از دل و دیده گریستم...
۱۴ اسد (مرداد) ۱۳۹۹
(در حاشیۀرفتن تعدادی از هندوهای هموطن به سوی هند)
ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
چه غم از حال ستمدیدهٔ رنجور ترا؟
از سرخط های موضوعات روزهای پیشین، یکی هم ایزار از تن بیرون کردن حاجی حسن احمدزی، مشاور پیشین محمد اشرف غنی بود با بازتاب های گوناگون و دیگری طلب پناهنده گی از هند و رفتن تعدادی از هموطنان مظلوم و در معرض انواع ستم رواج یافته در افغانستان.
آنچه مشاور پیشین اشرف غنی انجام داد، با وضوح کامل، حاکی از یک بینش و رفتار افزون خواهانه و آگنده با تبعیض بود. به رغم نکوهش مطالبات و تمسخراعتراض بدنی او، سزاوار تشخیص بود که نداشتن اعتراض مدنی و توسل به چنان اعتراض بدنی، با سطح فرهنگی پرورش یافته گی او و امثالش مطابق لازم داشت. اما وقتی خبر اندوهبار رفتن تعدادی از هندوهای مظلوم کشور به هند انتشار یافت، ذهن انسان متوجه نقش آن مشاور غنی به عنوان نمادی از برتری خواهی و دیگر ناپذیری، در تسریع شکل گیری نفرت زایی و اهداف فرار دادن ها می شود. به این ترتیب موجودیت افکار وکارکردهای تبعیض الود، وقتی دارندۀ ابعاد اند و حکومتگران در چهرۀ کرزی وغنی – عبدالله، آنرا دامن زده اند، آسیب رسانی آنها، اجزای متعدد یگری را نیز نشانه می گیرد. متاسفانه، آماج این کینه توزی دارندۀ ابعاد، هندوها وسیکهـ های کشور حتا با بُعد تاریخی و مزمن شده بوده اند. اگر بُعد تعصب دینی ومذهبی را درنظر بگیریم، آزار آنها پس ازبرقراری حکومت مجاهدین، بسیار سیر صعودی پیمود. آزاررسانهای برخاسته از عوام، آنها را اذیت می نمودند و دولتمردان نه تنها برنامۀ حفاظت از شهروندان را نداشتند، بلکه بسیاری از آنها خود آغشته با کینه ورزی دینی در برابر هندوان وسیکهـ های کشور بودند.
پس از نشاندن حامد کرزی در صدرحکومت، دست ظلم وستم از سر زنده گی و حتا از سر وفات یافته گان و محل آتش سوزی آنها نه این که کوتاه نشد، بلکه با وجود اعتراض، نوشتن نامه ومراجعه به مقامات دولتی، فعالتر وگسترده تر گردید.
کارکردهای تروریستی و متأثر از افکار تحجر آمیز طالبان وسایر هم اندیشان آنها، در حالی که در کل به انسان آزاری مشغول بوده است، اما هندو ها را با تأثیر پذیری از یک بُعد دیگر، آرزوهای پاکستان یا مخالفت با هند وهندوها در معرض نابودی قرار داد. گویی هر باخت پاکستان در موضوع کشمیر با کشتن و انفجار دادن هندوها وسیکهـ های افغانستان از طرف تروریست های مزدور جبران پذیر میشد! همچنان که در بعد مذهبی با تأثیر پذیری کینه ونفرت مذهب وهابی، تروریست ها، دارنده گان مذهب شیعه و ملیت هزاره را آماج حملات رعب انگیز ونابود گرایانه قرار دادند.
در حکومت غنی- عبدالله و همزمان با رشد دامنۀ فعالیت های تروریستی، ابعاد ستم و پیاده کردن گونه های تبعیض کارکرد های خونین تر و مصیبت گستر یافتند.
در نهایت، کار تروریست ها وبه ویژه تروریسم وحشت بار طالبان چاق تر شد. زیرا پشتیبانی خیانت آمیز حکومتی را داشتند. برخی از مردم و قلمزنان هم به نالیدن وشکوه کردن از تروریست ها و حکومت بسنده نمودند زیرا کار دیگری از آنها ساخته نبود ونیست!؟
اما آنانی که ابعاد تبعیض و کارکرد های طالبان را با تنگنظری، استتقبال کرده واز امتیاز پشتیبانی حکومت نیز بهره مند استند، در هیچ صورتی حاضر نبوده اند، که ابعاد تروریسم و به ویژه ابعاد دینی ومذهبی و قومی آنرا به نکوهش بگیرند. در نتیجه هنگامی که امریکا هم آشکارا و به شکل رسمی بر سر طالبان دست تأئید نهاد، آسیب های طالبان، گسترش فزاینده یافت.
گزارش های متعدد خبر داده اند که هندوها وسیکهـ های کشور که با شنده گان دیرینۀ این سرزمین نیز استند، در تمام ولایات در معرض انواع آزار واذیت ویا قتل و کشتار قرار داشته اند. آنها که زنده مانده اند، از صبح تا شام با ترس ولرز زنده گی غمبار داشته اند. کودکان شان نتوانسته اند مکتب بروند. امنیت جانی و مالی و ظیفه یی ندارند، بیماران شان با دشواری دوا و تداوی می یابند. و . . .
وقتی یک حکومت خائن در اندیشه چاق سازی تروریست ها باشد و ده ها هزار جوان را گوشت دهن توپ تروریست های طالبی بسازد وبنابر این وظیفۀ خائنانه به تأمین امنیت فکر نکند، مسلم است که پای فرار برای آنانی بیشتر درمیان می آید که از هر طرف با دشواری های طاقت سوز محاصره شده اند.
در خواست پناهنده گی تعدادی از هندوهای کشور از هند، از حضور چنان اوضاع طاقت سوز خبر میدهد. از منظر انسانی و واقعیت نگری، آنها در طول تاریخ در هر ولایتی که بوده اند، زیانی عاید دیگران نکرده وبا وجود محدودیت های دینی، اداری واجتماعی در جامعه و در برابر آنها، با رفتار انسانی مدنیت آمیز از بهترین ها بوده اند.
رفتن آنها از افغانستان، داغ ننگ ابدی بر سیمای تعصب، تحمل ناپذیری، بی کفایتی حکومت های خائن و آنانی دارد که خاموشی را همزمان با ادعای های بزرگ و لاف و گزاف، ترجیح داده اند.
دیری نخواهد پائید که مدافعان این حکومت خائن و مدافعان علنی ومخفی تروریست های طالبانی، که دلخوشی دارند و طالبان را نیروی نظامی تحقق آرزوهای خود می بینند، افغانستان وخود را در زیر چکمه های ارتشیان پاکستان ببینند.
خاموشی آنها در برابر نتایج برملاترین تبعیض و ستمی که در حق هندوها وسیکهـ های کشور رونما شده است، گوش آویز شان بماند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته