سخنی در باب شعر و اخلاق
۲۶ سرطان (تیر) ۱۳۹۹
زحق مگذر سپهر آدمیت محوری دارد
«حافظ»
نگارندهی این سطور بههیچ روی در پی آن نیست که در مقام موعظه، حد و ثغورِ اخلاقی برای شعر و شعرا تعیین کند. اما، ارزشهای دینی و اخلاقی که عنصر فربهِ جامعهی ما دانسته میشوند، مستلزم اعتنا و توجهیست که شاعر باید به آن داشته باشد.
در گذشتهها ادیان بیشتر نقش دگرگونکننده داشت. وقتی در جامعهیی دینی ظهور مینمود، آن جامعه را از بنیاد منقلب میکرد. اما امروزه هنر در جهان مدرن چنان قدرت و نفوذ شگفتانگیزی کسب نموده که هم میسازد و هم تباه میکند؛ هم ارزشهای متعالی و خواستهای برترِ انسانی را حفاظت و یاددهانی میکند و هم در جهتِ اغفال، تخدیر و انحراف جوانان، تحصیلکردهگان و تودهی عوام نقش فوقالعاده بازی میکند. و در جوامعی چون جامعهی ما که هدف و فکرِ سازنده خیلی کم داریم، در میان طبقهی جوان و تودهی مردم، هنر بیداد میکند. به سخن شریعتی تودهی عوام را میبینیم که به نام مذهب، سرگرم سنتهای بیروح و تکرار مکرراتِ بیثمر و تحصیلکردهگان، سرگرم لایلاییهای نوینِ هنرِ مدرن و خرافات جدید، موهومات و ذهینتهای کاذب میشوند. اینجاست که هنر اکنون با سرمایهی جنسیت (سکسوالیته) طبقهی عوام را و جوانان را به شور درآورده و و سرش را در بندِ ماتحتاش فرو میکند و تحصیلکردهگان را با ذهنیت بیمارگونه و بازیهای لفظی شبهفلسفی و مدرننماییهای انحرافی در انزوای خیالات خویش و دنیای دروغینِ که برایش ساختهاند، بهطور ناآگاهه زندانیاش میکنند(شریعتی، ۱۳۹۲: ۴۳۸).
اگر مسأله این باشد که مقتضای عصر ما و جامعهی ما همین مسایل جنسیست، باید مدتها پیش اشعار ایرج میرزا، طنزهای ذاکانی، امردبازیها و نظربازیهای شاعران مکتب وقوع و خراسانی در جامعهی ما جاافتادهتر از شعر بعضی از شاعرانِ بزرگِ امروز و دیروز میبود که چنین نبوده است.
اگر شعر مولانا که امروز شرق و غرب را فتح میکند/کرده است، سعدی که صیتِ سخناش در بسیطِ عالم گستریده و خیام که رباعیاتش همانند طوماری در اکنافِ عالم بین مردم شرق و غرب دستبهدست میشود، عاملاش چیست؟! حقیقت امر این است که آن بزرگان، خواهشات شهوانی/جنسی و منیّت فردی خود را در برابر مقتضای جوامع بشری دستِ کم گرفتند و با درکِ جامعه و احوال مردم شعر خود را در بهترین صورت و مفهوم بیرون دادند. امروزه از شعر مولانا، سعدی، حافظ، سپهری و... میتوان فکر و اخلاق و فضیلتهای انسانی را پیدا نمود، اما با شعر تعدادی از جوانان ما که هموغمشان سکس، سینه، کش و بغل است؛ کدام قارهی نامکشوف را کشف و کدام مسألهی ناگفته و سازنده را پیدا میکنیم!
بنابراین، بسیاری از شاعران جوان ما که فقدان اخلاقیات در شعرشان مشاهده میشود، تنها دلیل برجستهاش عدم آشنایی با دین است. به احتمال قریب بهیقین اغلب جوانان ما از دین بیگانهاند. البته دغدغهی من این نیست که شاعرانِ جوانِ ما دینمدار باشند یا نباشند؛ هدف این است که آنچه در جامعهی بهشدت مذهبیای ما حاکم بوده، همین ارزشهای دینی و اخلاقیست که علیرغم شاعری در حرفههای دیگر مثل طبابت، مدیریت و... نمیتوان آن را نادیده گرفت. امروزه در بعضی رشتهها از جمله پزشکی، تألیفاتی زیر عنوان «اخلاق پزشکی» به دانشجویان این رشته آموزش داده میشود که البته نیکوست. شما خود قیاس کنید که اگر پزشکی در اجرای وظیفهاش، ارزشهای اخلاقی جامعه را نادیده بگیرد، چه میشود؟!
شاعر چون فردِ برخاسته از بطن جامعه و مخاطب یا مشتری کلاماش اجتماع میباشد؛ بههیچ روی نمیتواند ارزشهای حاکم بر آن جامعه را نادیده بگیرد. دكارت در اخلاق مى گويد: اگر چه هر فردى از ما از افراد ديگر جداست، وليكن چون نمىتوانيم تنها زيست كنيم، ناچار بايد منافع خود را تابع منافعِ حقيقى جماعتى كه جزء آنها هستيم بنماییم و اگر كسى اين حس را داشته باشد كه صلاحِ كل، مقدم بر صلاح جزء است، مكارم والا از او ظهور خواهد كرد، و حتى براى خدمت به ديگران جان خود را به خطر خواهد انداخت. خلاصه اینكه، عمل انسان همواره بايد موافق عقل باشد و اگر چنين شود البته سعادت و خرسندى خاطر - كه مراد و منظور از علم اخلاق همان است - حاصل خواهد گرديد.
و سخن آخر اینکه رعایت ارزشهای اخلاقی از مؤکدات مهم دین مقدس اسلام بهحساب میرود، همان دینی که اخلاق را از مسائل بنيادى معرفى كرده، و چنگزدن به اخلاق حميده و دفعِ رذایلِ اخلاقی را بزرگترين عامل رستگارى و راه وصول به سعادت و خوشبختى معرفى كرده است، و فساد اخلاقى و سيئات نفسانى را منشاء بدبختىها مىداند. بنابراین، دین که به حمایت و ترویج اخلاقیات میپردازد، عنصر غالب و سازندهی جامعهی ماست، همان دینی که میگوید: انسان در بهترین ساخت و صورت آفریده شده* و سیرت آدمی مبتنی بر تذکیهی نفس* و نیز باید آراسته به کمالات اخلاقی باشد.
*لقد خلقناالانسان فی احسن تقویم
* قد افلح من زکها و قد خاب من دسها
منابع
شریعتی، علی. (۱۳۹۲). چه باید کرد؟. تهران: انتشارات قلم.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
طارق | 11.08.2020 - 09:38 | ||
چیست اخلاق ؟ معنی اخلاق گوی از کجا ؟ سر چشمه گیرد آب جوی رنگ و بوی آب هر جویی جداست گرچه خالق جمله عالم را خداست نسبت اخلاق با مبنا چیست ؟ آنکه این حد مینماید ، گو که کیست؟ شهر دین و شهر اخلاق ، این دو شهر شهر در شهر است ، یا دو شهر بر به بر قصه کوتاه ، خیر دین ای پور فر دست ما گیر ، با خودت آنجا ببر |