شانس و تدبير در زنده گى يك سياستمدار!
۱۲ سنبله (شهریور) ۱۳۹۷
دانشمندان علم سياست، شانس و تدبير را دو بال پرواز يك سياستمدار مى دانند. شانس زمينه هاى مناسب و مساعديست كه به نفع يك سياستمدار فراهم ميشود كه خودش در خلق آن دخالتى ندارد. اما تدبير برخاسته از استعداد ذاتى و تركيبى از دانش، زيركى، تجربه و مهارت خود اوست كه با بكاربستن اينها، راه را براى پيشرفت و پيروزى خود در مسير هدف، آماده ميسازد. بر مبناى اين دو فاكتور ميتوان سياستمداران را بدو دسته مشخصى تقسيم نمود.
سياستمداران موفق :
برخى از سياستمداران با شانس در جايگاهى بلندى قرار مى گيرند اما با تدبير آنرا حفظ مى كنند و به پيش مى برند. بعضى ديگر، با تدبير وارد مى شوند اما شانس نيز در مسير راه آنها را مدد و يارى مى نمايد تا راه هاى دشوار را، سهل تر بپيمايند.
سياستمداران ناموفق:
در مقابل دسته ديگرى نيز اند كه با تدبير آغاز مى كنند اما بدليل بدشانسى ها، شاهد مقصود را در آغوش نمى كشند. و عليرغم قابليت ها و توانايى هاى فردى با موانع و مشكلاتى مواجه مى شوند كه از غلبه بر آنها عاجز مى مانند. عده ى هم اند كه با شانس آغاز مى كنند و تصادفاتى منجر به مطرح شدن شان ميشود، اما بخاطر عدم تدبير و پختگى شخصيتى، فرصتها را از دست داده به اهداف شان نمى رسند. كه مثالها و نمونه هاى بارزى از هر يك از اينها در فضاى سياسى كشور ما وجود دارد.
در اين ميانه داكتر عبدالله يكى از سياستمداران و دولتمردانى است كه در افكار عمومى به سياستمدار بدشانس معرفى شده است. عليرغم دانش سياسى، تجربه كافى مبارزاتى، داشتن پايگاه قوى مردمى و حمايت نسبى خارجى، بدشانسى هاى متعددى را تجربه نموده و تا هنوز كه هنوز است به مقام و جايگاهى كه آرزويش را دارد، نرسيده.
در دور قبلى انتخابات رياست جمهورى نه تنهابا حريفى چون كرزى مواجه شد كه علاوه بر محبوبيت كاذب و مقطعى داخلى از حمايت بى حد و حصر خارجى نيز برخوردار بود مضافاً پشتيبانى مارشال فهيم يكى از همسنگران قدرتمند عبدالله را نيز با خود داشت. اما رويهمرفته انتخابات بدور دوم رفت كه در نهايت بنابر فشار ها و مداخلات خارجى و عدم اطمينان از روند سالم انتخابات منجر به انصراف ناخواسته و عقبگرد مرموز عبدالله شد اما طعم پيروزىِ بدون مشروعيت را در كام كرزى نيز به زهر مبدل نمود.
در دور ديگر در تقابل با اشرف غنى قرار گرفت كه لقب نامنهاد و كاذب متفكر دوم را يدك مى كشيد و چنان وانمود مى كرد كه با دانش و تجربه اش، فيل در گِل مانده افغانستان را همچون شاه فيل از گِل خواهد كشيد. اين بار نيز احمد ضياء مسعود يكى ديگر از همسنگران چشم پُر كن وى در كنار حريفش قرار گرفت. اما با وجود برترى در دور اول و كسب آراى بيشتر نسبت به غنى در مرحله دوم، بنابر تقلب و فشار خارجى نتوانست به ارگ راه يابد و به پيروزى نائل آيد كه باز هم طعم پيروزى كامل را در كام غنى تلخ نموده بعنوان مهمان ناخوانده، سر سفره حكومت وحدت ملى نشسته است.
اين شكست، ضربه ى سختى بر محبوبيت وى در پايگاه اجتماعى و در ميان تيم سياسى او وارد نمود كه او را مقهور و محكوم هوادارانش ساخت. اما اختيار نمودن ( به اصطلاح )صبر استراتيژيك و ادامه كار دشوار و نفسگير با رقيب بدقول، لجوج و تندخو همراه با متحدان ناپايدار، پر توقع، كم درايت و بد زبان از او چهره ى متين، انعطاف پذير، با درايت، واقعگرا و دورانديشى ترسيم نمود كه تا حدودى اميدوارى را در ذهن برخى از هواخواهان مترددش تزريق نمود.
و اما اين بار شانس دَرِ او را دق الباب نموده و وى را در وضعيت برترى نسبت به رقباى بالفعل و بالقوه اش قرار داده است. در حال حاضر عبدالله هيچ رقيبى در حوزه جهاد و مقاومت ندارد و نسبت به همه، يك سر و گردن بالاتر است. همه ى رقباى جهادى اش، از دون همتى، معاونيت مى خواهند، در حالى كه او چشم به ارگ و زعامت مملكت دوخته و همت والاترى دارد.
حريفان اصلى او در فاينل رقابت هاى اين دَور، شريك سياسى وى غنى غلجايى، رئيس جمهور اسبق كرزى درانى و مهره مرموزى چون اتمر است. غنى با ندانم كارى هايش از چشم جامعه جهانى افتاده و ديگر محبوبيت داخلى هم ندارد. چنان تنها و بيكس شده كه حتى همتبار غلجايى اش حكمتيار كه بنابر تعلقات قبيلوى او را از مغاره نشينى، شهر نشين و اهلى ساخت، دنبالش را رها كرده. چنانكه غنى در اوج درمانده گى، آخرين آرزو هايش را به جنايتكاران طالب بسته كه محكوم عام و خاص اند. تصور من برآنست كه پرونده غنى بسته شده و شانسى براى مرحله بعدى ندارد و با ختم دوره كارى اش، در آرشيف ارگ، بايگانى خواهد شد.
و اما كرزى اين مافياى قدرت كه نه تنها متحدان نسبتاً قابل ملاحظه و كارآمدى از اقوام مختلف دارد بلكه با از دست دادن حمايت غرب، پشتيبانى نسبى منطقه را با خود كسب نموده. او چنان اُعجوبه صحنه سياست است كه با چهره ساده لوح و عوامفريب و حركات جلف و بازارى اش در اتاق هاى در بسته CIA زاده شد اما نهايتاً از پسخانه هاى KGB و سپاه پاسداران سر برآورد. از كنار بوش برخاست و در پهلوى پوتين نشست. اما او نيز مقدراتش را چون فرضيه داروين به تصادفات لويه جرگه و حكومت مؤقت استوار نموده كه هرگز عملى نيست. در غير آن دواى درد او تغير قانون اساسى است كه راه طولانى و دشواريست. بناً شخصاً شانس و امكان حضور مجدد را در قدرت ندارد. در حواريونش نيز فرد آگاه و مجربى كه آرزو هاى او را تحقق بخشد، ديده نميشود. بناً خطر جدى از ناحيه وى متصور نيست. اما پشتيبانى اش به هر كانديدى، كارساز و مؤثر است.
گزينه نسبتاً چالش برانگيز و جدى را در اين مرحله، ميتوان در سيماى اتمر ديد. او كسى است كه تجربه كار در سكتور هاى آموزشى، عمرانى، امنيتى و سياسى را در كارنامه اش دارد. نامبرده يگانه فردى است كه شايد غنى به نفع وى كنار رود. وى از دستپرورده گان كرزى است كه احتمال دارد در اين دوره، كانديد مورد نظر وى نيز باشد افزون بر آن، مهره ى دلخواه انگليس نيز است. او مستعد آنست كه گزينه خوبى در راستاى تطبيق پاليسى درون قومى خليلزاد مبنى بر انتقال نرم زعامت از درانى ها به غلجايى باشد كه دو دهه است خليلزاد در راستاى آن تلاش دارد. اما عليرغم برخوردارى از حمايت گسترده خارجى از عدم مقبوليت داخلى رنج مى برد. منسوب بودنش به اداره جهنمى خاد رژيم كمونيستى و ردپايش در توطئه هاى سالهاى اخير عليه رهبران اقوام غير پشتون، نه تنها سيماى مزور و غير قابل اعتمادى از وى ترسيم نموده بلكه شانس او را براى ورود به ارگ كاهش مى دهد. اما در صورت كانديد شدنش، احتمال زياد ميرود كه اين بار نيز يكى ديگر از ياران جهاد و مقاومت و رقباى سياست عبدالله در كنار اتمر قرار گيرد كه زمزمه هايى از نشست محرمانه ى اتمر با عطاء محمد نور و يونس قانونى در دوبى بگوش مى رسد.
در اين ميانه داكتر عبدالله است كه از پدرى پشتون و مادرى تاجيك بدنيا آمده. او نه تنها برخاسته از متن جهاد و مقاومت است، بلكه يگانه چهره جهادى است كه اعتبار خوبى در محافل سياسى بيرونى نيز دارد. او نه تنها مجاهد و ياور نزديك شهيد مسعود بود بلكه دانش آموخته ى طب نيز است كه مسلط بر زبان انگليسى مى باشد كه او را از ساير رقباى درونگروهى اش متمايز مى سازد. او نسبت به غنى و كرزى جوانتر و به تناسب اتمر، سالمتر است و سنجيده تر گام بر ميدارد. او با عبور از گردنه هاى دشوار جهاد و مبارزه و گذر از تنگنا هاى سياست و دولتدارى با كوله بار عظيمى از تجربه و اندوخته تا اينجا رسيده است اما رويهمرفته دو مشكل عمده فرا راه او قرار دارد.
- تفاهم مجدد با همسنگران و خانواده جهاد و مقاومت:
داكتر عبدالله كه وجهه سياسى اش بالاثر انعطاف هاى ناموجه، عقبگرد هاى مرموز و موضعگيرى هاى غير شفاف، حرف شنوى هاى بيش از حد از آنسوى اقيانوسها و مزيدى بر آن تخريب و بى مهرى رقباى درونگروهى اش، شديداً مخدوش گرديده، نياز دارد تا به هر شيوه معقول و ممكن به ترميم وجهه سياسى و جهادى اش پرداخته، يكبار ديگر اعتماد همسنگرانش را در اين رقابت نفسگير و دشوار جلب نمايد. در غير آن و صرفاً با اتكاء بر فاكتور نامطمئن و مشكوك حمايت خارجى، بعيد به نظر مى رسد كه اين بار نيز شاهد پيروزى را به آغوش كشد.
- تقابل با كانديد زيرك و محيل و مورد حمايت كرزى و خليلزاد :
بدون شك حنيف اتمر بدون حمايت كرزى و خليلزاد وارد صحنه نخواهد شد. در صورت رفتن عبدالله به مصاف اتمر، بى ترديد كرزى اولويت كلان قوم پشتون را بر منافع درانى ها رجحان داده، از وى حمايت خواهد نمود. پُر واضح است كه بخش اعظم ماموريت جديد خليلزاد سر و سامان دادن انتخابات بعدى مبنى بر قالب بندى و سمنت كارى شالوده هاى حاكميت سنتى پشتونهاى غلجايى در چارجوب منافع منطقه ى امريكا است كه در حال حاضر، گزينه ى مناسب تر از اتمر براى تمثيل آن به نظر نمى رسد.
مسلماً با ورود خليلزاد به افغانستان، تمام معادلات استخباراتى و معاملات جناحى بهم خورده، صحنه افغانستان، آرايش جديد سياسى را بخود خواهد گرفت. قطعاً رهبران و خرده رهبران احزاب و تنظيم هاى جهادى و داخلى و دسته جات سياسى آمده از غرب كه به تكنوكراتان معروف اند، در جلب توجه و نظر خليلزاد از هم سبقت خواهند گرفت.
رويهمرفته اگر داكتر عبدالله بتواند، اعتماد همسنگران جهادى اش را مجدداً جلب نمايد و با خانواده جهاد و مقاومت به تفاهم برسد. و با تحريك رگه هاى تعصب درانى كرزى او را در تقابل با خليلزاد غلجايى قرار دهد و از نگرانى هاى كشور هاى مشخص منطقه مبنى بر تداوم حضور امريكا و عملكرد جنجال برانگيز و چالش آفرين نماينده خاصش خليلزاد، مدبرانه و زيركانه سود برد نه تنها بر سكوى زعامت كشور قدم خواهد نهاد بلكه صفحه جديدى از حيات سياسى را در كشور نيز رقم خواهد زد، در غير آن براى هميش از چرخه ى قدرت و گردونه ى سياست در كشور خارج خواهد شد و شانسى براى مطرح شدن در آينده نيز نخواهد داشت. در آنصورت توصيه من برايش آنست تا منحيث ديپلمات ارشدى در چارچوب سازمان ملل متحد در امور قضاياى جهانى نقش ايفاء نمايد.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته