مشکل حسابدهی کمک های مصرف شده درافغانستان
١٣ جدی (دی) ١٣٨٩
یکی از عوامل عمده هراس و خودداری نهاد های مصرف کننده از حسابدهی ، عدم سرمایه گذاری بالای پروژه های زیربنایی و مصرف اکثر پول های کمک شده بالای پروژه های مصرفی غیر بنیادی و زودگذر است.
درچند سال اخیر همینکه حرف از حساب و حسابدهی پول های مصرف شده در افغانستان به میان میآید، چه در داخل کشور و چه در مجامع خارجی ، دولت افغانستان با اظهار اینکه بیشتر از ۸۰ در صد کمکها توسط نهاد های کمک کننده خارجی به مصرف رسیده، ادعا رفع مسئولیت نموده ، از زیر بار این معضل بزرگ به آسانی شانی خالی نموده و تمام مسئولیت را به نوعی متوجه نهاد های کمک کننده خارجی در راس آن آمریکا میسازد.
درین میان درست همین چند روز پیش خبری از گذارش نهاد بازرسی ویژه ایالات متحده امریکا از بازسازی به نشر رسید که در آن گفته شده بود « امریکا نمی تواند برای میلیارد ها دالر مصرف شده در افغانستان حساب بدهد» .
درین گذارش آمده است « هیچ راهکاری برای پیگیری چگونگی مصرف این پول ها وجود ندارد ».
با شنیدن این خبر تکاندهنده و عجیب ، برای همه این سوال پیداست که بالاخره چه نهاد ویا مرجعی مسئول حسابدهی ملیاردها دالر مصرف شده در کشور است ؟
چرا دولت افغانستان و نهاد های کمک کننده خارجی به حیث دو مرجع باصلاحیت مصرف کننده و مجری امور هر کدام به نوبه خود از دادن حساب و پذیرفتن مسئولیت خودداری مینمایند ؟
درینجا خواستم چگونگی مصارف انجام شده ، و عوامل هراس و خودداری نهاد های مصرف کننده را به بحث بگیرم.
از آنجایکه همه میدانیم بعد از روی کار آمدن حکومت موقت در کشور و تحولات بعد از آن ، اکثر کشور های کمک کننده با دستان پُر و سر دادن شعارهای چون کمک و بازسازی وارد افغانستان شدند. با گذشت هر روز هریک ازین کشورها ارقام و آماری بالای کمک های اقتصادی شانرا جهت کمک و بازسازی به مردم وعده داده و مبالغ هنگفتی به نام و حساب مردم افغانستان وارد کشور نمودند، که این کمک ها به نوعی تا حالا جریان دارد.
از همان آغاز و با شنیدن ارقام درشت کمک های اعلام شده ، دهن هر هموطن فقیر و بی خانمان را آب میزد و هر یک به این فکر بود که گویا ستاره اقبال ما از راه رسید.
به واقیعت و با درنظر داشت حضور چشمگیر جامعه جهانی ، حجم بزرگ کمک های وعده داده شده و سرو صدا های موجود ، دیگر کمتر کسی را گمان و تردید بر ادامه فقر و بدبختی در کشور بود.
بلی ! کمک ها از راه رسید ، ولی با تاسف و هزاران هزار افسوس با این همه از میزان فقر ، گرسنگی و بدبختی مردم چیزی کاسته نشد. نا امنی و خشوبت به بالاترین حد خود رسیده ، دامنه فقر ، تنگدستی و آوارگی همچنان گسترده ترشد.
نبود راهبرد واضع و موثر ، نادیده گرفتن نیازمندی های اساسی مردم ، عدم موجودیت طرح ها و برنامه های جامع اقتصادی و بلاخره نبود همآهنگی و ظرفیت های لازم چه در دستور کار نهاد های کمک کننده خارجی و چه در برنامه های دولت همه دست به دست هم داده باعث به هدر رفتن اکثر کمک های مذکور شد.
نا آنجایکه مشاهده شده ، اکثر پول های کمک شده بالای پروژه های مصرفی ، غیر مولد ، نمایشی و زودگذر به مصرف رسیده است.
جایی بی نهایت تاسف است که با وجود این همه کمک های ذکر شده در چند سال گذشته ، امروز سازمان ملل اعلام میدارد که بیشتر از ۷ میلیون نفر در افغانستان به کمک غذایی عاجل ضرورت دارند!
این در حالیست که اگر نهاد های کمک کننده جامعه جهانی و دولت افغانستان از همان آغاز با پیش گرفتن سیاست های صادقانه ، راهبرد روشن و طرح های جامع اقتصادی پیش میآمدند و کمک های انجام شده را بالای پروژه های زیر بنایی مانند آماده سازی و استخراج معادن ، سرمایه گذاری بالا صنعت نفت و گاز ، بازسازی رشد و توسعه صنایع موجود در کشور ، اعمار بند های برق و توسعه شبکه های آبیاری و رشد زراعت و مالداری بمصرف میرساندند ، امروز میزان فقر وبیکاری هرگز اینقدر بیداد ننموده ، نا امنی ، خشونت وحجم مهاجرت ها به این پیمانه وسیع نمی بود.
از اینروست که با صراحت میتوان گفت ، یکی از عوامل عمده هراس و خودداری نهاد های مصرف کننده از حسابدهی چه به مردم افغانستان و چه به مردم کشور های کمک کننده ( به قول معروف مالیه دهنده گان) عدم سرمایه گذاری بالای پروژه های زیربنایی و مصرف اکثر پول های کمک شده بالای پروژه های مصرفی و زودگذر است. و بقول خود این نهاد ها «هیچ راهکاری برای پیگیری چگونگی مصرف این پول ها وجود ندارد» .
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته