اندیشههای فاشیستی دامنگیر خانۀ ملت
۲۷ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۸
پارلمان خانهی مشترک همه مردم افغانستان است. «شورای ملی عالی ترین ارکان تقنینی مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه تمام ملت نمایندگی مینماید. هر عضوی شورای ملی در زمان اخذ رای، مصالح عمومی و منافع علیای ملت را در نظر گرفته و قضاوت نماید» (قانون اساسی: ماده هشتاد و یک).
کمال ناصر اصولی، نماینده مردم ولایت خوست، در شورای ملی افغانستان در یک مصاحبه تلویزیونی چنین اظهار نظر کرد: اگر رهبران تاجیک، هزاره و ازبیک میخواهند در افغانستان زندگی نمایند از چشم سفیدی باید دست بردارند، پشتونها را به عنوان اکثریت قبول نمایند. در غیر این صورت کاسهی صبر پشتونها روزی لبریز میشوند و برایشان خواهند گفت که از کشور ما خارج شوید؛ افغانستان کشور پشتونها است.
طبق ماده هشتاد و یک قانون اساسی، هر عضو شورای ملی، نمایندهی همهی مردم است و باید بدون تبعیض نژادی، سمتی و قومی برای رفع مشکلات و ایجاد وحدت و همبستگی تلاش نماید. آیا آقای اصولی نماینده مردم هست که برای وحدت و هم دلی تلاش نماید؟ و یا برای تنفر و ایجاد شکاف قومی و نژادی در بین ملت و مردم افغانستان سعی مینماید؟ ریشهی این تفکر از کجا است؟
ریشهی این نوع تفکر و اندیشهها به دورهی عبدالرحمان بر میگردد که مسئلهی پشتونستان بزرگ را مطرح کرد و از سایر اقوام خواست که کشور را ترک کند و یا خراج پرداخت نمایند؛ «تاجیکها به تاجیکستان، ازبیکها به ازبکستان و هزارهها به گورستان» از گفته های تعصب آمیز دیگیری است که عبدالرحمان روی آن تأکید داشت. متأسفانه این تفکر عبدالرحمانی تا کنون در بین پشتونها ادامه دارد وخود را قوم برتر و صاحب افغانستان میداند.
حشمت غنی احمدزی، برادر رئیس جمهور افغانستان، محمد اشرف غنی احمدزی، چندی پیش در یک مصاحبهی تلویزیونی با عزیز رویش با لحن بسیار تند گفت: «این دوره، دورهی طلایی شما است؛ یک مقدار خدا را شکر نماید و شما ملک شرعی و قانونی ما را غصب نمودهاید».
در واقع از سخنان حشمت غنی احمدزی -که از منطق عبدالرحمانی منشأ میگیرد- چنین برداشت میشود که اگر یک معاونت، یا وزارت ویا چوکیِ شورای ملی برای اقلیتهای قومی در نظر گرفته میشود، به عنوان یک امتیاز محسوب میشود که از طرف پشتونها داده به آنان داده شده است. از این رو، چنین برداشت میشود که قوم پشتون صاحب همه چیز در این مملکت است؛ هر وقتی دلش خواست چیزی برایشان میدهد و اگر هم نخواست، نمیدهد.
افغانستان مال انحصاری یک قوم نیست. ما در عصری قرار داریم که این نوع صحبتها و اندیشهها برای شهروند شدن و مدنی شدن خیلی فاصله دارد. ما در کشوری زندگی میکنیم که مردم سالاری و دموکراسی جریان دارد واین نوع صحبتها توهین به قوم پشتون واهانت به ملت افغانستان قلمداد میشود.
آقای اصولی و امثال آنها باید بپذیرد که دیگر در افغانستان جای چنین تفکراتی باقی نمانده است. هرچند برای قوم پشتون که مدتهای زیادی سکاندار افغانستان بوده از دست دادن حاکمیت چند صد ساله سنگین تمام می شود؛ اما واقعیت به سمت دیگری در حرکت است، جهان به سمت دموکراسیشدن و آگاهی عمومی پیش میرود و ما در دنیای جهانیشده زندگی میکنیم. از این رو مردم افغانستان برای دولت _ملت شدن نیاز دارد تا وابستگیهای قومی را کنار بگذارد و به سمت کارهای تخصصی و تقسیم کارهای اجتماعی، اشتراک همه اقوام در ساختار سیاسی، فرهنگی و تصمیمات کلان کشور حرکت کند؛ همه باهم در کنارهم برای یک افغانستان متحد و آگاه تلاش نمایند.
سوال که در ذهن خیلیها مطرح میشود که، با این تفکر واندیشهها عاقبت پارلمان چه خواهد شد؟
منتظر دیدگاه و نظرات تان هستم.
به امید روزی که کشور مظلوم و رنج دیدهی افغانستان از این همه در گیریها و نابسامانیها، قوم پرستیها و لجاجت کورکورانه خشک نجات یابد و استقلال خود را همراه با و حدت ملی و ثبات سیاسی به دست آورد و دستان اجانب را از این کشور کوتاه سازد.
زنده باد افغانستان و زنده باد آزادی
حسین علی رحیمی
27 ثور 1398، تهران
ایمیل: Rahimi.af14@gmail.com
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته