیم ، یا آن را به فراموشی بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را می آوریم مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست؟
این آیه، آیۀ ١٠٦ سوره بقره است که عربی و پارسی اش چنین است:
ترجمه پارسی:
هر حکمی را نسخ کنیم ، یا آن را به [ دست ] فراموشی بسپاریم ، بهتر از آن، یا مانندش را می آوریم مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست؟
من آیه ١٠١ سورۀ نحل را نیز به آن می افزایم که با پرسمان نسخ و منسوخ اشاره دارد.
سورۀ نحل آیه ١٠١
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَکانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ.
ترجمه:
و چون حکمی را به جای حکم دیگر بیاوریم- و خدا به آنچه به تدریج نازل می کند داناتر است- می گویند: «جز این نیست که تو دروغ بافی.» [ نه ، ] بلکه بیشتر آنان نمی دانند.
ما میدانیم که خدا بر همه چیز تواناست اما فکرمیکنم که همانگونه که به درگاه خدا عذر و زاری و نیاز می کنیم، می توانیم هم از خدا بپرسیم که این چه آیت است که می گویی؟ فراموشکاری یا کاری مانند کار دیگر کردن یا بهتر از کار پیشتر کردن را هر انسانی، پس از پی بردن به اشتباهش و یا بعد از تغییر اوضاع و احوال می تواند بکند.
همین دلیل پیشرفت ماست که از اشتباههای گذشتۀ خود می آموزیم. کاری خود را باردیگر بهتر می کنیم. یا با رو به رو شدن به وضعیت جدید تصمیم جدید میگیریم و از فکر سابق امتناع می کنیم. یعنی فکر تغییر دادن کار بنده هاست نه خدا.
پس، ای الله! مگر در ده ها آیه، از جمله به آیۀ ٥٠ سوره قمر نگفته بودی که «و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیلپذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد». یا در آیه ٤ سورۀ زخرف نگفته بودی «که ) و آن در «أمّ الکتاب» [ لوح محفوظ ] نزد ما بلندپایه و استوار است!».
آیا می شود به این آسانی از موضوع نسخ و منسوخ گذشت؟
نه، چون برای یک انسان پرسشگر قناعت بخش نیست. شاید انسانهای دوران پیامبر کم و بیش به این پاسخ قناعت کرده باشند، اما انسان های امروز به این سادگی این پاسخ را نمی پذیرند.
خدا را نباید کسی فکر کرد که در بالا نشسته است هربار سخنی می گوید و سپس سخنش را تغییر می دهد.
چرا؟
به دلیل های زیر.
نخست:
معنای ناسخ و منسوخ: معنای ناسخ و منسوخ از جمله این است: ناسخ یعنی باطل کننده و نسخ کننده و زایل کنندۀ چیزی و آورندۀ چیز دیگر در جای آن . محوکننده، تغییردهنده، منسوخ یعنی نیست گردانیده شده و ردکرده شده . (غیاث ). محوشده و نابودگشته و باطل شده و متروک گشته و موقوف شده . (ناظم الاطباء). نسخ شده . زائل شده . ورافتاده . از تداول افتاده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
آیا خدا تصمیم اش را عوض میکند؟
به زبان عامیانه معنای ناسخ و منسوخ عوض کردن گپ یا کار است. یعنی گذشتن از گپ یا کار پیشین و به جای آن پذیرفتن گپ یا کار پسین است. اگر کسی برای انجام کاری چیزی می گوید یا می کند اما سپس میداند که انجام آن کار ممکن نیست و به هدف نمی رسد. آنگاه گپ یا سخن یا فرمانش را تغییر میدهد و به اساس دانش و فهم نو خویش، هم بر اساس تجربۀ که بدست آورده است، تصمیم نو می گیرد. درین صورت تصمیم پیش منسوخ است. این کار برای انسانها عادی است. اما هرگاه انسان بارو بار و به کرات تصمیم عوض کند، ناپسند است به خصوص که آدم بلندمقام باشد یا شخص مهم باشد. زیرا توانایی و شایستگی اش زیر سوال می رود. از خدا چنین چیزی پذیرفتن به معنای شک و تردید کردن به خدایی خدا است.
در حقیقت هر انسان در کار های خود، در صورتی که موفقیت آمیز نباشد، تغییر فکر می دهد و تصمیم نو میگیرد تا کارش بدرستی پیش برود. انسان ها چنین می کنند برای اینکه از قبل نمی دانند که چه خواهد شد. اما خدا همه چیز را از قبل میداند. برای خدا تغییر عقیده و فکر، آنهم چندین بار و به تکرار، سزاوار نیست. ما نمی توانیم ناسخ و منسوخ را امر خدایی بدانیم.
زیرا آفریدگار ازین امر مبرا است. خدا تصمیمش را عوض نمی کند.
دوم،
امروز، عقل و علم و دانش بشر به این حد رسیده است که بین خدا و انسان، و بین گفتار خدا و انسان فرق قایل شود. خدا آفریدگار جهان است، انسان نه؛ خدا دانای کل است و انسان نه؛ خدا همه چیز را هم در حال و هم در آینده میداند و هیچ چیز از حیطۀ علم او بیرون نیست. اما انسان چنین نیست.
معنای علم به آینده این نیز هست که خدا میداند که در آینده چه اتفاق می افتد. پس خدا کاری نمی کند یا چیزی نمی گوید که پسان ها پشیمان شود و بگوید که نه این طور نکنید، آن طور دیگر کنید. این، در عمل به این معنا است که من اول نمی دانستم، حالا می دانم سخن قبلی خود را پس می گیرم. اگر ناسخ منسوخ را بپذیریم پس علم خدا در امور کجا شد؟
سوم،
اگر چیزی منسوخ می شود، ورافتاده، از تداول افتاده است و زایل شده است. پس نادرست است که چنین چیزی در قرآن موجود باشد، زیرا مسلمانان از منسوخ بودن آن آیه ها آگاه نیستند و آن را در زندگی خود ناخود آگاه استفاده می کنند. تعداد این آیه ها (ناسخ و منسوخ) طوری که پژوهشگران تخمین زده اند، دو سوم آیات قرآن است. موجود بودن این آیه ها در قرآن از دید منطقی و عقلی نادرست است، زیرا مومنان را از نظر عقیدتی یا شرعی به گمراهی می کشاند.
یا اینکه روشنفکران دینی آیه های «لا اکراه فی الدین (سورۀ بقره:آ یه ٢٥٦)» یا «لکم دینکم ولی دین (سورۀ کافرون: آیه ٦» و غیره را دلیلی برای اثبات آزادی عقیده در اسلام استفاده می کنند، حال اینکه طالبان، داعش و تندروان اسلامی دیگر می گویند چنین آزادی برای یک مسلمان وجود ندارد به خاطر اینکه این آیه های انسان دوستانه دیگر منسوخ شده است.
این یک مشکل یزرگ برای مسلمانان است که بدانند کدام گروه بر حق است. باید یکی شان بر حق باشد نه هردوی شان.
چهارم،
الله خودش بارها گفته است که « و آنچه را از کتاب پروردگارت به سوی تو وحی شده تلاوت کن هرگز کلمات او را (لوح محفوظ یا قرآن و الفاظ و معانی آن را) تبدیل کننده ای نیست ، و هرگز غیر او ملجأ و پناهی نخواهی یافت (سورۀ کهف آیه ٢٧)» (ترجمه مشکانی). ای این آیه: «کلمه های خدا را تبدیلی نیست (سورۀ یونس آیۀ ٦٤)» (ترجمه فولادوند).
درین باره دو آیه را هم در بالا ذکر کردم. می توان ازین آیه ها در قرآن فروان یافت. از رو، این آیات میگویند که کلام خدا را تغییر و تبدیلی نیست. پس ناسخ و منسوخ تضاد کامل به این آیه ها دارد. شما نمی توانید با آیه های بعدی آن را تغییر دهید. الله خودش بار ها گفته است.
پنجم:
بهترین و انساندوستانه ترین آیه ها از سوی خشن ترین و جنگ آورترین آیه ها منسوخ شده است که جای فکر و تأمل است.
آیات مکی انساندوستانه ترین، مهرانگیزترین و پرعاطفه ترین آیات قرآن اند که بیشتر شان توسط آیات مدینه منسوخ شده اند. درین آیه و آیه های دیگر مکی، الله بار ها گفته است که ای پیامبر تو پیام آورنده و بیم دهنده یی بیش نیستی. یعنی قتل، ترور و کشتار برای دین جایز نیست. یا این آیه برای همدیگرپذیری است و میگوید: اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بىتردید خداوند داناى آگاه است (سوره حجرات آیه ١٣).
از همین آیه مکی مسلمانان در جهان غرب یاد می کنند که اسلام دین صلح و همدیگر پذیری است، نه از آیه های مدنی که قتل و کشتار را حکم می کند.
ششم
برای ما لازم است که قانون باید واضح باشد. طوری که خود الله گفته «کتاب مبین و آشکار به زبان عربی است».
قانون هرقانونی که باشد، چه قانون آسمانی چه قانون زمینی، باید برای مخاطبان اش واضح، آشکار و روشن باشد، تا آن را بدانند. اگر قانون دو معنا، چند معنا یا مفهوم های متضاد و مبهم داشته باشد، زیانبار است. از همین زیانباری است که مسلمانان تا هنوز نمی دانند که در میان این جنگل قانون راه شان را پیدا کنند. یکی به کشتار فرمان میدهد و دیگری به انساندوستی و همدیگرپذیری.
اما عده یی هم برای توضیح این جنگل قانون، تیوری ناسخ و منسوخ را پیش کشیده اند که هرگز گره از کار فروبستۀ ما نگشوده است. بلکه کار را مشکلتر و پیچیده تر کرده است.
درین تیوری آنچه که خنده آوراست، این است که گفته می شود که برخی آیت های هست که توسط حدیث پیامبر منسوخ شده اند. یعنی کلام الله از سوی کلام پیامبر منسوخ شده است. مثلی اینکه یک سرباز فرمان سپهسالار یا جنرال را قبول نکند و از خود فرمان صادر کند. یعنی پیامبر می تواند حکم الله را ملغا و منسوخ سازد. چیزی که پیامبر را بالاتر از خدا می سازد که شرک مطلق است.
نتیجه
نتیجه را به این گفتاورد پایان میرسانم:
یکی از دانشمندان در کتاب به فرنام «شخصیت محمدی یا آن حل آن معمای مقدس» درین باره نوشته است: «يکي از نتايج اين ناسخ ومنسوخها درطول همه قرنها اسلامي اين بوده است که غالبا دربحث ها و گفتگوها، هريک از طرفين ميتوانسته است به آيه اي از قرآن که مويد نظر او باشد استناد کند بي آنکه هيچکدام از آنان از حدود استناد به قرآن تجاوز کرده باشند. في المثل آنکس که مدعي آزادي قبول يا عدم قبول دين دراسلام بوده است، ميتوانسته است و ميتواند به آياتي از اين قبيل استناد کند: "لااکره في الدين " (بقره، ٢۵۶) و: " به آنکه نميخواهند ايمان بياورند بگو که شما به راه خود ادامه دهيد و ما نيز به طاعت خويش ادامه خواهيم داد"(هود،١٢١) ويا:"... اگر باز روي از خدا بگردانند برتو(محمد) تکليفي جز تبليغ رسالتت بيش نيست " (نحل،٨٢ )، ودرهمان حال، مخالف او ميتوانسته است و ميتواند آيات قرآني ديگري ازاين قبيل مثال آوردکه: "با آنهائي که به خدا و به روز آخر ايمان نمي آورند و آنچه را که خدا ورسولش حرام کرده اند حرام نميشمارند و به کيش حق نميگروند مقاتله کنيد تا يا کشته شوند يا جزيه بپردازند "(توبه، ٢٩")، وآنهائي را که به آئين خدا روي نمي آورند بکشيد تا فتنه از ميانبرداشته شود "(بقره، ١٩٣و٢۵۶).
پس قضاوت بر شما.
عید محمد عزیزپور
داکتر حقوق بین الملل
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
سعید( سعیده) | 01.03.2021 - 03:33 | ||
آیه های قرآن: 《 ما آن را قرآنی "عربی" قرار دادیم شاید شما "تعقّل"نمائید》 《 ما هیچ پیامبری نفرستادیم جز به "زبان قومش"، تا برای آنها روشن گرداند》 نتیجهء قطعی حاصل از دو آیه: 《ما آن را قرآنی به "زبان خودتان" قرار دادیم شاید شما *تعقّل*نمائید》 ۳ |
سعید( سعیده) | 01.03.2021 - 03:30 | ||
آیهء قرآن : 《 امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پذیرفتم 》 |
عبدالله | 01.03.2021 - 12:11 | ||
"باسم الله الرّحمان الرّحيم ..مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ ٱللهَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥۤ أَشِدَّاۤءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَاۤءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعًا سُجَّدًا یَبۡتَغُونَ فَضۡلًا مِّنَ ٱللهَ وَرِضۡوَٰنًاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡـَٔهُۥ فَـَٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةً وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا 29 سوره الفتح ." با آشتی با آشتی کننده ها با "الله""بی کمداشت خدا" نگرید از درگذشته چیزی میشنویم با آنچه که خودمان میبینیم فرازُ فرق هست نمونه: 1-"ناسخ", 2-"منسوخ, یکمی همسان فاعل یا کنندهء کار هست,دومی همسان مفعول یا کارِ انجام شده بر آن است,خوب نگریم یکمی نیز دومی از "نسخ" میآیند همان "رونویسی",پس یکمی میشود "رونویس کننده" دومی میشود "رونویسی شده",کنون آییم رو "نسی" که رودرروی آنچه که برخی گمان میکنند فراموشی نیست, "فروتر گذاشتن" هست, خرید نسیه شنیدید؟ خریدی که در دفتر نگاشته شده آن را فروگذاشته درجا پولشُ نميگیرند! که در آینده ای روشن میروند زمانی روشن, درخواست بدهی خود کنند ,,پس این نشانه آیه ".ما ننسخ من آية او ننسها نأت بخير منها او مثلها الم تعلم انّ الله علي كل شي قدير 106."".چه رونویسی میکنیم از نشانه ای یا فرومیگذاریمش؟ میآوریم به بِهي ازش یا مانندش, آیا نبود میدانی که اگرِ بيکمداشت خدا بر هری چیزی بسیار اندازه گذاری؟ ۱۰۶." نمونه دستور پیجویی قصاص در کشتار یا رنج افکندن! که چشم به چشم گوش به گوش,دندان به دندان,در گردشنامه تورات بود,, در سخن خدا قرآن آمد میتوانید بجاش خونتُن خونبها گیرید, يا يكسره گذشت کنید! یا زندانی کردن زنی که کار هرزگی زناشویی داشت "۱۵ نساء", دنباله آمد در "دسته بندی شدهء سورهء نور "با سدی کتک زدن بهش هم به مرد هرزکار باهاش او را به همسری آنکه باهاش آلوده شد درآورید!! پس هیچ نشانه آیه ای رونویسی نشد یا فروگذاشته نشد که یا مانندش یا بهترش آمد, نمونه دستور "..یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا تَقُولُوا۟ رَٰعِنَا وَقُولُوا۟ ٱنظُرۡنَا وَٱسۡمَعُوا۟ۗ وَلِلۡكَـٰفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ سوره البقرة 104."را نگرید! دستوریست که به روراست شونده ها مومن هاست که میگوید: نگویید پاپی ما باشید!یا هوای ما را داشته باشید,یا شما چوپان ما باشید, گویید نگرید ما را هم بشنوید,جور آموزگاری که به گوش فرا ندهنده ها از دانش آموزهاش میگوید نگرید چه میکنم هم چه میگویم,تا دوباره گویی نکنم واسِتون, در گفتگو با دگر اندیش ها این انگیزهء پوسخند زدنشان بهتان نشود! اکنون در ".لا اکراه في الدّين."را نگرید ".نباید ناخوشایندسازی در آیین." را نگرید,تا کی اکراه ناخوشایندسازی نیست؟ تا زمانی که رودررو زیرورو کار کافر دارد روراست شونده ها را ناخوشایند میسازد! ".هو الذی ارسل رسوله بالهدی..ولو کره الکافرون."بینید اینها با زیروروسازی با جنگ جور صهیونستها در سرزمین فلسطین, بوداییهای خشن در میانمار ,رسانه های در دست خود دارند درستی را وارونه میکنند, دودستگی تفرقه را پایه ریزی برای برادر کشی جور جنگ ایران عراق,جور داعش میکنند در اتاق اندیشه سان درآمریکا,,یا بمب گذاریهای درون افغانستان عراق از کی پیدا شد؟ آیا دستهای پنهان روس چین انگلیس آمریکا درکار نیست؟,یا همباز گذاری شرک انگیزه این جنگ نیست که درگذشته پرستی بجای"الله""بی کمداشت خدا" یکتا پرستی جاخوش کرد؟,, ما روراست شونده ها خاموش نشینیم؟؟ "اللّهُمَّ""بي كمداشت خدایا" مرا روراست شده باهات مؤمن گذار نه زیروروکاری کافر ,با یادت گفتن بابرپایی پیوستن نماز,خم شونده در رکوع, سرنگون در سجده سمت همنشینی خانه ات در مکه |