نسلکشی قوم شریف هزاره توسط مزدوران استعمار نوین
۱۳ عقرب (آبان) ۱۳۹۷
أَلمُلکُ یَبقَی مَعَالکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَالظُّلمِ
با کفر؛ توان که در امان زیست
در دوزخ ظلم؛ کی توان زیست
هولوکاستِ فاشیزمِ هیتلری و نسلکُشی و تجاوزهای بیرحمانۀ عبدالرحمانخانی و یورشِ ناجوانمردانۀ غدارهبندان نادرشاهی؛ زیر نام إِسکانِ ناقلین در شمال؛ باری دیگر سایۀ شوم فاجعۀ استخوانسوز چهلدخترانِ ارزگان، پیمانشکنیهای خِفَّتبار در برابرِ عیارانِ کلکان و جنایتهای هولناکِ خالقکشیهای غداران را بر آسمانِ تیره و تاریکِ شمال و مناطقِ محروم هزارستانِ کشور ما با تمام وسعت خویش؛ گسترانیده است.
اکنون که در سرزمین پاک ما هیولای چرکیندامنِ فاشیزم قبایلی افغانی؛ یعنی تمامیتخواهی کوچیهای گردنهگیرِ غلجایی؛ آخرین لحظات زندگی نکبتبار و شرمآورِ تاریخیِ خود را میگذراند و به علت ابتلا به پوسیدگی و سرطان استخوان؛ هر حرکتش موجب درهمشکستن بیشتر پیکرهاش میشود؛ تنها راه نجات مردم ما از این بنبست؛ همدلی، پیوستگی و حلقهکردن دستهای مهر و محبت و مودتِ نیروهای اهوراییِ آزادیخواه به رهبری نخبگان تمام اقوام از بندهای پوسیدۀ این هیولاست.
اگر چشم از بیان حقیقت نپوشیم؛ هزارهها مدنیترین، پاکترین، انسانترین، کوشاترین، بیآزارترین و در عین حال؛ شکیباترین قوم در بین تمام اقوام سرزمین ما بوده و هستند.
من اطمینان دارم که تنهارهاکردن این مردمِ مظلوم در چنین شرایطی؛ پروندۀ سنگینی را در دیوان عدالتخواهیِ فردا برای همۀ آنانی که قدمی، قلمی، زبانی و شعوری دارند؛ خواهد گشود و نسلهای آیندۀ ما توان پرداخت غرامتِ سنگینیِ این بارِ بیتفاوتی و ملامت ما را نخواهند داشت.
اکنون که معاملهگرانِ خونِ اقوامِ مختلفِ ساکنِ افغانستان؛ بردگانِ قدرت و اسیر ثروت و مالکِ درم و حرم و خِدم و حشم شدهاند؛ مردمِ بیسرپناهِ ما چارهای نخواهند داشت جز این که خود؛ سرنوشتِ خویش را به دست گیرند و از زادگاه، حیثیت، خانواده و ناموس خویش با هر وسیلهای که ممکن است دفاع کنند.
سردادن شعارهای میانخالیِ مبارزۀ مدنی در برابر حکومتی که خونریزترین و بیرحمترین جنایتکاران و آدمکشان قرن را برادر میخواند و آنان را با مدرنترین و پیشرفتهترین سلاحهایی مجهز میسازد که برای دفاع از نوامیس ملی ما تهیه شده است چیزی جز حماقت و شنا در جهت مخالف جریان سَیل و حرکت در برابر سیرِ شتابناکِ تاریخ نخواهد بود.
اگر پیش از این مردم افغانستان تصور میکردند که شاید در گوشههای قلب خونخوارانی که عاطفه ندارند؛ روزی و روزگاری آفتابِ رحم و عطوفت و مُرُوَّت؛ جَرَقّهای بزند و روزنهای به سوی روشنایی باز کند؛ تجارِبِ نیمقرن اخیرِ جنگ در کشور ما ثابت کرد که خوی و فطرتِ ذاتیِ گرگها و گرازهای وحشی را هرگز نمیتوان تغییر داد و بنا بر گفتۀ شیخ شیراز:
ترحم بر پلنگِ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسپندان
این یک واقعیت است که هرگز؛ یک انسان نمیتواند با پلنگ و گرگ و گراز در زیر یک سقف زندگی کند و با آنان همکاسه و همپیاله و همراز باشد و اگر بنا بر خویِ انسانیِ خود نمیخواهد آنان را از بین ببرد و نابود کند؛ بهتر است برای آنان در یک باغ وحش؛ جایگاهی مهیا و آماده سازد تا آنان نیز در چرخۀ حیات؛ جایگاهی داشته باشند.
عملکردهای جنایتکارانۀ طالبانِ دستساز و دستآموزِ بیگانه و مُزدوری و غلامی کرزی و غنی برای این استعمارِ نو در دو دهۀ اخیر بر تمام مردم افغانستان ثابت ساخت که رهبرانِ فاشیست و تمامیتخواهِ افغانملتی که حدود نود و نه درصدِ آنان را کوچیهای گردنهگیرِ غلجایی تشکیل میدهند؛ مزدورانی هستند که به هیچ قانون و پیمان انسانیی پایبند نیستند و خواهانِ تغییر و مسخِ هویتهای قومی، زبانی، فرهنگی و تاریخیِ تمام شهروندانِ افغانستان؛ حتا اقوام شریفِ پشتونِ غیر غلجایی به یک هویت موهومِ بیپایه و بیاساس به نام اوغان یا افغان میباشند که با پیروی از سیاستهای استعمارِ پیر انگلیس در قرن نوزدهم و فاشیزم هتلری در قرن بیستم بر مردم و سرزمین ما تحمیل گردیدهاند.
یکی از خطرناکترین طرحها و نقشههای فاشیزم افغانی؛ پیادهکردنِ طرحِ محاصرۀ تمام سرحدات و مرزهای کشور ما با جابجاساختن کوچیهای غلجایی در کل نوارمرزی و برهمزدنِ اتحادِ شهروندیِ اقوامِ مختلفِ ساکنِ افغانستان است.
ترور و کشتار بیرحمانۀ شخصیتهای ملی و میهنیِ تمام کشورهایِ آسیایی بویژه خاور میانه از هر قوم و زبانی که باشند در صدرِ هدفهای استراتیژیکِ استعمار نوین بوده و هست تا آن که با خاموشساختنِ فریادهای آزادیخواهی و عدالتطلبی؛ بتواند با خیالی آرام و بدون تشویش؛ مزدوران و دستنشاندگان خود را برای غارت ثروتهای مردمِ این کشورها مسلط سازد.
نسلکشیِ قومِ شریفِ هزاره مقدمۀ این توطئۀ بزرگ و خطرناک در کشور ماست و در صورتِ تسلط بر هزارستان بزرگ؛ کوهستانهای تسخیرناپذیرِ این منطقه به زرادخانۀ اتمی استعمار نوین در قلب آسیا تبدیل خواهد شد.
باز هم بنا بر قول سعدی شیرازی در گلستان
سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پُر گشت نتوان گذشتن به پیل
ترورها و قتلهای زنجیرهایِ نخبگانِ تسلیمناپذیرِ تاجیک، پشتون، هزاره، أُزبیک و دیگر اقوام و خریداریِ معاملهگران و بدنامساختن و پروندهسازی برای رهبرانِ مردمی و کاریزماتیک آنان از سیاستهای رایجِ این استعمارگران است که توسط مزدوران داخلیشان عملی میگردد.
در پایان؛ باز هم برای تمام اقوامِ کشور؛ چه پشتون، چه تاجیک، چه ازبک، چه هزاره و اقوام دیگر ساکن افغانستان تکرار میکنیم که با تنهاگذاشتن قومِ مظلوم هزاره در برابر این نسلکشی بیرحمانه؛ با دستان خویش؛ جوازِ قتل خود را صادر خواهیم کرد و هرگز؛ تاریخ و نسلهای آینده ما را نخواهد بخشید و بر گور ما نفرین خواهد فرستاد.
بر این اساس؛ باید برای تمام مردم شریف افغانستان هشدار داد که اعتماد بیجا بر رهبرخواندگانِ دروغین و مخنث و بیخاصیتِ معاملهگر و فروشندگانِ شرافت و حیثیت و آبروی مردم در برابر چوکیهای سمبولیک و میانتهی و متزلزل و عاریتی؛ بیش از این سودی نخواهد داشت که گفتهاند: آزموده را آزمودن خطاست.
به اعتقاد ما در شرایطِ بحرانیِ کنونی؛ بهترین راهکار این است که مسؤولانه و آگاهانه؛ خود؛ سرنوشتِ خود را به دست گیریم و از میان رهبرانِ آگاهِ جوان و پرشور و دلسوز و متعهد به آرمانهای مقدس ملی و مردمیِ اقوام مختلف؛ نخبهترین آنان را برگزینیم و برای نشاندن بر مَسند و جایگاهِ قدرت مشروع؛ تا پای جان از آنان حمایت کنیم.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته