نگاه متفاوت به پیمبر
۱۶ عقرب (آبان) ۱۳۹۹
صمیمانه ترین تبریکات امرا به مناسبت فرخجسته میلاد پیمبر بزرگوار محمد مصطفی ص و هفته ی وحدت خدمت تان تقدیم میدارم.
اگر بدنبال بهترین سرمشق در مقام پدر، شوهر، فرزند، برادر، زمامدار، قاضی، قانونگزار، مجری، مدافع حقوق انسان وحیوان، فرمانده، صاحب نظر در امور اطلاعاتی، استراتیژیست، معلم، مربی، متنفذ، مبلغ، مشاور، مهاجر، پناهنده،
معمار مدنیت، روانشناس، جامعه شناس، حکیم، طبیب روحی و رفتاری، مصلح، مبارز، مجاهد، مقتصد، مدنی، ادیب، فقیه، خطیب، واعظ، پیشگوی، رفیق و در یک کلام عالیترین مصداق انسان کامل و کارشناس امور هستی استیم باییستی از این نبی آراسته به زیبایی ها و پیراسته از زشتی ها، الهام و درس گیریم.
اصولاً انسان قوی نیست مگر اینکه نیروهای مختلف را در خود جمع نماید. به همین علت است که امام علی ع را «جامع الاضداد» می نامند.
قرآن کریم با «اسوه حسنه یا نمونه زیبا» خواندن حضرت ختمی مرتبت، معجزه ی پیشگویی خود را به اثبات رسانید. برای آگاهی و ایمان به جزییات مقامات فوق؛ تنبلی، پیش داوری، دشمنی و عقده خود کم بینی را باید کنار گذاشت «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». برای اثبات ادعای مذکور، فقط در مورد مقام و عنوان «متنفذ»؛ به متن «پر نفوذ ترین شخصیت تاریخ کیست؟» در قسمت بعدی توجه نمایید.
۲۵ سال قبل در ویرجینیا مسعود خلیلی فعال فرهنگی سیاسی و سفیر اسبق افغانستان در اسپانیا با عمرجان رسولی فرزند حیدر رسولی وزیر دفاع داوود خان در مورد «سیاستمدار بودن پیمبر اکرم ص» بحث میکردند که بنده وارد شدم. آقای خلیلی پرسان کرد که نظرت در این مورد چیست؟ فقط در یک جمله پاسخ دادم: «نبوت کل است که جنبه زمامداری سیاسی را نیز دربرمیگیرد». به قول علامه اقبال و مولوی بلخی:
- او کلیم و او مسیح و او خلیل
او محمد او کتاب او جبرئیل
- نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
اگر کسی اینگونه شناخت را از پیمبر عالیقدر اسلام ندارد مشکل دارد. او خوشبخت خواهد شد اگر به رفع این کاستی و کسب آن کمال نایل آید. زیرا به فرموده رسول خدا: «فضیلت اهل فضیلت را صاحب فضیلت میداند».
ما مسلمانیم ولی اکثریت ما از سبک و سیره زندگی پیامبر خویش ناآگاه میباشیم.
ای دریغا عرصه افهام خلق
سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق
به قول امام صادق ع: «مردم نمی را میمکند و نهری بزرگ را رها میکنند». فیلسوفان و متفکران و نویسندگان... شرقی یا غربی رهنمودهای نیک و مفید بیان کرده اند. نظرات این اندیشمندان میتوانند تا حدودی باعث پیشرفت ما گردند ولی:
بیدل کسی به اوج حقیقت نمیرسد
تا خاک راه احمد مرسل نمیشود
پیمبر عالیقدر ما «نهری بزرگ» و «انتهای کمال انسانی» بوده و پیشوایان عزیز ما مجاری متصل به این «نهر جوشان و خروشان» و طرق مواصلت به آن «اوج حقیقت» میباشند. چه زیبا و بلکه دلرباست غسل عطر در این «نهری معطر» و کوهنوردی در این کوه مؤقر .
جهانیان و گیتیان وقت به مرحله بلوغ و بالندگی شایسته خواهند رسید که رهنمود های همچو پیمبران و پیشوایان پاکیزه را آویزه گوش و مشعلی راه و پرچم پایداری خود سازند.
نیاز حیاتی وجود دارد که تعلیمات رهبران الهی را بیشتر بشناسیم و بشناسانیم. به آن عمل نماییم و دیگران را نیز به عمل آگاهانه و عاشقانه تشویق نماییم.
آنگاه در پرتوی مخاطب آیه « ترا نفرستادیم مگر رحمتی برای عالمیان»، مسلمانان به عزت و عظمت و جهانیان به عدالت و امنیت دست خواهند یافت.
مسلم استی بی نیاز از غیر شو
اهل عالم را سراپا خیر شو
در روایات دینی آمده است که رسول قاهرو مقتدر اسلام شیطان موظف برای گمراه ساختن خویش را مسلمان ساخت. از تأثیر گذارترین شخصیت همیشه ی تاریخ این تسخیر و تأثیر کاملاً قابل پذیرش و ستایش است.
علامه اقبال حقایق فوق را با دقایق ذیل تبیین نموده است:
فطرت تو مستنیر از مصطفی است
باز گو آخر مقام ما کجاست
نسخهٔ او نسخهٔ تفسیر کل
بستهٔ تدبیر او تقدیر کل
مرد حق از کس نگیرد رنگ و بو
مرد حق از حق پذیرد رنگ و بو
هر زمان اندر تنش جانی دگر
هر زمان او را چو حق شأنی دگر
کشتن ابلیس کاری مشکل است
زانکه او گم اندر اعماق دل است
خوشتر آن باشد مسلمانش کنی
کشتهٔ شمشیر قرآنش کنی
علم، حرف و صوت را شهپر دهد
پاکی گوهر به نا گوهر دهد
انسان ایده آل، ساخته محیط نیست بلکه محیط ساخته اوست. پیمبر عظیم الشأن ما این حقیقت را به بهترین شکل تحقق بخشید و راه و رسم این گونه زیستن را برای بشر بیان فرمود. در محیط خشک و مردم خشن جزیرة العرب رویش گل محمدی از شگفتی های عالم است. گلی که تراوش آن افکار شریف، رفتار لطیف وگفتار ظریف بود. این «آیت حسن»، اعجاز الهی در خویش را چنین توصیف نمود: «خداوند مرا ادب آموخت و نیکو ادب آموخت». و نیز میفرمایند: «عقل بخشش و موهبت الهی است ولی ادب با آموزش و تکلیف بدست می آید».
دین سرا پا سوختن اندر طلب
انتهایش عشق و آغازش ادب
اساسا ادب یعنی انجام عمل به صورت ظریف. همین ظرافت های ایشان بوده است که دل و دماغ صدها میلیون مسلمان و غیر مسلمان را تسخیر کرده است.
تجلیل از همچو مناسبتها تجدید پیمان برای پیمودن آن صراط مستقیم میباشد.
پرنفوذ ترین شخصیت تاریخ کیست؟
مترجم: احمد زکی حسینی
مقدمه:
انسانها وقت نمیتوانند به مقام رفیع بزرگواران تقرب جویند، آنان را در سطح خود پایین می آورند. توهین مجله فرانسوی به مکرم ترین انسان تاریخ، اهانت ولتر به پیمبر ص را به یادم آورد. این حملات به خاطر عظمتی حسادت برانگیز رسول الله و جهالت خصومت آمیزی مخالفین میباشد.
مونتسکیوی فرانسوی در «روح القوانین» نیز چنگیز را از فرط نادانی، مسلمان خوانده بود! ولتر اندیشمند فرانسوی بعدا از جهالت قبلی خود رهایی یافته و در تکریم رسول معظم، نوشته ارزشمند ارایه کرد. امثال این رسانه ها و سلمان رشدی ها نه اهل نقد و پرسش بلکه مدعی نفی و نکوهش اند. این حلقه ها از سرعت اسلام آوردن غربیان و بیداری مسلمانان برآشفته میباشند. حمله بر رسول الله نشانه اقتدار و پویایی ایشان در جهان بوده و این کوردلان اگر نقد میکردند نگرش شان را علما با نقد پاسخ میدادند. کما اینکه هر روز نقدها و اعتراضات به اسلام وپیمبر بزرگوار آن صورت گرفته ومسلمانان یا آنرا پاسخ علمی میدهند و یا بیشتر آنرا نادیده میگیرند.
اگر در غرب اسلام ستیزان ناآگاه وجود دارند مشرف شدگان و اسلام دوستان نیز اند که در گروه دومی اندیشمندان و دانشمندان قرار دارند. تشرف روژه گارودی، حامد الگار، رابرت کرن... و تمجیدهای عمیق و ارزشمند لامارتین فرانسوی در کتاب ارزشمند «زندگی محمد (ص)» و جان دیون پرت انگلیسی در کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن». ویل دورانت مورخ امریکایی در کتاب
تاریخ تمدن ج ۴ «عصر ایمان» ص ۱۵۴
اگر بزرگی را به میزان اثر یک مرد بزرگ در مردمان بسنجیم باید بگوییم محمد از بزرگترین بزرگان تاریخ است. کمتر کسی جز او را میتوان یافت که
تمام آرزوهای خود را تحقق بخشیده باشد». وی در باره قرآنکریم نیز مینویسد: «بر خلاف تورات همه قرآن اثر یک تن است، از این جهت هیچ کتابی که بدست یک تن نوشته شده باشد از لحاظ نفوذ به پایه ی آن نمیرسد».
بنابرین صرف نظر از توهین، تعظیم و تبعیت
پیامبر عالیقدر اسلام نیز در غرب رو به افزایش بوده و ترجمه ذیل شاهد دیگر این ادعاست. رسول خدا ص فرمودند:
«بزرگترین رذیلت ها نشناختن فضیلت هاست». ما در برابر بی حرمتی به مقدسات خویش باید از خشونت و عمل بالمثل پرهیز نموده و با منطق و یا سکوت عکسالعمل نشان دهیم. یکی از این اقدامات ارایه مطالبی از نوع ذیل و بهتر از این از منابع غیر اسلامی میباشد:
دانشمند و مورخ امریکایی، مایکل هارت کتابی «صد شخص پر نفوذ تاریخ» (۱) را در سال 1978 م به رشته تحریر درآورد .
در این کتاب با نفوذترین شخصیت های تاریخی مانند پیامبران، فیلسوفان، دانشمندان، سیاستمداران، فرماندهان نظامی، شاعران وهنرمندان بر اساس تأثیرات شان در تاریخ ردیف بندی شده اند .
لازم به یاد آوریست که متنفذین دوم و سوم به ترتیب اسحاق نیوتون وعیسی مسیح (ع) می باشند .
این کتاب اگر چه نواقصی دارد ولی یکی از محاسن آن این است که مقام پرنفوذترین شخصیت تاریخ که بیشترین تأثیر را در جامعه جهانی بر جا گذاشته؛ به پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) اختصاص داده است . شخصیتی که به نظر نویسنده در آینده نیز هماننداش بوجود نخواهد آمد.
به قول مولوی:
خوشتر آن باشد که سری دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
در واقع این گزینش صحیح و قطره ی از بحر بیکران محمدی، افتخاری برای آقای هارت میباشد. لازم بیاد آوریست که شخصیتهای بزرگ از جمله آیت الله شیخ آصف محسنی وپروفیسر ستار سیرت... از گزینش آقای هارت تحسین نموده اند.
رسول خدا حتی اگر پیمبر نبودند بازهم اعظم اعاظم تاریخ بوده و والاترین نمونه عالم میباشند.
در روایت است که رسول خدا شیطان موظف علیه خود را مسلمان ساختند. این دست آورد از مردی که دارای تأثیر گذاری بی نظیر اند کاملا ممکن به نظر میرسد. علامه اقبال از عظمت تأثیر و تأثر رسول الله (ص) چنین رمز گشایی نموده است:
مردحق از کس نگیرد رنگ و بو
مرد حق از حق پذیرد رنگ و بو
کشتن ابلیس کاری مشکل است
زانکه او گم اندر اعماق دل است
خوشتر آن باشد مسلمانش کنی
کشتهٔ شمشیر قرآنش کنی
امیدواریم با الهام از پیمبر الهی و با فراگیری و تأسی از تعلیمات و معادلات رسول الله (ص) بتوانیم عمیقٱ اثر پذیر و اثر گذار گردیم.
ترجمه متن:
انتخاب محمد در رأس با نفوذترین اشخاص تاریخ ممکن است برای بعضی از خوانندگان شگفت آفرین ویا سوال برانگیز باشد ولی واقعیت این است که محمد یگانه مرد تاریخ است که هم در عرصه دین و هم دنیا (۲) فوق العاده موفق بود.
محمد با یک آغاز متواضعانه، یکی از دین های بزرگ را پایه گزاری کرد و پیشوای عمیقا مؤثر گردید . امروز 13 قرن بعد از وفات محمد، نفوذ و اثرات او هم چنان قوی و چشمگیر است .
بیشتر اشخاص شامل در این لیست «صد شخص پر نفوذ تاریخ» این خوشبختی را داشتند که در مهد تمدن و ملل بسیار پیشرفته از لحاظ فرهنگی و سیاسی زندگی کنند. ولی محمد در سال 570 م در شهر مکه، جای که از مراکز علم و هنر و تجارت عقب مانده و دور افتاده بود، متولد شد .
در سن 40 سالگی معتقد شد که خدای واحد با او از طریق جبرئیل سخن گفته و او را برای انتشار دین حقیقی برگزیده است . سه سال تنها برای دوستان ونزدیکان خود تبلیغ می کرد . بعد از مدتی به تبلیغ عمومی پرداخت و بعد از تهدیدات بزرگان مکه به مدینه هجرت کرد . در مدینه پیروان بیشتری به وی گرویدند و یک حاکم مطلق گردید . به دنبال جنگ های متعدد بین مکه و مدینه در سال 630 م فاتحانه وارد مکه شد . دو و نیم سال متباقی زندگانی محمد شاهد مسلمان شدن سریع قبایل عرب به دین جدید بود . وقتی که محمد در سال 632 م وفات کرد حاکم تمامی جنوب عربستان بود .
قبایل عرب به عنوان جنگجویان خشن شهرت دارند . ولی از یک سو تعداد نفرات شان کم بوده و از سوی دیگر، دچار تفرقه و جنگ های داخلی بودند . آنان نمی توانستند حریف ارتش های سلاطین که در مناطق شمال زندگی می کردند، شوند . با این حال، برای اولین بار در تاریخ شان، محمد آنان را متحد کرد و با الهام از عقیده راسخ به وحدانیت خدا، این لشکرهای کوچک عرب به یکی از اعجاب برانگیزترین فتوحات تاریخ بشر نایل گردیدند . در سمت شمال شرق، امپراتوری جدید فارس ساسانی قرار داشت، در سمت شمال غرب بینرانس یا امپراتوری روم شرقی که اعراب از لحاظ تعداد حریف دشمنان خود نبودند. ولی در صحنه جنگ مسأله کاملا طوری دیگری بود . اعراب الهام یافته از اسلام با سرعت سوریه و فلسطین و بین النهرین را تسخیر کردند . در سال 642 م مصر را از چنگ امپراتوری بیزانس رها ساخته و لشکریان فارس را در جنگ های کلیدی قادسیه ونهاوند شکست دادند . ولی حتی این فتوحات وسیع که توسط یاران و جانشینان محمد صورت گرفت پیشروی اعراب را متوقف نساخت . در سال 711 م لشکریان عرب به شمال افریقا و اقیانوس اطلس راه یافتند . در آن سرزمین به طرف شمال معطوف شده و با عبور از تنگه جبل طارق سلطنت اسپانیا را سرنگون ساختند . برای مدتی چنین به نظر می رسید که مسلمانان عیسویان اروپا را نابود خواهند ساخت ولی در سال 732 م در جنگ مشهور توریان، مسلمانان که تا قلب فرانسه پیشروی کرده بودند مغلوب شدند . با این حال طی یک قرن جنگ، این قبیله های بدوی که از سخنان پیامبر الهام گرفته بودند حکومتی تشکیل دادند که حدود آن از مرزهای هند تا اقیانوس اطلس امتداد یافت و بزرگ ترین حکومتی را تشکیل دادند که جهان به خود دیده بود . در هر جای که این لشکریان فایق می آمدند بخش عظیم از مردم به دین جدید مشرف می شدند و شکست خوردگان برای اسلام آوردن مجبور نمی شدند . فارسیان با آن که به دین پیغمبر وفادار ماندند استقلال خود را از اعراب باز گرفتند . اسپانیا پس از هفت قرن جنگ مجددا به تسخیر عیسویان در آمد ولی میسویوتامیا و مو دو مهد تمدن باستان، ونیز تمامی سواحل شمال افریقا هنوز نیز عرب باقی مانده است . البته دین جدید در طول قرن های بعدی به مراتب فراتر از مرزهای اصلی تسخیر شده مسلمانان انتشار یافت. در حال حاضر ده ها میلیون مسلمان در افریقا و آسیای مرکزی وجود دارند و حتی بیشتر در پاکستان و شمال هند و اندونزیا زندگی می کنند . در اندونزیا دین جدید عامل اتحاد بوده و در شبه قاره هند کشمکش بین مسلمانان و هندوان هنوز نیز مانع اتحاد می باشد .
این پرسش مطرح است که چگونه می توان نفوذ تأثیرات عمومی وکلی محمد را در تاریخ بشر ارزیابی کرد؟
اسلام مثل هر دین دیگر، بر پیروان خویش نفوذ عمیق دارد . به همین علت است که مؤسسان ادیان بزرگ در رأس لیست این کتاب قرار گرفته اند . از آنجای که عیسویان تقریبا دو برابر مسلمانان در جهان اند در ابتدا محتملا عجیب به نظر می رسد که چگونه محمد بالاتر از عیسی مسیح قرار گرفته است؟ دو دلیل اصلی برای این انتخاب وجود دارد: محمد تأثیر و نفوذ به مراتب بیشتری در دین اسلام داشت تا نقش و نفوذ که مسیح در پیشرفت عیسویت بمنصه ظهور رساند . اگر چه عیسی مسیح مسؤل مفاهیم معنوی و اخلاقی اصلی عیسویت می باشد ولی این پولس بود که طراح الهیات مسیحی بوده و دیگران را به این آیین معتقد ساخته ونویسنده ی بخش وسیع از کتاب عهد جدید می باشد . ولی محمد هم بیانگر الهیات وهم معرف اصول عمده اخلاقی و معنوی اسلام می باشد . علاوه بر این ، پیامبر توانست نقش کلیدی در مسلمان ساختن دیگران ایفا کند و رفتار دینی را پایه گذاری نماید . هم چنین او کاتب کتاب مقدس مسلمانان، قرآن بود و عقیده داشت که از جانب خدا به ایشان وحی شده است . بسیاری از این سخنان در زمان وی با حس وفاداری جمع آوری شده و در فاصله نه چندان دور از رحلت، به طور کامل تدوین شد. از این دیدگاه قرآن، مبین آموزش ها و دیدگاه ها و سخنان دقیق محمد میباشد .(۲) این در حالی است که چنین آموزش های مفصلی از مسیح وجود نداشته و از آن جای که قرآن نزد مسلمانان مثل انجیل نزد عیسویان مهم می باشد نفوذ محمد از طریق قرآن چشمگیر است . زبانی که مسیح با آن سخن می گفت امروز تجرید و به حاشیه قرار گرفته و تعداد خیلی کم به آن آشنا استند. ولی زبان عربی از زبان های مهم جهان محسوب می شود . این احتمال وجود دارد که نفوذ نسبی محمد در اسلام، از نفوذ مشترک مسیح و پولس در عیسویت وسیع تر باشد . در جنبه کاملا دینی محتمل به نظر می رسد که محمد همانند مسیح در تاریخ بشر با نفوذ بوده است . ولی محمد به اضافه این اثر گذاری ها (بر خلاف مسیح) یک پیشوای دینی و دنیایی بود . واقعیت این است که او محرک قدرتمند در عقب فتوحات عرب بوده و ممکن است پر نفوذترین پیشوای سیاسی در تمامی اعصار و قرون گذشته و آینده محسوب شود . در مورد بسیاری از رویدادهای مهم تاریخ، ممکن است گفته شود که وقوع آن اجتناب ناپذیر بوده و آن وقایع قهرا صورت می گرفت ولو این که یک رهبر خاص سیاسی آن راسمت و سو میداد یا نمیداد . به طور مثال: مستعمرات امریکای جنوبی محتملا استقلال خود را از اسپانیا به دست می آوردند حتی اگر سمون بولیوار وارد عمل نیز نمی شد . اما این مطلب را در مورد فتوحات عرب نمی توان گفت . همچو چیزی قبل از محمد به وقع نپیوسته بود و دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم آن فتوحات در فقدان او به وجود می آمد . یگانه فتوحات قابل مقایسه در تاریخ بشر مربوط مغول می باشد که در قرن 13 در اثر نفوذ چنگیز خان به وقوع پیوست . این فتوحات هر چند وسیع تر از فتوحات اعراب بود ولی دایمی نبود و امروز یگانه مناطق که تحت اشغال مغول ها قرار دارد آن مناطقی است که قبل از اشغال چنگیزخان در دست داشتند . ولی این فتوحات با فتوحات اعراب اختلاف بسیاری دارند . از عراق تا مراکش یک حلقه اتصالی زنجیره ایی ملت های عرب امتداد یافته که عامل اتحادشان تنها دین اسلام، زبان عرب، تاریخ و فرهنگ مشترک می باشد . محوریت قرآن در دین اسلام و این واقعیت که به زبان عربی نوشته شده است ممکن است مانع تقسیم بندی آن به لهجه های مختلف شده باشد . البته اختلاف و تقسیمات قابل ملاحظه بین دولت های عرب وجود دارد ولی عدم وحدت یک بخش نباید ما را در برابر عناصر مهم وحدت آفرین که هنوز نیز وجود دارند، کور سازد . به طور مثال مستعمرات امریکای جنوبی محتملا استقلال خود را از اسپانیا به دست می آوردند حتی اگر سمون بولیوار وارد عمل نیز نمی شد . اما این مطلب را در مورد فتوحات عرب نمی توان گفت . همچو چیزی قبل از محمد به وقع نپیوسته بود و دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم آن فتوحات در فقدان او به وجود می آمد . یگانه فتوحات قابل مقایسه در تاریخ بشر مربوط مغول می باشد که در قرن 13 در اثر نفوذ چنگیز خان به وقوع پیوست . این فتوحات هر چند وسیع تر از فتوحات اعراب بود ولی دایمی نبود و امروز یگانه مناطق که تحت اشغال مغول ها قرار دارد آن مناطقی است که قبل از اشغال چنگیزخان در دست داشتند . ولی این فتوحات با فتوحات اعراب اختلاف بسیاری دارند . از عراق تا مراکش یک حلقه اتصالی زنجیره ایی ملت های عرب امتداد یافته که عامل اتحادشان تنها دین اسلام، زبان عرب، تاریخ و فرهنگ مشترک می باشد . محوریت قرآن در دین اسلام و این واقعیت که به زبان عربی نوشته شده است ممکن است مانع تقسیم بندی آن به لهجه های مختلف شده باشد . البته اختلاف و تقسیمات قابل ملاحظه بین دولت های عرب وجود دارد ولی عدم وحدت یک بخش نباید ما را در برابر عناصر مهم وحدت آفرین که هنوز نیز وجود دارند، کور سازد . به طور مثال ایران واندونزیا هر دو تولید کننده نفت و هر دو مسلمان از لحاظ دینی، در تحریم نفتی غرب در سال 74 - 1973 م شرکت نکردند . این تصادفی نیست که فقط تمامی دولت های عرب در این تحریم شرکت کردند . می بینیم که فتوحات قرن هفتم عرب، عامل نفوذ و باعث تأثیرات مهم در تاریخ بشر تا امروز می باشد . همین نفوذ بی نظیر و بی بدیل دنیایی (سیکولر) و دینی است که محمد را شایسته احراز مقام پرنفوذ ترین شخصیت تاریخ قرار داده است .
پی نوشت ها:
(۱)
The 100 - A RANKING OF THE MOST INFLUENTIAL PERSONS IN HISTORY - BY - MICHAEL HART P.P.3-10 PRINTED IN LONDON 1992
(۲)
قرآنکریم سخنان پیمبر اکرم (ص) نبوده بلکه الفاظ و معانی آن الهی میباشد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
عبدالله | 15.01.2021 - 14:07 | ||
باسم الله الرّحمان الرّحيـم ..وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَاۤءِ إِلَـٰهٌ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَـٰهٌۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِیمُ ٱلۡعَلِیمُ*وَتَبَارَكَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ*وَلَا یَمۡلِكُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَـٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ*وَلَىِٕن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللهُ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَكُونَ 84-87سورة الزخرف القول.." "به شناسهء بی کمداشت خدا پُر بار آورنده بسيار ويژه بار آورنده ..هم او تا دارد در آسمانها بی کمداشت خداییُ در زمين بی کمداشت خداییُ, او بسیار ویژه فرمانروا بسیارویژه دانا* هم چندپاک جداساز تا دارد تاش داراییِ آسمانهاُ زمينُ چه میانشانُ نزدش دانشي شتابداشته{برا کشتن یا رستاخیز آفریده ها}هم سمتش برگردانیده میشویدُ* نبايد داراميباشد تاداشتند فرامیخوانند از جداش میانجاورشدن! گرنه آنکه گواشد به درستُ آنها ميدانند{نمونه پیامبردرگذشته از مای کنونی نمیتواند شفاعت یا میانجاوری کند چون ما را ندید که گوا باشد هم نمیداند دربارهء ما}*هم تا پرسیدیشان آنکه آفریدشان؟تامیگویند بی کمداشت خدا!پس که کدامرا چانه میزنند ۸۴-۸۷ دسته بندی شدهء رنگین گفتار.." با آشتی=سلام بینید! گرنه "الله""بی کمداشت خدا" را نباید دوست گیریم, نمونه درگذشته ها هرکه بودند سودی ازشان نمیبینیم, آنکه چشم گوش دست پا خانه خوراکی بهمان داده, ما را آفریده! درگذشته ها نمونه پیامبرها سلام نیز آشتیِ "الله""بي کمداشت خدا" برشان باد بهترند یا خود "الله""بی کمداست خدا" "اللّهُمَّ""بي کمداشت خدایا" ای که زمین چرخان پهناور در آسمان گذاشته شب روز زمستان بهار میگذاری مرا سمت همنشین خانه ات در مکه سرنگون برپاساز پیوستن نماز انداز |