زنان را نکشید؛ بلکه توانمندشان بسازید تا به توسعه برسیم
۲۸ عقرب (آبان) ۱۳۹۹
در تمام جوامع توسعه و پشیرفت، بستگی به توانمندیها و مشارکت همگانی اعضای آن جامعه دارد. بناء در مسیر استیلای منابع انسانی که از اصلیترین عوامل توسعه میباشد؛ تقویت و توانمندسازی زنان نقش بنیادی را ایفا میکند. پس زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه بشری زمانی در مسیر رسیدن به کمال و شکوفایی گام میگذارند و نقش مهم و اساسی را در امر توسعه بازی میکنند که کمک و همکاری شوند. شما میدانید که در طول تاریخ زنان به عنوان قشر دوم جامعه از هیچ حقوق اساسیشان برخوردار نبوده و همواره مورد نکوهش بودند که این نگاه نه تنها زنان را عقب نگاه داشته است که باعث عقبگرد جوامع شده است؛ چون ما زمانی به توسعه میرسیم که مشارکت همگانی داشته باشیم و زنان نیز تقویت شوند و در امر پیشبرد امور جامعه مسوولیت خود را ادا کنند. از همین جهت است که رویکرد توانمندسازی زنان به عنوان رویکرد نوین در مسیر توسعه؛ اهمیت ویژهای دارد. این رویکرد که بر جنبهی عاملیت تأکید دارد، نه تنها یک رهیافت برای رسیدن به توسعه پایدار است، بلکه بنا بر اهمیتی که دارد، خود به عنوان هدف توسعه محسوب میشود. باید تاکید نمود که توانمند سازی زنان از نقطه آموزش و پرورش آغاز میشود و هر زن باسواد یک انسان توانمند است.
اما متأسفانه با توجه به مسأله شناسی که در خصوص زنان به ویژه در جوامع سنتی صورت گرفته است، دیدگاههای سنتی در مورد آموزش زنان و دختران دیدگاه مردسالارانه است و به زنان و دختران در حد اجازه داده میشود که به تحصیل بپردازند که از حیطه صلاحیت مردسالارانه آنها بیرون نشود. متاسفانه این دیدگاهها نه تنها به توسعه جوامع کمک نمیکند که مانع از موانع بر سر راه پیشرفت و توسعه در جوامع انسانی است. به باور من نگرشها و باورهای جنسیتی و پیشداوریهای مذهبی در مورد تواناییها و قابلیتهای زنان، مانع بزرگی در آموزش و مشارکت این بخش از منابع انسانی، در فرایند توسعه است؛ پس بایستی نگرش های جامعه را با راهکارهای فرهنگی ارتقاء بخشید تا نگاه حاکم در جامعه برتوانمند بودن و نقش زنان باورمند شوند.
اعتقاد و باور حاکم این است که اکنون زمان آن فرا رسیده است که نهادهای مدنی مربوط به زنان که به ارتقاع نقش اجتماعی زنان جامعه ما کمک می کند، فعال شوند و طرح و پالیسی برای برنامه های آموزشی بسازند و در قسمت اجرایی آن از افراد نخبه جامعه، اعم از مرد و زن کمک بخواهند و مردان نیز اگر«توسعه خواه» هستند باید به این فرایند کمک کنند تا توسعه را به گونه واقعیاش تجربه کنیم. بدون تردید توسعه در افغانستان بدون توانمندسازی زنان ممکن نیست و توسعه پایدار نیز نیازمند توجه به منافع و سرنوشت نسل های بعدی است که آن ویژگی ها را باید مادران امروز و فردا در ذهن و روان فرزندان جامعه شکل دهند. بدون این تحول، امیدی به تحول جامعه ما از مرحله «رشد» به مرحله «توسعه» و عبور از «نوگرایی» به (مدرنیته) نخواهد بود.
بر بنیاد آخرین آمارهای که وزارت معارف افغانستان داده است، در کل این کشور، نزدیک به ۹ میلیون دختر و پسر به مکتب میروند. از این میان، دختران تنها ۳۷ درصد این آمار را تشکیل میدهند، یعنی در سرتاسر افغانستان، که حد اقل ۱۰ میلون دختر وجود دارد، فقط سه میلیون و سیصد و سی هزار تن از این دختران به مکتب میروند که این آمار سهم نهایت کم رنگی و مایوس کننده را نشان میدهد. از همین رو حکومت و نهادهای آموزشی در افغانستان باید تلاش کنند تا امکانات و وسایل رفاهی آموزشی را برای این قشر فراهم نمایند که اینها بتوانند از طریق آموزشهای موثر در قسمت پیشرفت و توسعه جامعه مفید باشند. از سوی دیگر اکثر دختران در جاهای دور افتاده افغانستان به دلایل امنیتی و دیدگاهای زنستیزانه و مردسالارانه ناشی از فرهنگ جنگ و باورهای منجمد دینی، از تحصیل به دور ماندهاند و هیچ گونه راه بدیلی برای ادامه تحصیل و آموختن سواد برایشان وجود ندارد.
پس قبل از اینکه بخواهیم راه کاری برای بهتر شدن وضعیت آموزش زنان مطرح کنیم باید بررسی شود که چگونه میشود دیدگاه مردان این ماتم کده را نسبت به آموزش زنان تغییر داد و گراف فکری این جماعت را از ۱۰ قرن پیش به وضعیت اجتماعی امروزی سوق بدهیم که در واقع اساسیترین مشکل ما در قسمت آموزش زنان و دختران همین است که نباید نادیده گرفت.
موسسات خارجی و داخلی فعال در حوزه حقوق زنان در چند سال اخیر فعالیتهای خوبی داشتند که ایجاد کلاسهای سواد آموزی در سطح مناطق دور دست از جمله مفیدترین برنامه های این نهاد ها بوده؛ ولی متاسفانه کافی نبوده و نیست. باید تلاش های جدیتری از جانب حکومت و نهاد های دخیل در این حوزه در جهت توانمندسازی زنان صورت گیرد.
چالش دیگر متاسفانه خود زنان هستند که نمیخواهند برای بیرون رفت از این بن بست ساخته شده برای خودشان بیرون شوند. هنوز هم این جماعت زیر تاثیر فکر و اندیشه چند دهه قبل رفته اند. من (نویسنده این نبشته) در راس یک نهاد توانمندسازی زنان هستم و از تجربه شخصیام به این نتیجه رسیدم که ما در موسسه چندین ورکشاپ برای آموزشهای اولیه بانوان داشتیم و داریم، متاسفانه اصلآ علاقهای از جانب خود زنان ندیدم. ما بارها فراخوان جذب افراد واجد شرایط را در صفحه خود و دوستان مان به نشر سپردیم؛ اما همین که یک بانو تماس بگیرد اولین پرسش این است که در این ورکشاپ بر علاوه آموزش و دریافت یک سرتفکیت دیگر چی امتیازاتی وجود دارد. متاسفانه ما از بس که به مسایل مادی گرویده شدیم دیگر هیج جای برای مسایل معنویی باقی نمانده است؛ یعنی باورها پروژهای شده است. فرقی نمیکند مردانه و زنانه همه یکی هستند. باید اول چشمهای خودمان را بشویم تا بتوانیم به مسایل، دید واقع بینانه داشته باشیم. این که ما زنان را نیمی از پیکر جامعه بدانیم هیج کاری برایشان نکرده ایم. در واقع هنوز هم مانند گذشته داریم کلاه بر سرشان میگذاریم باید خودشان هم به این باور برسند که آنها نیز در جامعه مسوولیتها و مکلفیتهای دارند که باید انجام دهند. زنان افغانستانی هنوز باور دارند که باید مردهای آنها کاری انجام دهند که متاسفانه این یک باور غلط است. چطور میشود از یک جماعتی که عمر بردهداری کردهاند انتظار داشت که امروز در جهت آزادی بردگان خویش تلاش کنند. شاید در ظاهر کسانی را بیابید که چنین بنمایند؛ اما واقعیت امر این است که هیج رییسی نمیخواهد مادون باشد. پس منتظر دلسوزی دیگران نباشید و خودتان تلاش کنید از هر فرصت مشروع برای پیشرفت استفاده کنید.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
آدم | 27.04.2021 - 23:38 | ||
هموطن خود این ورکشاپ یا کارگاه مگر پروژه یی نیست؟؟؟؟ آیا عزیزان دفتر شما کار داوطلبانه میکنند؟؟؟ توانمند سازی از مکاتب و مدارس و مکتب خانه ها باید آغاز شود. خود توانمند سازی باید تعریف شود ، توانمند سازی برای چه؟؟؟؟ خودکفایی اقتصادی ، باور پیدا کردن به خود ، و چگونه. مرد نا آگاه و ناتوان چگونه میتواند زن آگاه و توانمند داشته باشد ؟؟؟؟ |
شاهین | 19.11.2020 - 14:00 | ||
همچنان سپاس از شما بزرگوار و از مهربانی تان. |
آریانفر | 18.11.2020 - 15:12 | ||
درود بر شما نقد شما بجای است انشاالله که در بعد اصلاح خواهد شد سپاس که مطالعه کردید |
شاهین | 18.11.2020 - 14:40 | ||
نویسنده ی گرامی در نخست همین واژه ی ورکشاپ تان را به واژه ی کارگاه بگردانید که سر من بسیار بد می خورد. |