افغانستان و دموکراسی - ۷

۶ دلو (بهمن) ۱۳۹۹

ره‏ آوردهای "این دموکراسی"

                                      

-         بیکاری، گدایی، فرار از کشور چون اندوهی گرانبار بر سیمای آن نشست.

-         صدای مهیب و غیرانسانی تروریسم در روستاها و شهرهایش در گشت و گذارشد. انسانهای مظلوم و بیگناه قربانی تروریسم شدند، اما حکومتگران، مسؤولین جفاها را گرامی داشتند. اجساد سربازان کشته شده از جانب تروریست ها، انتقال نیافت، اما برای برخی از رهبران طالبان و گلب الدین حکمتیار، امکانات گستره فراهم کرد.

-         فساد سرتا پای دستگاه دولتی را فراگرفته است و در همه جا بیداد کرد. به رغم هیاهوی بسیار داخلی و نهادهای جهانی در افغانستان، ساختار آلوده با فساد هرچه بیشتر فساد تولید می کند. با نقل سخن یک تن ازکارشناسان، "مبارزه با فساد و جرایم درافغانستان به اصلاحات سیاسی و اداری نیازدارد. ادارۀ فاسد با تبلیغ، فریاد و انتقاد اصلاح نمیشود و فساد هم نابود نخواهد شد اگر اول اداره اصلاح نشود. اگر بگویم که در افغانستان تا حال اداره به مفهوم کامل آن وجود ندارد، اشتباه نکرده ایم. ادارۀ سالم وقتی بوجود می آید  که گروه های مختتلف دیگر اندیش در آن شامل باشد و دریک رقابت سالم با یکدیگر شان کارکنند. ادارۀ انحصار شدۀ راه اصلاح ندارد و درفساد غرق گردیده و تا نابودی در آن غرق خواهد بود."

-         در این دموکراسی، در حالی که اعضای کابینه بدون درنظرداشت شایسته گی نامزد شده اند، سرپرست باقی مانده اند. همچنان که ریاست جمهوری ووزارت های منفعل وبیکاره با داشتن مشاورانی که فقط پول به دست می آورند ومداح پول دهنده استند، به دامنۀ مفاسد اداری افزوده است.

-         ده ها هزار معیوب  در پی به دست آوردن لقمه نانی چهار دیوار نمناک کوچه های شهر ها را می جویند. خطر مرگ هر لحظه آنها را تهدید میکند. هرگوشه و کنار دیدن معتادان اشک بر چشم می آورد.

-     در این "دموکراسی"،  کابل بانک  دزدیده شد و زمین های مربوط به ملکیت عامه غصب.

-   در وزارت ها و به ویژه وزارت معارف، ملیونها دالر از طریق ثبت مکتبهای خیالی اختلاس شد.

 - به دلیل افزایش مشاورینی که بیشترفاقد ظرفیت مشوره دهی استند، ارگ و دور و بر آن را ورم خود فروشی، دهن بستن و خریدن آدم های خود فروش که خاموش بمانند ویا نزدیکان حکومتگران فرا گرفته است.

-         هزاران انسان مستعد برای کار در وطن تجرید شده و تعدادی از اقوام و اقارب شبکه های غصب قدرت که با بی کفایتی  شهرت دارند، ادارۀ امور دستگاه های فساد گستر را گرفته اند. استخدام کارمندان بربنیاد روابط با زورمندان، تیکه داران قومی و نیروی برتری خواه قومی، قرار دارد نه بر بنیاد ضوابطی که استعداد را درنظر می گیرد و موانع برای استخدام افراد با استعداد را نمی پذیرد.

 

ادامه دارد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

نصیرمهرین27.01.2021 - 10:29

  نخست، ممنون ابراز نظرشما.در بخش نخست این سلسله از نوشته ها، تذکر رفته است که:"سلسله نوشته هایی از کتاب انتشار نیافتۀ "افغانستان و دموکراسی" انتشار می یابد." آرزومند استم، بخش های که تا حال انتشار یافته اند، در بیان مظاهر ونتایج کارکرد های دموکراسی فرستاده شده، مطمح نطر باشند. همچنان که آرزو دارم پیش از انتشار این سلسله، زمینۀ چاپ کتاب افغانستان ودموکراسی مساعد شود.بحث جامع و از جمله نکات یاد آوری شده وسزاوار توجه در تبصرۀ شما را نیز میتوان در آن یافت. باسپاس مجدد.ن.م

شهباز25.01.2021 - 21:27

 آنچه درین نبشته دموکراسی خوانده شده داستان و سرگذشت بیعدالتی ،فقر و بیچارگی مردم افغانستانست ،که نویسنده ازیک مقطع دلخواهش آغاز کرده وتا سالهای اخیر ادامه میدهد.
سوال اینجاست؛آیا میتوان دردهای مارابا دموکراسی پیشنهادی غرب و انتقادات نویسنده برآن؛علاج کر د؟
جنگ باتمام عواقب ناگوارش درکشور بدان جهت ادامه دارد و دامن زده می‌شود ،که ساحهٔ کاپیتالیز م جهانی شدهٔ چین را درافغانستان و منطقه مانع گردند، بناً جنگ و انامنی را بحیث افزار و وسیلهٔ اجرای این ممانعت بکار میبرند ؛لهذا دولت کابل،طالبان وغیره همه بنوعی ازطرف عین قدرت اعاشه میشوند؛تا بازار جنگ در کشور گرم بماند. بادرک این واقعیت طرح دموکراسی بمفهوم ئیکه درسالهای هفتادقرن گذشته استعمال میشد؛از سه جهت قابل تردیداست!
اول : افغانستان ازورود غربیها تا کنون در حالت اضطرار بسر میبرد؛بناً هیچنوع دموکراسی در حالت اضطراری و فوقالعاده نمتیوند پیاده و عملی شود.
دوم :جامعهٔ دهقانی -مذهبی بادموکراسی طراز غربی منطبق نمیشود ؛مثلاً در ایران ،که گرو صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است ویا دموکراسی هندوی؛هند با طبقات قرون اوسطائی نجسها و ...
سوم :دراقتصاد جهانی شده قرن بیست ویکم هر اقدام آزادی طلبانه بلعیده می‌شود ؛مثال آن انقلاب کشور های عربی مصر، تونس و یمن است.پس چگونه در افغانستان میگذارند دموکراسی قائم شود؟
نویسنده باحسن نیت بشرح ماجرا میپردازد؛اما چنین تصور پیش می‌شود ،که فرهنگ دموکراسی جهان معاصر وطبعیت رژیم کابل دقیق تحلیل نشده!
تجسس و پژوهش شما قابل قدر است؛ ممنون.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نصیر مهرین