جنون فاشیزم در سیمای یک خودکامه
۲۱ سرطان (تیر) ۱۳۹۷
اشرف غنی برای منِ شهروند، یک درمانده مفلوک است او در پی ابقای سلطه قدرت هژمونیک است و در این راستا از هیچ چیز دریغ نکرده است و نخواهد کرد. ما باید در پی جبران کاستی های خودمان باشیم.
کار به هزاره و غیر هزاره، تاجیک و غیر تاجیک، پشتون و غیر پشتون، ازبک و غیر ازبک اش ندارم.
در یک نگاه کلی اگر در میان مهره درشت های سیاست کشور هنوز کسی به این باور باشد که اشرف غنی قابل دفاع، قابل اصلاح و باورمند به منافع ملی میباشد برای من چنین کسی در هر سطح و مقامی که باشد چیزی غیر از یک کودن بیگانه به فراست سیاسی و بیگانه با حافظهای تاریخی اش نیست.
آنچه در چهار سال سیاه حکمروایی اشرف غنی بر سرنوشت مردم و کشور به اجرا گذاشته شده بحران تمام عیار و مهندسی شدهای است که کم و کیف اش را تک تک سیاسیون مهره درشت اهل ادعا و مدعا خبر دارند.
یکم؛ کارنامه اشرف غنی از منظر حاکمیت قانون از افتضاح گذشته و عملا به شرارت و خودکامگی رسیده است نه چیزی به نام قانون برای اشرف غنی معنا دارد نه اشرف غنی با قانون قابل جمع و قابل دفاع است.
دوم؛ کارنامه امنیتی اشرف غنی و دار و دسته تمامیت خواه اش برای مردم بحران بوده است و فاجعه پشت فاجعه. اشرف غنی از همان ابتدای حضور نامشروع اش در کرسی قدرت، نهادهای امنیتی کشور را دستخوش بازیهای سیاسی تیمی_تباری کرد و هرچه زمان بیشتری گذشته است بازی سیاسی_تباری اشرف غنی با نهادهای امنیتی مرحله به مرحله شدیدتر و شرورانه تر به اجرا گذاشته شد.
سوم، کارنامه اقتصادی غنی عملا برای مردم فقر و فلاکت بوده است. خیلی ساده و موردی ما امروز در وضعیتی قرار داریم که در شهر کابل کچالو خوردن برای مردم بدل به مساله شده است حالا نرخ دالر و بحران بیکاری باشد به جای خودش.
چهارم، کارنامه سیاسی غنی عملا گسست و فروپاشی اعتماد سیاسی و حاد شدن نفاق و خصومتهای قومی، زبانی و سمتی در میان مردم است چون غنی در میدان سیاست یک فاشیست و هژمونی خواه لجوج و بی تعارف است غنی میداند که در افغانستان امروزی ابقای سلطه هژمونیک خیال باطل است اما به دلیل خودکامگی و لجاجت روان آشفته اش دنبال رویایی باطل و تاریخ تیر شده ای میدود که محقق شدن اش ممکن نیست.
پنجم، کارنامه غنی و صلح مجموعه ای از بازیهای استخباراتی رسوا در راستای تقویت ترور، توحش و قباحت زدایی از طالب و جریان های تروریستی دیگر بوده/میباشد. بازیهای استخباراتی که به هدف ابقای سلطه هژمونیک به اجرا گذاشته شده/میشود. بازیهای استخباراتی که به هیچ عنوان معطوف به استقرار صلح و امنیت سراسری در کشور نبوده است. کارنامه غنی و صلح منجر به تقویت و تجهیز طالبان و گروهای تروریستی در کشور شده است و این مساله نیز همانند سایر موارد پیش گفته بر کسی پوشیده و پنهان نیست.
ششم، کارنامه غنی و حکومتداری خوب عملا هرج و مرج مهندسی شده برای دور زدن ساختارهای رسمی نهادهای دولتی و بهم زدن سلسله مراتب درون اداره بوده است. این مساله کادر رهبری وزارتخانه ها و کارمندان دولت بیشتر و موردی تر می دانند. کارنامه حکومتداری غنی تلاش برای اعمال برنامههای راسیستی بوده است فاش شدن رسوایی مخکشنامه یک مورد کوچک اش بوده/میباشد.
اگر همینگونه مبحث به مبحث و مورد به مورد حساب کنم این متن مثنوی هزار من کاغذ میشود. گپم این بود که اشرف غنی جنون فاشیزم در سیمای یک خودکامه است دو دیگر اینکه همانگونه که خودکامگی اشرف غنی مساله غیرقابل انکار است جنونِ به اوج رسیده فاشیزم و داعیه انحصار قبیلوی قدرت نیز رسوایی عریان و غیرقابل انکار است.
با این همه اشرف غنی برای منِ شهروند از منظر روایت باطل شدهای هژمونیخواهی اش یک درمانده مفلوک است. اوج این درماندگی را در عمق رسوایی کودتای تقلب و انتخابات گوسفندی 2014 باید دید آنجا که فایل های صوتی ضیاالحق امرخیل بدل به سند رسوایی و خیانت به اراده سیاسی و حق رای مردم شده است سند دال بر ابطال روایت هژمونی خواهی در افغانستان.
درد من اما این است که در پنج سال گذشته همواره سرسپردگان فرومایه و ماهیان دهان پرآب صف مردم را در بدل امتیازگیری های کوچک شکستانده اند تا کمر اشرف غنی را بسته باشند هر چند در تمام این مدت هرکسی به غنی اعتماد کرده است چوبش را نیز خورده است و تاوانش را پس داده است.
از غنی شکایت نکنیم او بی تعارف در پی ابقای سلطه قدرت هژمونیک و تباری است در این راستا از هیچ چیزی دریغ نکرده است و نخواهد کرد ما باید در پی جبران کاستی های خودمان باشیم در پی درمان درد جبن در سطوح رهبری سیاسی و در پی تقویت صف مبارزه برای ارزش های شهروندی. از غنی انتظار مدارا نداشته باشیم چون غنی نمودار جنون فاشیزم و خودکامگی است و دشمن ارزش های شهروندی در کشور.
برگرفته از فیسبوک نویسنده
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
شاهنشاه | 18.07.2018 - 03:51 | ||
آقای آشنا سپاس، موارد وحشت غنی غرب زده را خوب جیل نموده اید، خوشم آمد. "سرسپردگان فرمایه"، اگر مایه میداشتند، امروز غنی این همه دهن اندازی نمینمود. من با تو یکجا از خود مینالیم. این "ماها" باربار به روی خورده اند، سلی فاشیزم را هر زمان بر چهرۀ خود احساس کرده اند، ولی باری که پای چند امتیاز و چند طعمه در میان افتاد، باز حلقۀ غلامی را در گردن میاندازند؛ خاطره هائی از معاملۀ کریم خلیلی، احمد ضیا مسعود، جنرال دوستم، دکتر عبدالله، دکتر سپنتا، امرالله صالح و ده ها تن دیگر از خودیهای ما، این همه جرأت را به غنی و عمالش داد که در پی مسخره و بیهویت سازی دیگر اقوام در کشور شوند. غنی قابل دفاع نیست و جرمش هم بخشودنی نی. وقتی سپنتا در کتابش اعلان نمود که دکتر عبدالله در مرحلۀ دوم انتخابات 52.6 درصد رأی بدست آورد، ولی امریکاییها و انگلیسها کمیسیون انتخابات را نگذاشت که این نتیجه را اعلان نماید. اگر در آن زمان این موضوع افشا نشد، زیرا کسی آگاهی نداشت غیر از سپنتا، ولی بعد نشر کتاب، چرا عبدالله عکس العمل نشان نداد؟ به این معنا که عبدالله به همین موقف هم خوش است و ریاست جمهوری را "حق مسلم" قشر فاشیست کشور میدانند، و دیگران باید همیشه در موقف دوم باشند؛ اگر هزاره است، یا ازبک یا تاجک یا سایر اقوام. شما حق بجانب هستید، نباید از غنی شکایت کرد، شکایت باید از خود و از بیغیرتی خود نمود. |