موقعیت جغرافیایی افغانستان و نقش آن در توسعه

۹ دلو (بهمن) ۱۳۹۶

چکیده

افغانستان از موقعیت ویژه جغرافیایی برخوردار است. این کشور در میانه سه حوزه‌ی اقتصادی و فرهنگی و ژئوپولتیک منطقه قرار دارد، در جنوب و شرق آن آسیای جنوب، در شمال آن آسیای مرکزی و در غرب آن ایران قرار دارد. افغانستان با قرار گرفتن در میان این سه حوزه، این حوزه‌ها را بهم پیوند می‌دهد. با آنکه این حوزه‌ها به ویژه حوزه‌‌ی آسیای مرکزی و جنوب آسیا می­توانند، ‌فرصت‌های فراوان را به روی یکدیگر بگشایند، اما نسبت به نبود مسیرهای مطمئن ترانسپورتی و راه‌های ارتباطی لازم کمتر توانسته­اند با هم روابط بازرگانی و فرهنگی سودمند و سازنده‌ی داشته باشند.

 از سوی دیگر افغانستان با قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی ویژه می‌تواند، از فرصت اقتصادی زیادی در زمینه تجارت و ترانزیت برخوردار شده و از آن برای توسعه، سازندگی و بالندگی کشور استفاده کند. هرچند در چند سال گذشته تلاش‌هایی برای بهره‎مندی از این‌ موقعیت و فرصت‌ها صورت گرفته است، اما تا حال نتایج ملموسی را در پی نداشته است. اینکه این موقعیت جغرافیای افغانستان چه فرصت‌ها و ظرفیت‌های را در عرصه‌ی اقتصادی و سیاسی  برای افغانستان فراهم ساخته است در این مقاله به آن پرداخته شده است و تلاش می­شود، مهمترین ویژگی‌های موقعیت جغرافیایی افغانستان که می­توانند برای توسعه افغانستان موثر باشد را شناسایی کند.

 

کلید واژه‌هاهاه: موقعیت جغرافیایی،  توسعه، آسیاسی مرکزی، آسیاسی جنوبی، انرژی، جاده ابریشم، همگرایی منطقه‌ای

 

مقدمه

اهمیت افغانستان تا حدودی زیادی از موقعیت جغرافیایی آن منشا می‌گیرد. در واقع افغانستان نقطه تقاطع آسیای میانه، غرب و جنوب آسیا، مرز قدرت‌های خشکی و اقیانوسیه و آوردگاه قدرت های مخالف قوی‌تر از آن در منطقه بوده است ( طنین، 1384: 8 ). موقعیت جغرافیای افغانستان به آن حیثیت پل ارتباطی میان کشورهای آسیاسی مرکزی و جنوب آسیا را بخشیده است. در شمال آن کشورهای سرشار از منابع انرژی گاز، برق، نفت و دیگر مواد خام آسیای مرکزی همچون: ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان قرار دارند و در جنوب و شرق آن دو کشور پاکستان و هند که سخت نیازمند و تشنه‌ی انرژی و مواد خام­اند، قرار گرفته اند. این موقعیت، برای افغانستان اهمیت ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتیژک ویژه‌ی بخشیده است.

این موقعیت که می‌بایست عوامل توسعه و شگوفایی افغانستان را فراهم آورد، در طول تاریخ این کشور را به میدان رقابت‌های جهانی بدل کرده و نگذاشته است مردم این سرزمین از آرامش و آسایش لازم برخوردار باشند. این کشور تا اواخر قرن 18 برای دو قدرت بزرگ استعمارگر  وقت یعنی انگلستان و فرانسه به عنوان دروازه ورود به شبه قاره هند مطرح بود. در قرن 19 این کشور مرز حایلی بود میان دو قدرت روسیه و انگستان؛ در قرن 20 و با شروع جنگ سرد به میدان جنگ نیابتی آمریکا و شوروی وقت تبدیل شد و حالا در قرن 21 نیز کماکان میدانی برای رقابت کشورهای منطقه و جهان بویژه روسیه و آمریکا است.

در چند سال گذشته با حضور جامعه جهانی در افغانستان و توجه جهان به این کشور، دولت افغانستان تلاش کرده است تا از این موقعیت برای گسترش روابط و تقویت مناسبات اقتصادی و سیاسی خود در منطقه استفاده کند، اما نسبت به عوامل گوناگون این تلاش‌ها کمتر به بار نشسته است. با اینهم، عدم موفقیت این تلاش‎ها چیزی را از اهمیت جغرافیایی افغانستان در منطقه نمی­کاهد. فرصت‌ها و ظرفیت‌های جغرافیایی همچنان برای این کشور محفوظ­اند. اینکه این موقعیت جغرافیایی افغانستان از چه مزیت‎های برخوردار است و چه فرصت‌های و ظرفیت‌های را برای افغانستان فراهم ساخته است در این مقاله به بررسی گرفته شده است. پژوهشگر در این مقاله ابتدا به بررسی موقعیت جغرافیایی افغانستان و اهمیت آن پرداخته و در ادامه ظرفیت‌ها و فرصت‌های که می‌توانند برای توسعه کشور موثر واقع شوند را واکاوی کرده است.

 

موقعیت حغرافیایی افغانستان

افغانستان از شمال با کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان هم مرز است؛ در غرب افغانستان کشور ایران قرار دارد؛ در جنوب و شرق آن پاکستان قرار گرفته است و در قسمت شمال شرقی آن چین قرار دارد. کشور افغانستان در مجموع با همسایگان خود 5514 کیلومتر مرز مشترک دارد. این کشور با همسایگان شمالی خود 2384 کیلومتر مرز مشترک دارد، با ایالات سین کیانگ چین به طور تقریبی حدود 75 کیلومتر، با ایران 945 کیلومتر و با پاکستان و جامو-کشمیر حدود 2240 کیلومتر مرز مشترک دارد (رحیمی، 1391: 108)

 

اهمیت موقعیت جغرافیایی  و ژئو پولتیک افغانستان

کشور افغانستان از نگاه جغرافیای در مرکز آسیا حیثیت چهار راه را در بین مناطق بزرگ این قاره دارد. در جریان تاریخ دراز مدت خود به گونه مکرر مورد هجوم قرار گرفته و حرص و آز جهان گشایان را تحریک کرده است. (غبار، 1390: 131)

افغانستان در میان چهار منطقه پرجمعیت جهان و سرشار از منابع معدنی در دنیا در میانه، آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و شمالی، شرق میانه و شرق دور قرار دارد. در حالی که افغانستان بخش­های کوچک هر یک از این مناطق را احتوا می­نماید و علایق مشترک فرهنگی، نژادی و تجارتی با آنها دارد، ولی به صورت مشخص مربوط هیچ یک از این‌ها نیست. حالآنکه نمی­تواند از هیچ کدام از آنها جدا هم باشد، در نتیجه از اینکه افغانستان در محدوده هر یک از این مناطق عظیم قرار دارد. این مملکت میان آنها منحیث پل وصل کننده واقع گردیده است. (بی‌نا،1387: 10)

افغانستان به عنوان کشوری که در موقعیت حساس جغرافیایی- وصل کننده آسیای مرکزی به جنوب آسیا- واقع شده همواره مورد توجه قدرت های جهانی برای رسیدن به اهداف شان در این نقطه از جهان بوده است.

افغانستان از قدیم تا امروز از دیدگاه ژئوپولتیک و ژئواستراتیژیک اهمیت خاصی در منطقه دارد و بسیاری حوادث و وقایع تاریخی در همین کشور رخ داده است. از قدیم تا سال 1800 میلادی به عنوان دروازه‌های هند همواره از شمال و غرب مورد تهاجم قرار گرفت. زیرا مناسب‌ترین راه رسیدن به رسرزمین هندوستان محسوب می­شد. فرمانروایان زیادی بر افغانستان یورش بردند تا از این طریق به هند برسند، آخرین امپراتوری که می‌خواست از این طریق به هند حمله کند و انگلیس‌ها را از هند طرد نماید ناپلیون بناپارت فرانسوی بود که پلان وی از طرف شاه زمان پادشاه وقت افغانستان خنثی شد. (غیاثی، 1383: 12)

 

موقعیت استراتیژیک و ژئواکونومیک افغانستان

موقعیت استراتیژیک افغانستان به مثابه حلقه وصل حوزه آسیای مرکزی و جنوب آسیا زمینه­ای را فراهم ساخته، تا این کشور بتواند در راستای موفقیت پروژه­های بزرگ اقتصادی منطقه و... نقش فوق العاده مهم داشته باشد (رحیمی، حسین، 1393: 516)

هرچند موقعیت افغانستان یک موقعیت بری محسوب می‌گردد، اما موقعیت جغرافیایی آن با توجه به همسایگی با کشورهای مهم و پس از کشف نفت و گاز در حوزه‌های آسیای مرکزی و خلیج فارس موقعیت مهم استراتیژیک به این کشور در نزدیکی و برقراری ارتباط با مناطق مذکور بخشیده است. همچنین همین موقعیت استراتژیک باعث مبدل شدن افغانستان به یک منطقه حایل در دوره رقابت دو امپراتوری روسیه تزاری و بریتانیا در قرن 19 و جنگ سرد در قرن 20 گردیده بود. این موقعیت خاص جغرافیایی در قرن حاضر نیز باعث توجه جدی غرب و بخصوص ایالات متحده در حضور مسقیم و دراز مدت برای پیگیری منافع ژئواستراتیژیک غرب در منطقه گردیده است. (رحیمی، 1390: 101)

افغانستان به دليل موقعيت استراتيژيك خود به عنوان پل ارتباطي بري ميان شبه قاره هند، آسياي مركزي و خليج فارس از اهميت ژئوپولتيك و اقتصادي بسزايي برخوردار است. نظر بعضي از اعضاي جامعه‌ی بين المللي اين ا‌ست كه بيشتر مشكلات امنيتی و ثبات جهان از شرق ميانه و منطقه‌ی كه افغانستان را احاطه كرده است سرچشمه مي‌گيرد. بناً، امنيت و ثبات افغانستان نه تنها براي مردم افغانستان بلكه براي تمام جهان اهميت حياتي دارد. برخلاف چين و فدارتيف روسيه ديگر كشورها عمده دسترسي عملي به ذخاير بزرگ انرژي آسياي ميانه و منطقه‌ی بحيره كاسپين نداشته و در تلاش اين هستند تا از اين منابع درچوكات روابط اقتصاد بازار مستفيد گردند. افغانستان مي‌تواند يكي از گزينه ها براي احداث زيربناهاي انتقال منابع انرژي باشد. (بی‌نا،1387: 1)

 

 

افغانستان کشور محاط به خشکه

از جمله نظریات پرطرفداری که به بحث درباره علل نابرابری جهانی می­پردازد، نظریه جغرافیا است. این نظریه می­گوید شکاف عظیم میان کشورهای غنی و فقیر ناشی از تفاوت‌های جغرافیایی آنان است. بسیاری از نواحی فقیر جهان، مانند کشور های تهیدست آفریقا، آمریکای مرکزی و جنوب آسیا بین مدارهای راس السرطان و راس الجدی قرار گرفته­اند. در مقابل، کشورهای ثروتمند در طول‌های جغرافیایی معتدل‌تری استقرار یافته­اند. این تمرکز مکانی فقر و غنا، به فرضیه جغرافیا جذابیتی ظاهری و سطحی می‌دهد که نقطه آغاز نظریه­ها و نیز دیدگاه‌های بسیاری از دانشمندان و کارشناسان علوم اجتماعی است. اما کثرت این دیدگاه ها، خطاهای این فرضیه را جبران نمی­کند. (عجم اوغلو و دیگران، 1394: 81)

علاوه بر آن عواملی چون، محدود به خشکه بودن یک سرزمین در ناکامی برخی از کشورهای افریقایی، تاکید بسیار شده است، افغانستان نیز یک کشور محدود به خشکه است، اما من فکر می­کنم ما نباید بیش از حد بر این نکته تاکید کنیم. برای مثال به یاد بیاورید که کشور سویس نیز محدود به خشکه است، اما اکنون یکی از صنعتی­ترین کشور دنیا می باشد-چیزی که اکثر مردم آن را نمی­دانند. در سال 2002 این کشور بالاترین درآمد سرانه حاصل از صنعت را داشت که 24% بیشر از جاپان بود. در آن سال در مقام دوم قرار داشت و 2.2 مرتبه بیشر از آمریکا، 24 مرتبه بیشتر از چین و 156 مرتبه بیشتر از هند بود. (شاران، 1390: 140)

نویسندگان کتاب چرا ملت­ها شکست می­خورند؟ با آوردن دلیل‌های متعدد ثابت نموده­اند که میان جغرافیا و توسعه رابطه معنا داری وجود ندارد. به باور آنها، تاریخ نشان می­دهد که هیج ارتباط ساده یا پایداری میان آب و هوا یا جغرافیا با موقعیت اقتصادی وجود ندارد.

با وجود این همه، افغانستان در تدوین استراتیژی ملی خود می­بایست ملاحظه محصوریت در خشکی و تنش‌های را که از ناحیه جغرافیای افغانستان متوجه منافع ملی کشورهای همسایه می­گردد را باید مد نظر داشته باشد. به عبارتی دیگر تهدید در محصور بودن افغانستان در صورت استفاده از امکانات دیگری که ژئوپلتیک افغانستان به تصمیم گیران سیاسی کشور بخشیده، قابل رفع خواهد بود. مسیر گذرگاهی افغانستان و پیوند آن با منافع مشترک اقتصادی کشورهای همسایه این تهدید را برطرف خواهد ساخت (رحیمی، 1390: 126)

محصور بودن افغانستان به خشکه اگر در مواردی به ضرر افغانستان است، در مواردی هم می­تواند به نفع این کشور باشد. افغانستان با توجه به موقعیتش می­تواند این ویژگی­اش را به یک فرصت بدل کند. آنچه در زیر می­آید نشان می­دهد که افغانستان با مدیریت درست و سیاست هوشمندانه می‌تواند از موقعیت اش به بهترین گونه برای توسعه و گسترش روابط با کشورهای منطقه و جهان استفاده کند و از این رهگذر سود کلانی بدست آورد.

 

 

 

افغانستان محل پیوند انرژی کشورهای فقیر به کشورهای غنی

موقعیت ژئواکونومیک، ژئواستراتیژیک و ژئوپلتیک افغانستان از نگاه تاریخی بسیار مهم است. موقعیت آن در مسیر راه ابریشم باستانی، آسیای جنوب و جایگاه آن در میان کشورهای مهم و با هم همسایه، عواملی­اند که به عنوان مزیت و همچنان نقطه ضعف برای کشور-به اساس اینکه فرصت‌ها چگونه توسط دولت استفاده گردیده اند، است. یکی از مزیت­های مهم افغانستان استفاده از آن به عنوان کانون ترانزیت و ترانسپورت میان آسیای میانه و جنوب آسیا است. (Rahim, 2015: p 1).

یکی از عوامل دخیل در دسترسی به انرژی مساله ژئوپولتیک هر کشور است. افغانستان به لحاظ موقعیت ژئوپولتیکی که دارد می­تواند نقش سازنده‌ای در انتقال انرژی بین کشورهای منطقه بازی کند. افغانستان به خاطر همجواری با کشورهای آسیای میانه به عنوان یکی از منابع مهم انرژی در منطقه و جهان می­تواند در انکشاف اقتصاد منطقه نقش اساسی داشته باشد. از آنجایی که کشورهای آسیای میانه محاط به خشکی  هستند، انتقال نفت و گاز از این منطقه به بازارهای مصرف کشورهای دیگر نیازمند ایجاد خطوط لوله‌های متنوع است، موقعیت ژئوپلتیک افغانستان این پتانسیل را دارد تا انتقال انرژی آسیای میانه را به جنوب آسیا تسهیل کند تا به عنوان یک محور در بخش تبادلات (ترانزیت) انرژی ظهور کند. (علیرضایی، 1390: 120) 

افغانستان به عنوان کوتاه­ترین و ارزان‎ترین مسیر ترانزیتی بین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، نقش کلیدی در باز کردن پتانسیل هم تکمیلی تجاری بین این دو منطقه و در نتیجه ایجاد تجارت نو در کل منطقه دارد. در مقایسه با مسیرهای جایگزین، افغانستان می­تواند کوتاه‌ترین و به صرفه‌ترین مسیرهای جاده‌یی، خطوط آهن و خطوط انتقال گاز و برق بین آسیای مرکزی و جنوبی را فراهم کند. (سروش، 1394: ص 482)

انتقال خطوط لوله گاز و نفت از کشور افغانستان می­تواند پیامدهای ژرف و مثبت بر مسایل سیاسی و اقتصادی کشور داشته باشد. عبور خطوط لوله گاز و نفت از کشور افغانستان به دیگر کشورها باعث استحکام روابط بین کشورهای همسایه گردید، ثبات و صلح به ارمغان می­آورد. (علیرضایی1390: 120)

یکی از پروژه های انتقال انرژی گاز که از افغانستان می­گذرد و کشورهای منطقه را به هم وصل می‌کند خط لوله تاپی است. تاپی (TAPI) برگرفته از حرف‌های نخست نام کشورهای ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان می‌باشد و نامی‌ست برای پروژه‌ی خط انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان و از پاکستان به هند. این پروژه که قرارداد آن در سال ۲۰۱۰ در اسلام‌آباد به امضای نماینده‌گان چهار کشور رسیده بود، کار عملی آن در ۱۳ دسمبر ۲۰۱۵ با حضور رییس‌جمهور افغانستان، رییس جمهور ترکمنستان، نخست‌وزیر پاکستان و معاون رییس‌جمهور هندوستان در شهر "ماری" ترکمنستان گشایش یافت. در این قرارداد ترکمنستان به عنوان فراهم‌کننده‌ی گاز یا فروشنده، و کشورهای پاکستان و هند به عنوان استفاده‌کننده‌های اصلی گاز و خریدار، و افغانستان به عنوان کشور عبوردهنده‌ی پایپ‌لاین گاز و استفاده‌کننده‌ی کوچک این پروژه می‌باشد.

منافع اقتصادی مستقیم این پروژه برای افغانستان با توجه به آن‌چه تا حال بیان شده است، استفادۀ ۱۶ درصدی از این گاز در بدل پرداخت پول و دریافت سالانه ۴۰۰ میلون دالر به عنوان حق ترانزیت است. از دیگر منافع اقتصادی این پروژه برای افغانستان، می‌توان از ایجاد شغل برای شهروندان این کشور در جریان کارهای عملی پروژه در داخل این کشور نام برد. از سوی دیگر، اجرایی شدن این پروژه مستلزم سیاست و عملکرد صادقانه‌ی پاکستان است. تا زمانی که امنیت در افغانستان تأمین نشود، اجرایی شدن این پروژه غیرممکن است. پس اگر پاکستان بخواهد که از این گاز استفاده کند، باید دست از حمایت طالبان و دیگر شورشیان در افغانستان بردارد. بنابراین، استفاده‌ی پاکستان از این پروژه موجب تأمین امنیت در افغانستان خواهد شد و این می‌تواند بزرگ‌ترین نفع باشد که دولت افغانستان می‌تواند از آن بهره‌مند شود (آریا، 1394: 3)

به همین گونه پروژه دیگری که در چند سال گذشته روی دست گرفته شده و شرایط را برای ایفای نقش اقتصادی افغانستان فراهم ساخت است، پروژه برق کاسا-1000 (CASA-1000)است. کاسا-۱۰۰۰ به عنوان یکی از مهم‌ترین زیرساخت های بازار منطقه‌یی انرژی برق، با ظرفیت انتقال ۱۳۰۰ مگاوات از کشورهای قرغیزستان و تاجیکستان به کشور پاکستان، بستر بسیار مناسبی را برای آغاز معاملات خرید و فروش انرژی برق در منطقه فراهم می­نماید. با انتقال انرژی برق از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی از مسیر افغانستان، منافع اقتصادی مشترک کشورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی در یک تجارت منطقه‌ای تامین خواهد شد. نقش افغانستان به عنوان یک کشور موثر در ترانزیت انرژی برق در منطقه تثبیت گردیده و در عین حال حضور و کسب عواید حاصل از ترانزیت انرژی برق در این پروژه، عاملی برای تقویت ثبات و رشد اقتصادی افغانستان خواهد بود. (www.mew.gov.af/fa/article/61451

در صورت اجرای این پروژه افغانستان در مدت ۱۵ سال، سالانه مبلغ ۴۵ الی ۶۵ میلیون دالر به عنوان کشور ترانزیت عاید خواهد داشت. افغانستان به ازای هر کیلووات ساعت برق که از طریق این کشور به پاکستان صادر می شود ۱.۲۵۵ سنت حق العبور دریافت خواهد کرد. از طرف دیگر انتقال برق کاسا ۱۰۰۰ می‌تواند تا افغانستان را از فشار مالی حاصل از واردات سوخت و همچنان بهبود خدمات کمک نماید. افغانستان از این پروژه ۳۰۰ میگاوات برق را به قیمت نازل خریداری خواهد کرد. (www.avapress.com/vdcf0xdyew6d0va.igiw.html)

بنابراین، افغانستان با واقع شدن در میان این دو منطقه ظرفیت بالقوه‌ی تبدیل شدن به یک بازار مهم انرژی در منطقه را دارا می باشد. این نقش افغانستان از یک سو می­تواند به رشد اقتصادی این دو منطقه و گسترش همکاری میان آنها کمک کند، از سوی دیگر می­تواند منافع کلان اقتصادی و سیاسی را برای افغانستان در پی داشته باشد. چون یکی از مهمترین استفاده کنندگان دو پروژه‌ی بالا پاکستان است، و اجرایی شدن این پروژه‌ها نیازمند امنیت در افغانستان می باشد، بنابراین، اگر پاکستان بخواهد از این پرژه‌ها بهره‌مند شود باید برای بهبود امنیت در افغانستان با دولت افغانستان همکاری کند و این در کنار منافع اقتصادی می­تواند بزرگترین نفع باشد که دولت افغانستان می­تواند از آن بهره مند شود.

 

منابع آبی افغانستان منبعی برای توسعه

آب نیز یکی دیگر از منابع طبیعی است که در قدرت اقتصادی و روابط کشورها بسیار موثر خواهد بود. هیدروپلتیک از عواملی است که قطعا در آینده نظام بین­الملل نقش بسیار بارزی خواهد داشت و خود عامل دسته بندی های سیاسی- منطقه‌ای جدید در بین کشورهای خواهد گردید. در آینده کشورهای دارای این منبع از برگ برنده ملی و موقعیت استراتیژیک در نظام بین­الملل برخوردار خواهند بود (رحیمی، 1391: 116).

قرار گرفتن سرچشمه­های بسیاری از رودخانه‌های افغانستان که سرانجام به کشورهای همسایه سرازیر می‌گردد، فرصت مهمی برای افغانستان در تدوین مناسبات با استفاده از این کدهای ژئوپولتیک فراهم نموده است. استفاده صحیح از این کدها و اتخاذ یک سیاست هدروپولتیکی مناسب و همگرایی افغانستان را در مسیر صلح و دوستی و بهره برداری اقتصادی مناسب از این کدها رهنمون خواهد ساخت. توسعه مناطق مرزی که در مسیر این رودخانه ها قرار گرفته­اند نخستین نتیجه این سیاست خواهد بود (رحیمی، 1391: 126).

افغانستان در چند سال اخیر تلاش کرده است تا با اعمار سدهای آب‌گردان بالای دریاها و رودخانه‌های مختلف کشور آب‌های خود را مدیریت کرده از هدر رفتن این آب‌ها جلوگیری کند. اما این مدیریت آب‌های کشور باتوجه به اهمیتی که آب برای کشورهای همسایه افغانستان دارد واکنش برخی از این کشورها را بر انگیخته است. سال گذشته زمانی که سد سلما در ولایت هرات به بهره برداری سپرده شد روزنامه "هفت صبح" ایران با تیتری؛ بزرگترین پروژه زیربنایی افغانستان، تامین آب شهر مشهد را به بحران می­کشاند؟ نگرانی خود را در مورد بیان داشت.

بسیاری دیگر از روزنامه های ایران از چند سال پیش نگرانی خود را در مورد بیان کرده بودند؛ روزنامه شرق در گزارشی که ششم آبان ۱۳۹۲ منتشر شد در مطلبی با تیتر «خشکی در کمین شرق ایران» که با عناوین دیگری مثل «افغان‌ها مشهد را خشک می‌کنند؟» در رسانه‌ها بازتاب داشت،‌ به نقد سد سلما می‌رود. ۲۵ آبان ۱۳۹۲،‌ روزنامه جام‌جم هم در گزارشی با تیتر «هریرود به روی مشهدی‌ها بسته می‌شود»،‌ از قول امیرحسین قاضی‌زاده، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی درباره سد دوستی می‌نویسد: «از حدود دو و نیم سال پیش، مذاکرات و نامه‌نگاری‌هایی از سوی وزارت امور خارجه با طرف افغان انجام شده که تاکنون بی‌نتیجه بوده است. افغانستان کمبود آب دارد. بنابراین بعید است سد سلما را افتتاح نکند. با این حال در صورت بهره‌برداری، باید به ایران و ترکمنستان خسارت بدهد، اما با توجه به ماجرای هیرمند، بعید می‌دانیم این خسارت پرداخت شود.» اشاره درست و بجای قاضی‌زاده به سد هیرمندی است که با بهره‌برداری از آن در افغانستان، سیستان پرآب تبدیل به بیابان شد و پس از آن هم، هیچگاه موفق به مذاکره منجر به نتیجه بر سر آب با طرف افغان نشدیم. (www.7sobh.com/id/101344)

همچنان رییس جمهور غنی روز یک شنبه 20 حمل که در یک نشست مطبوعاتی سخن می­گفت به موضوع آب اشاره کرد و بر مدیریت آب­های افغانستان تاکید ورزید، او گفت: « غیر از چین، ما منبع آب برای تمام همسایه‌های خود هستیم. اما خود ما از دو چیز بنیادی رنج می­بریم، یا سیل است و یا خشکسالی. افغانستان در 25سال گذشته یک درجه گرم شده است. ما و شما بندهای طبیعی داشتیم، این بندها، کوه ها ما بود، برف ما بود، برف ما ذخیره می­شد، از ماه حمل به صورت تدریجی آب می­شد، سیستم آبیاری ما را تامین می­کرد. حالا برف یک بارگی می­آید و یا به شکل باران می­آید. بنا بدون ذخیره کردن در این بندها، زراعت خود را پیش برده نمی­توانیم. از این خاطر مدیریت آب یکی از حیاتی‌ترین، مسایل برای افغانستان است». (www.8am.af/1396/01/21/ashraf-qani-afghanistan-middle-east)

 بنابراین، می­توان گفت که امروز موضوع آب یکی از مسایل مهم برای کشورها است. البته این بدان معنا نیست که مدیریت آب­های افغانستان کشمکش‌ها را میان افغانستان و همسایگانش افزایش می­دهد، بلکه مدیریت آب­های افغانستان کشورهای همسایه افغانستان را وادار می­کند تا برای بدست آوردن امتیاز در زمینه آب، همکاری‌های خود را در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و حتا فرهنگی با افغانستان گسترش دهند و تلاش کننده از هر راه ممکن همکاری افغانستان را با خود داشته باشند. به این ترتیب، افغانستان با مدیریت درست آب های خود و دیپلماسی سازنده با کشورهای همسایه می­تواند از این منبع برای صلح، سازندگی، بازسازی و توسعه در افغانستان و گسترش روابط سودمند و دوستانه با کشورهای منطقه استفاده کند.

 

راه ابریشم ابزاری برای توسعه افغانستان

مركزيت افغانستان در منطقه منجر به ايفاي نقش محوري اين كشور در عرصه‎ی تسهيل همكاري­هاي وسيع در مناطق همجوار مي‌گردد.در يك زماني اين منطقه كه فعلاً بنام افغانستان مسمي است، منحيث نقطه‌ی ارتباطي در هسته‌ی اقتصاد جهاني قرار داشت كه مثال عمده‌ی آن راه ابريشم مي‌باشد كه به حيث راه اصلي روابط تجارتي ميان شرق و غرب از آن استفاده به عمل مي‌آمد. (بی‌نا،1387: 11)

جاده ابریشم قدیمی  تجارت چین که بیش از دو هزار سال پیش مورد استفاده بود، کماکان در جهان بسیار شهرت دارد. جاده ابریشم به عنوان پلی بین چین و کشورهاي اروپا، آسیا و آفریقا براي تبادلات مادي و تمدنی شرقی و غربی سهم مهمی ادا نموده است. این جاده راه تجارت زمینی چین با آسیاي جنوبی، غربی و اروپا و آفریقا از راه آسیاي مرکزي در روزگار قدیم بود. در سال‌هاي اخیر، ایده جاده ابریشم مجددا احیا شده و اندیشمندان غربی و شرقی طرح‌هایی را براي راه‌اندازي مجدد و گسترش آن ارایه داده اند. (احمدیان، 1395: 10)

در چند سال گذشته دو طرح، یکی توسط ایالات متحده آمریکا و دیگری توسط دولت چین برای راه اندازی دوباره جاده ابریشم ارایه شده است. طرح ایالات متحده امریکا برای بار نخست توسط هیلاری کلنتون وزیر خارجه وقت این کشور در سال 2011 و طرح چین برای اولین بار توسط شی جنیگ پین رهبر جمهوری چین در سال 2013 بیان گردید.

طرح ارایه شده توسط آمریکا بر اساس مطالعات گسترده "فردریک استار"، ایده پرداز اصلی طرح جاده ابریشم جدید مطرح شده است.  طرح آمریکایی جاده ابریشم جدید، زیرساخت‌هاي روسیه (جاده‌ها، خطوط آهن و خطوط انتقال انرژي) را به کشورهاي آسیاي مرکزي و پس از آن به افغانستان، پاکستان و هند متصل می‌نماید. این طرح سعی دارد با بیرون نگاه داشتن ایران و نادیده انگاشتن اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آن به نوعی از ایفاي نقش ایران در منطقه بکاهد و راه‌هاي جدیدي را براي دسترسی به شرق پایه گذاري نماید.  این در حالی است که طرح جاده ابریشم جدید چین با دو گونه خشکی -دریایی بر آن است تا شرق آسیا را به آسیاي مرکزي، آسیاي مرکزي را به غرب آسیا و غرب آسیا را به مدیترانه و شرق اروپا متصل سازد، همچنین طرح جاده ابریشم دریایی، بر آن است تا دریاي جنوبی چین را به دریاي مدیترانه متصل نماید. (احمدیان، 1395: 10)

باید توجه داشت که «کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید صرفا یک جاده نیست، طرحی اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ژئوپولیتیکی با فرآیندی باز و چندقطبی است که تقریبا تمامی کشورهای موجود در مسیر را در بر‌ می‏گیرد. قرار است تحقق این طرح عاملی برای رشد و شکوفایی کشورهای فعال در پروژه شود». (ترابی، 1395: 1).

هیلاری کلنتون وزیر خارجه پیشین امریکا اهمیت جاده ابریشم را چنین بیان کرده است: «پروژه‎هاي جاده ابریشم جدید ابزاري در طرح ایجاد همکاري منطقه‌اي، ایجاد انعطاف سیاسی، بهبود رشد اقتصادي، پیشنهاد تنوع سازي تجارت و سرمایه‌گذاري در حمل‌ونقل، بخش‌هاي معدن و انرژي هستند. همه این‌ها یک فرصت تاریخی بی‌سابقه‌ي را براي جمهوري‌هاي آسیاي مرکزي ارایه می­دهد تا به بازیگران مهمی در اقتصاد جهانی تبدیل شوند. به تبع آن، پروژه‌هاي دوجانبه و چندجانبه بسیاري در مقیاس‌هاي بزرگ و کوچک وجود دارند که هدفشان بازسازي و احیاي تجارت و سیستم مبادله مشابه جاده ابریشم قدیم است». (Fedorenko, 2013: 4)

یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی افغانستان کاهش مناقشات میان دولتی از طریق ایجاد وابستگی های اقتصادی منطقه‌یی برای توسعه دوامداری مشترک است... با وصل کردن دهیلز درخشان شرق-غرب توسط جاده ابریشم به دهلیز پرتکاپوی سنتی شمال-جنوب، تمام حوزه می­تواند از پتانسیل کامل جاده ابریشم از طریق دگردیسی افغانستان به یک کانون تجارت و ترانسپورت منطقه‌ای بهره مند شوند. (Haidari, 2 Septembe  2015: Foreignpolicy Website)

افغانستان در قلب جاده ابریشم جدید یک بار دیگر می­تواند جایگاه پر افتخار تاریخی خود را در عرصه بازرگانی و فرهنگ بدست آورد و به عامل ارتباط دهند در قلب این جاده بدل شود. به همان گونه که این پروژه‌های ترانسپورتی برای افغانستان مهم است برای حوزه‌ی آسیای مرکزی و جهان نیز مهم­اند. زیرساخت‌های ترانسپورتی و منابع انرژی ستون اصلی و عامل حیاتی برای هر گونه اقتصاد­اند. برای آسیای مرکزی، ترانزیت از طریق افغانستان شاهرگ حیاتی است که اقتصادهای محصور به خشکه را مارکت مهم جهانی وصل می کند.(ADB, 30 September 2011: ADB Wibsite)

با استفاده از راه ابریشم افغانستان می‌تواند به کشورهای شرق دور و اروپایی صادرات داشته باشد. ما شاهد میزان کاهش درآمد در واردات خود نیز خواهیم بود. با استفاده از پروژه‌های مربوط به راه ابریشم سرمایه‌گذاران چین و افغانستان می‌توانند در هر دو کشور سرمیه‌گذاری کنند. هم‌چنان کریدور "واخان" یکی از دروازه‌های مهم راه ابریشم بوده که قبلا صادرات و واردات افغانستان از آن راه ترانزیتی به کشورهای خارجی صورت می‌گرفت. احیای این کریدور فیصدی قابل ملاحظه در مصارف واردات کشور کاهش می‌آورد و حتی احیای مجدد این کریدور می‌تواند مواد خام معدن مس عینک را با استفاده از همین راه به چین انتقال دهد. پس اهمیت اقتصادی این راه نه تنها به افغانستان بلکه به کشور چین نیز سودآور است. (http://8am.af/1393/10/30/afghanistan-and-a-big-dream-to-revive-the-silk-road-china)

با اجرایی شدن پروژه جدید ابریشم افغانستان می‌تواند یک بار دیگر جایگاه تاریخی خود را در عرصه اقتصاد و فرهنگ باز یابد و به یکی از کانون‌های مهم ترانزیت و تجارت در منطقه بدل شود. تاسیس این جاده باعث گسترش هرچه بیشتر روابط بازگانی و حمل و نقل میان کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا از یک سو، و تقویت روابط بارزگانی شرق دور با غرب آسیا و نهایتا اروپا خواهد شد. افغانستان با قرار گرفتن در قلب این مسیر، شریان‎های اقتصادی منطقه را فعال خواهد ساخت و از این طریق می‌تواند منافع کشورهای منطقه را با منافع افغانستان گره زند و این کشورها را برای همکاری و همگرایی منطقه‌ای آماده سازد. البته روشن است که در نبود امنیت در افغانستان پروژه جدید ابریشم هیچگاه به اکمال نخواهد رسد و بنابراین، یکی از پیش نیازهای اساسی جاده جدید ابریشم وجود امنیت در افغانستان است. باتوجه به اهمیتی که این پروژه برای کشورهای منطقه و جهان بویژه چین و آمریکا دارد انتظار می رود این کشورها برای تامین امنیت در افغانستان همکاری کنند.

جغرافیایی افغانستان و همگرایی منطقه‌ای

همکاری و همگرایی، در تاریخ زندگی اجتماعی، اساس شکل‌گیری جوامع مختلف بشری بوده است که می‌توان رد پای آن را در نوشته‎های ارسطو، افلاطون، اگوستین قدیس، ابن‎خلدون و هگل مشاهده کرد. همگرایی، وضعیتی است که در آن، گروه‎ها، سازمان‎ها، نهادها یا کشورها، برای حفظ منافع جمعی، به همکاری گسترده با یکدیگر بپردازند و به سوی نوعی وحدت گام بردارند. نمونه‎های موفقی از همگرایی در دنیای معاصر، از جمله روند همگرایی در اروپا و نهایتا شکل‎گیری اتحادیه اروپا و همگرایی بین کشورهای آسیای جنوب شرقی (آ س آن) موجب شد که صاحب‎نظران و سیاستمداران، با نگاه به این تجربه‎های نسبتا موفق، همگرایی را تجربه‎ی مطلوب در راه کسب منافع بیشتر و همکاری مناسب‎تر، همراه با تضمین امنیت نسبی در روابط بین کشورها، به‎ویژه در شکل منطقه‌گرایی به شمار آورند. بر همین اساس، قرن بیست و یکم را قرن همگرایی مجدد منطقه‌ای توسط دولت‌ها با توجه به مزیت‌ها و تجربه‌های حاصل از این همگرایی‌ها در جهان می‌دانند ( زارعی، 1393: 732).

در طول تاریخ موقعیت جغرافیایی افغانستان فرصت‌ها و چالش‌های متعددی را نصیب مردم این کشور ساخته است. از یکسو، این کشور به مثابه مسیر راه باستانی ابریشم برای قرن‌های متمادی، اروپا و آسیا را به هم متصل ساخته است و به مثابه پلی برای انتقال اموال تجارتی و اندیشه­ها به قاره‌های مختلف موثر واقع شده است. (رحیمی،1393: 516) از سوی دیگر، موقعيت مهم استراتيژيك افغانستان طي ادوار تاريخي به حيث يك بستر گرم رقابت قدرت‌هاي منطقه‌اي و غير منطقه‌اي مبدل گرديده است كه در زمينه تا اندازه‌ي موقعيت جغرافيايي آن و تا حدودي هم غناي آن از لحاظ منابع طبيعي و قسماً كاستي در ديپلوماسي فعال منطقه‌اي در افغانستان، انگيزه اين رقابت ها بوده است. با وصف آنكه سطح تحركات رقابت هاي فوق تغيير نموده است، ولي هنوز هم منحيث يك منبع اساسي بي ثباتي در كشور تلقي مي­گردد. سقوط اتحاد جماهير شوروي و ظهور قدرت‌هاي جديد اقتصادي در مناطق همجوار ( چين و جاپان در شرق دور، هندوستان در آسياي جنوبي، روسيه فدراتيف و تا حدودي هم قزاقستان در آسياي مركزي، تركيه، ايران و امارات متحده عرب در شرق ميانه) چالش‌ها و فرصت­هاي جديدي را در برابر همكاري هاي منطقوي به ميان آورده­اند. جنگ بين­المللي بر ضد تروريزم و حضور نيروهاي بين­المللي در افغانستان يك بعد جديدي را براي هماهنگي منافع منطقه افزوده است (بی‌نا،1387: 1)

افغانستان به عنوان پل انرژی – وصل‌کننده‌ی کشورهای غنی انرژی به کشورهای نیازمند انرژی – می‌تواند نقش موثری برای جلب همکاری کشورهای منطقه جهت همگرایی منطقه‌ای و تأمین امنیت در افغانستان بازی کند.

موقعیت جغرافیایی افغانستان، ثبات پایدار اقتصادی و توسعه سیاسی کشورهای همسایه و منطقه را با توسعه و ثبات این کشور گره زده است. افغانستان با اتخاذ سیاست تقویت امنیت و حکومتداری خوب در کنار فراهم ساختن زمینه‌های سرمایه گذاری مستقیم خارجی، ایجاد و توسعه شبکه‌های مواصلاتی و زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی برای همگرایی منطقه‌ای می­تواند نقش موثری ایفا نماید. این کشور با اتصال شبکه های مواصلاتی به سرحدات کشورهای همجوار، دسترسی به امکانات توزیع انرژی برق و استفاده از موقعیت جغرافیایی برای وصل حوزه‌های فعالیت سازمان‌های همکاری شانگهای، سارک و ایکو می­تواند بر محاط بودن خشکی خود فایق آید. (رحیمی،1393: 517).

در حقیقت، برای کشورهای محصور به خشکه همچو افغانستان و جمهوری های آسیای مرکزی همگرایی منطقه‎ای ضروری است. افزایش همگرایی منطقه‌ای نه تنها بازرگانی و ارتباط درون منطقه‌ای را افزایش می­دهد که همچنان، با ایجاد ارتباط این حوزه با مارکت خارجی به گونه گسترده همگرایی را فراتر از مارکت منطقه در سطح اقتصاد جهانی گسترش می­دهد. (Heal, 2015: p 4)

با توجه به آنچه بیان شد، افغانستان با استفاده از موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتیژیک­اش می­تواند نقش مهم  و کلیدی را برای همگرایی اقتصادی و سیاسی منطقه ایفا کند. برای استفاده بهینه از این موقعیت ضروت است تا افغانستان تلاش کنند روابط خود را در عرصه های مختلف با کشورهای منطقه تقویت بخشیده، با استفاده از فرصت ها و نیازهای اقتصادی کشورها در جهت کاهش مناقشات و افزایش همکاری اقتصادی و سیاسی خود با این کشورها بکوشد. به این گونه­ای، افغانستان می­تواند جایگاه تاریخی خود را به عنوان چهارراه تجارتی منطقه زنده ساخته شرایط اقتصادی و سیاسی بهتری را برای شهروندانش فراهم سازد.

 

نتیجه‌گیری

آنچه که افغانستان را با اهمیت ساخته است جغرافیای این کشور است. افغانستان با قرار گرفتن در میان سه حوزه فرهنگی و اقتصادی و ژئوپولیتیک منطقه از جایگاه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتیژیک ویژه‌ای برخوردار است. این موقعیت جغرافیایی فرصت‌های و ظرفیت مهمی را در عرصه اقتصادی و سیاسی برای این کشور فراهم کرده است که با مدیریت درست و مدبرانه می­تواند آینده‌ی درخشانی را برای کشور رقم زند و موجب شگوفایی اقتصادی و توسعه همه‎جانبه در کشور گردد. در زیر مهم‌ترین این فرصت‌ها وظرفیت‌ها به گونه کوتاه بیان می­گردد:

افغانستان با قرار گرفتن در میان کشورهای غنی انرژی آسیای مرکزی و کشورهای فقیر انرژی آسیای جنوبی به عنوان پل وصل کننده این دو حوزه از ظرفت بالقوه‌ی بالای برای ایفای نقش ترانزیتی، بازرگانی و ترانسپورتی برخوردار است. هرچند این کشور در طول تاریخ معاصر خود نتوانسته بود از این موقعیت خود استفاده‌ی بهینه کند، اما تلاش‌های چند سال گذشته‌ی دولت افغانستان و کشورهای منطقه برای گسترش همکاری در زمینه های متعدد بویژه راه اندازی پروژه‌های انتقال انرژی گاز و برق می‌تواند این ظرفیت بالقوه را به عمل بدل سازد. نمونه‌های روشن این گونه همکاری‌ها پروژه‌ی خط انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان و هند بنام (تاپی) و پروژه انتقال ۱۳۰۰ مگاوات برق از کشورهای قرغیزستان و تاجیکستان به کشور پاکستان بنام (کاسا-1000) اند. این پروژه‌ها برای نخستین بار افغانستان، پاکستان، هندوستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و در کل کشورهای منطقه را در سطح کلان در وضعیت اشتراک منافع قرار می‌دهد. این اشتراک منافع کشورهای منطقه را وادار می­سازند تا با گذشتن از یکسری منافع کشوری، در عرصه‎های مختلف بویژه در زمینه تامین امنیت و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی در منطقه همکاری کنند. گره خوردن منافع کشورهای منطقه با منافع افغانستان، می تواند در عرصه‌ی اقتصادی و سیاسی برای این کشور موثر واقع شود و افغانستان را به سوی توسعه رهنمون سازد.

یکی دیگر از ظرفیت‌ها و فرصت‌های را که جغرافیای افغانستان برای این کشور رقم زده است، منابع آبی این کشور است. قرار گرفتن سرچشمه های بسیاری از رودخانه‌های افغانستان که به کشورهای همسایه سرازیر می‌شوند، فرصتی‌ است که قدرت چانه زنی افغانستان را در مناسبات منطقه‌ای به گونه‌ی روشن و قابل ملاحظه‎ی افزایش می­دهد. افغانستان در کنار اینکه می­تواند از این منبع برای به‌گردش درآوردن چرخ اقتصادی کشور استفاده کند، در عرصه منطقه‌ای می‌تواند از این منبع به عنوان اهرمی برای تاثیرگذاری بر کشورهای همسایه بهره‌مند گردد. البته استفاده از این منبع برای این هدف نیازمند دیپلماسی قوی و هوشمندانه است. بنابراین، افغانستان با مدیریت درست آب‌های خود و دیپلماسی سازنده با کشورهای همسایه می­تواند از این منبع برای صلح، سازندگی، بازسازی و توسعه در افغانستان و گسترش روابط سودمند و دوستانه با کشورهای منطقه استفاده کند.

جاده ابریشم جدید که در چند سال گذشته روی دست گرفته شده است فرصت دیگری‌ست که می‌تواند در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی و در کل برای توسعه در افغانستان موثر باشد. این جاده که جغرافیای افغانستان قلب آن را تشکیل می‌دهد از یکسو کشورهای منطقه را  از مسیر زمینی بهم پیوند می‌زند از سوی دیگر شرق دور و آسیای مرکزی را به غرب آسیا و در نهایت به اروپا وصل می‌کند. بنابرین، این جاده از یکسو فرایند حمل و نقل و ترانزیت کالاهای بازرگانی از طریق افغانستان در منطقه را تسهیل می­بخشد و برای افغانستان منافع اقتصادی ببار می‌آورد، از سوی دیگر زمینه را برای صدور کالاهای افغانستان به مارکت‌های منطقه و جهان تسریع می بخشد. این امر می‌تواند فرایند توسعه در افغانستان را شدت بخشد.

آنچه بیان شد، در نهایت به همگرایی منطقه‎ای منتهی می‎شود. این همگرایی می‌تواند در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... جلوه‎گر شود. این همگرایی یکی از نیازها و در عین خواسته‌های افغانستان چنانکه در استراتیژی همکاری‌های منطقه‌ای افغانستان نیز تبلور یافته است. بنابراین، افغانستان با همگرایی منطقه‌ای می­تواند گام های استوار و پایداری برای توسعه بردارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سرچشمهها

سرچشمه‎‌های فارسی

1-          آریا، سلطان احمد، (1394)، تاپی؛ برد، برد یا باخت، باد؟ روزنامه ماندگار، سال هفتم، شماره 1710، چهار شنبه، 7 دلو 1394.

2-          امیراحمدیان، بهرام، صالحی دولت آبادی، روح‌الله، (1395)، ابتکار (جاده ابریشم) جدید (اهداف، موانع و چالش‌ها)، فصلنامه مطالعات روابط بین الملل، سال نهم، شماره 36، زمستان 1395.

3-          بی‎نا، (1387)، استراتیژی همکاری‌های منطقه‌ای- 1378-1392، کابل: دارالانشای استراتیژی انکشاف ملی افغانستان.  

4-          ترابی، قاسم و صانعی، راضیه، (1395)، موانع تحقق ابرپروژه جاده ابريشم از چشم انداز نظريه همگرايي، فصلنامه تخصصی علوم انسانی، سال دوازدهم، شماره سي وپنجم، تابستان 1395. 

5-          رحیمی، حسین، (1393)، افغانستان و سازمان‌های همکاری منطقه‌ای، سیاست خارجی افغانستان در سپهر همکاری های منطقه‎ای، زیر نظر: دکتور فرامرز تمنا، کابل: مرکز مطالعات استراتیژیک وزارت امور خارجه.

6-          رحیمی، سردار محمد، (1391)، ژئوپلیتیک افغانستان در قرن بیستم، کابل: انتشارات سعید.

7-          زارعی، بهادر، شاهدوست، حسن، زینی‌وند، علی، (1393)، فرصت‌ها و چالش‌های همگرایی منطقه‌ای در خلیج فارس، پژوهش‌های جغرافیای انسانی، دورة 46، شمارة 4، زمستان 1393.

8-          سروش، حسن، (1393)، موقعیت ژئوایکونومیک افغانستان و اهمیت آن برای اقتصاد بین آسیایی مرکزی و آسیای جنوبی، سیاست خارجی افغانستان در سپهر همکاری‌های منطقه‎ای، زیر نظر: دکتور فرامرز تمنا، کابل: مرکز مطالعات استراتیژیک وزارت امور خارجه.

9-          شاران، تیمور، (1390)، نگاهی به پس منظر توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، فصلنامه مطالعات استراتیژیک، شماره بیست و پنجم و بیست ششم.

10-       طنین، ظاهر، (1384)، افغانستان در قرن بیستم، تهران: محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی.

11-       عجم اوغلو، دارون و رابینسون، جمیزای، (1394)، چرا ملت های شکست می خورند؟ ترجمه: محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی‌پور، تهران: انتشارات روزنه.

12-       علیرضایی، محمد حنیف، (1390)، افغانستان و اهمیت انرژی، فصلنامه مطالعات استراتیژیک، شماره بیست و پنجم و بیست ششم.

13-       غبار، میر غلام محمد، (1388)، افغانستان در میسر تاریخ، پیشاور: دارالسلام کتب خانه.

14-       غیاثی، انجینیر توریالی، (1383)، ما و جامعه مدنی، مشهد: کانون فرهنگی میهن. 

 

English and Internet Reference:

 

15-          Asian Development Bank, 30 September 2011, Afghanistan and the Modern Silk Road, Available at: https://www.adb.org/features/afghanistan-and-modern-silk-road

16-          Fedorenko, Vladimir, (2013), The New Silk Road in Central Asia, Rethinking Institute Washington DC, Available at: http://www.rethinkinstitute.org/wp-content/uploads/2013/11/Fedorenko-The-New-Silk-Road.pdf

17-          Haidari, M. Ashraf, (2 September 2015), The Silk Road through Afghanistan, Available at: http://foreignpolicy.com/2015/09/02/the-silk-road-through-afghanistan.

18-          Heal, Adam,(2015) ESCAP, United Nations, Afghanistan and central Asia: Straitening Trade and Economic Ties, Available at: http://www.unescap.org/sites/default/files/Afghanistan%20and%20Central%20Asia-Strengthening%20Trade%20and%20Economic%20Ties.pdf

19-          Rahim, Shoaib Ahmad, (2015), How can Afghanistan retake its position as a transit and transport hub between Central Asia and South Asia? The Silk Road through Afghanistan, 6th Regional Economic Cooperation Conference on Afghanistan, Kabul, 3-4 September 2015. Available at: http://www.pajhwok.com/en/opinions/how-can-afghanistan-retake-its-position-transit-and-transport-hub-between-central-and-south

20-          www.avapress.com/vdcf0xdyew6d0va.igiw.html 

21-          www.mew.gov.af/fa/article/61451

22-          www.7sobh.com/id/101344  

23-          www.8am.af/1396/01/21/ashraf-qani-afghanistan-middle-east

24-          http://8am.af/1393/10/30/afghanistan-and-a-big-dream-to-revive-the-silk-road-china







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

محمود بیک محمودی 07.10.2024 - 15:54

 خیلی عالی قلم تان رسا باد آریا صاحب

محمد ابراهیم ادیب01.07.2024 - 17:01

 تشکر از زحمات شما بزرگوار خداوند از شما راضی باشد

خانم قربانی17.10.2022 - 10:12

 با درود سلام خدمت شما خیلی از زحمات شما ممنون هستم خداوند برای تان قدرت بدهد که همیشه موفق و پیروز باشید

آغاپدر مدافع 24.04.2022 - 12:13

 زحمت و تلاش تان در عرصه جمع آوری و نوآوری معلومات ستودنیست موفق و پیروز باشید در عرصه های زندگی

alireza15.02.2021 - 17:46

 بسیار علی

احمد15.09.2020 - 03:26

 خیلی عالی ممنون ازلطفتان

نثار مبارز10.08.2020 - 01:49

 عالی نگاشتید قلمتان پر رنگ باد

عبدالقهار برومند تیموری29.06.2019 - 20:26

 به عنوان یک محصل بیشترین استفاده را توانستم کسب کنم بسیار عالی بود سپاس.

رحیمی30.06.2019 - 03:26

 بسیار عالی بود تشکر از زحماتتان به امید روزی که کشور افغانستان از جنگ و نا امنی خلاص شده و ملت بزرگ افغان بتواند از تمام سرمایه های ملی خود در رشد و توسعه کشور خود استفاده کند

Samiullah18.05.2019 - 07:20

 بسیار عالی و آموزنده بود تشکر استاد محترم

حامد21.09.2018 - 05:26

 سلام بسيار براي بنده مفيد بود و در تحقيقاتم كمك كرد

محمد توفیق فوشنجی14.09.2018 - 16:35

 نهایت سپاس از معلومات مفید و ارزنده ات دوست گرامی، به امید دستاورد های مزیدت.

مومن نوری26.08.2018 - 10:36

 جالب و مفید بود دوست عزیز سلامت باشید

مرسل بارکزی 27.04.2018 - 11:17

  تشکر بسیار زیاد دوست نهایت خوب حداقل یک جوا ن بودین که سری یک منبع معلومات افغانستان کار کردین و در خدمت دوستان گذاشتید ، به امید پیشرفت و موفقیت بیشتر تان در این عرصه ، و امید کارها و معلومات جدید تان ، سپاس از شما افتخار میکنیم بالای همچو شما
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



سلطان احمد آریا