مسايل عمده در مورد زبانشناسي

۲۹ عقرب (آبان) ۱۳۹۶

در رابطه به غوغائ فارسي و دري لازم دانستم تا چند سطري در مورد زبانشناسي خدمت خوانندگان گرامي تقديم كنم. شايد سودمند باشد

زبانشناسي يكي از چهار رشته انتروپولوژي يا بشر شناسي است. سه رشته ديگر بشر شناسي عبارت است از بشر شناسي باستانشناسي ، بشر شناسي بيولوژي و بشر شناسي فرهنكي. 

از نگاه فيلولوژي يعني زبان شناسي و انتروپولوژي يا بشر شناسي،  شاخصه يك فرهنگ زبان است. وقتي زبان از بين برود ، فرهنگ از بين مي رود. طور مثال كودكان كه در خارج از كشور بزرگ شده اند با اينكه كم و بيش فارسي صحبت مي كنند اما كنايه گفتن و به اصطلاح پرزه گفتن و اصطلاحات زبان را از نگاه فرهنگي نه مي دانند. يا يك فكاهي را نه مي توانند درك كنند زيرا به فرهنك زبان آشنايي ندارند 

زبان از نگاه زبانشناسي وقتي يك زبان است كه دو وجه مشترك داشته باشد : اول الفبا و دوم دستور زبان يا صرف نحو . 

سوم در يك زبان مي تواند صد ها لهجه وجود داشته باشد. مثليكه در زبان انگليسي ما لهجه برتانوي و امريكايي داريم 

چهارم زبان يك پديده راكد نيست و سفر مي كند. اين در ايام سفر است كه لهجه آن نظر به مسايل ساختاري مغزي انسان ها و سهل سأختن تلفظ تغيير ميكند . طور مثال لغات كه در عربي وارد فارسي شده است بعضا تلفظ آن تغيير كرده است . طور مثال لغات كه به "ض" نوشته ميشود ما اكثرا به "ز" تلفظ مي كنيم. يا پتلون خاكي كه از فارسي وارد انگليسي شده است چون حرف " خ" در انگليسي نيست آنرا كاكي تلفظ مي كنند كه اساسا khaki مي باشد 

پنجم زبان گفتاري با زبان نوشتاري در عين زبان تفاوت دارد. زبان گفتاري نه مي تواند معياري باشد زيرا تلفظ نظر به منطقه تفاوت دارد و اما زبان نوشتاري معياري است و در هر جا يكي است. زبان سعدي و مولانا و اميرخسرو و غيره در اشعار براي همه فارسي زبانان يكي است

ششم وقتي زبان از خود لغت يا واژه نداشته باشد مجبور ميشود كه  از لغت وارداتي استفاده كند و يا معادل آنرا كه همان مفهوم را أفاده كند خلق كند. مثلا كلمه دين ترجمه نه ميشود. ما يك لغت به نام دين در فارسي نداريم. كيش و آيين معني اصلي دين نيست. اساسا دين در هيچ زبان ترجمه نه ميشود و از نگاه زبانشناسي دين religion نيست . 

هفتم نه ميتوان در زبان نوشتاري از زبان گفتاري استفاده كرد اما مي توان از زبان نوشتاري در زبان گفتاري استفاده كرد. طور مثال در وقت صحبت ما از كلمه چوكات زياد استفاده مي كنيم و اين كلمه اردو است نه فارسي. اما در زمان نوشتن ما بايد چارچوب بنويسيم زيرا چوكات گفتاري است و نظر به مناسبات كه ما با قاره هند داشتيم در فرهنك ما رواج پيدا كرده است 

هشتم فقر زباني : آن است كه يك زبان لغت داشته باشد و مردم مجبور شوند لغت خارجي را استفاده كنند. طور مثال  ما لغت فرهنك داريم و اما اگر كلتور را استفاده مي كنيم اين فقر زباني است كه فقر فرهنگي را نشان ميدهد. چنين معني ميدهد كه ما در فرهنك خود همان لغت يا واژه را نداريم. 

نهم قسميكه گفتيم اصطلاحات گفتاري در مناطق مختلف در هر زبان متفاوت است و اين نظر به احتياجات به وجود مي آيد. بعضي ازين لغات در فرهنگ منطقه از گفتاري در نوشتاري هم استفاده ميشود. طور مثال إيراني ها براي صندوق سفري چمدان مي گويند. اساسا اين لغت اصلا فارسي بوده و به روسيه سفر كرده و وقتي درباره وارد شده است چمدان شده است. چمدان لغت روسي است . اساسا اين لغت جامه دان بوده است. ما بكس سفري مي گوييم و بكس لغت انگليسي است . مثال ديگر موتر است كه كلمه انگليسي است كه افغانها استفاده مي كنند و ماشين كلمه روسي است كه إيراني ها استفاده مي كنند 

دهم گفتيم كه زبان شاخصه يك فرهنك است پس براي نگهداشت آن فرهنك هر زبان نهايت مهم است. اينكه اتفاق افتاده است كه يك زبان در يك كشور تسلط پيدا كند به اين معني نيست كه زبان هاي ديگر بي معني است. 

زبان ها وقتي جهانگير ميشود كه زبان يك كشور نتواند كه هجوم آنرا جلوگيري كند و سعي و تلاش نشود تا آن درست ترجمه شود و يا معادل  آن به جامعه پيشكش شود. و وقتي كلمه خارجي ترجمه نشود و معادل آن خلق نشود اگر زياد شود زبان را زير تأثير مي گيرد و بلاخره از بين مي برد. و امپرياليزم فرهنگي  از نگاه جامعه شناسي سياسي همين است كه فرهنگ خارجي از طريق زبان ميخواهد فرهنگ را از بين ببرد. در صورتيكه در لغات كمبودي  باشد ، لغات وأود شده ،  لغات قبول شده محسوب ميشود و هدف آن از بين بردن زبان و فرهنك نيست. لغات قبول شده در سرتاسر جهان مثلا راديو  و تلويزيون است . با اين هم تلفظ راديو و تلويزيون در نقاط مختلف فرق ميكند

در كشور هاي رو به انكشاف و عقب مانده تعصب قومي و منطقوي هم نقش دارد و جالب اين است كه لغات خارجي را ترجيح ميدهند به يك لغت كه در فرهنك خود شان وجود دارد. طور مثال به جاي شركت مسافر بري و يا هواپيمايي كه هر دو براي ما مي تواند قابل قبول باشد با الفباي فارسي مي نويسند كمپني إيرلاينز . 

آلودگي زبان: آنست كه زبان با لغات و اصطلاحات خارجي مطلق ملوس ميشود و اصالت خود را از دست ميدهد. درين حالت است كه ادبيات صدمه مي بيند. مردم شهري كه زود تر به اصطلاحات خارجي آشنايي حاصل ميكنند زبان شان از زبان غير شهري تفاوت ميكند و از زبان يك پديده مضحك به وجود مي آيد،  مانند كشور پاكستان كه هندي،  اردو ، فارسي ، انگليسي و پنجابي همه يك زبان را ساخته است كه يك چيز عجيب و غريب است. از همين سبب سرود ملي شان به زبان فارسي كه زبان منطقه است نواخته شده است. در انتروپولوژي زبانشناسي  زبان منطقه را از نگاه زبانشناسي Lingua Franca كه اساسا از ايتالوي گرفته شده است، ياد ميشود. در آسياي ميانه  lingua franca فارسي است . حتي تا سال ١٨٣٦ ميلادي زبان رسمي هندوستان فارسي بود. بعد از إشغال انگليس ها براي أهداف استثمار زبان را انگليسي ساختند

در اثر پيشرفت علوم و ساينس و مسايل اجتماعي لغات يا واژه هاي جديد اختراع ميشود و يا در اثر فشار هاي اجتماعي به وجود مي آيد و يا معني لغت را مجبور مي شوند تغيير دهند. طور مثال فيسبوك از كلمات است كه در اثر پيشرفت ساينس به وجود آمده است . يا در امريكا جديدا يك كلمه جديد شامل قاموس لغات شد وآن عبارت است از road rage مي باشد. معني اين لغت غضب سر جاده است كه نظر به فشار ترافيك يك شخص عصبي ميشود و از موتر پايين ميشود و چند راننده ديگر را مي كشد. شش سال قبل اين كلمه در قاموس لغات نبود. ازين لحاظ قاموس لغات در هر پنج سال در امريكا تغيير مي كند زيرا لغات جديد شامل ميشود. معني لغت در اثر فشار هاي سياسي و اجتماعي تغيير ميكند. طور مثال سي سال قبل كلمه ايستيوردس در طياره عام بود. اما در اثر بيشرفت اجتماعي زنان اين كلمه را مه همان مهماندار طياره است تبديل كردند به فلايت اتندنتflight attendent . 

أر نگاه بشر شناسي زبانشناسي اگر يك كودك به زبان مادري خود تربيه نه ميشود معيار ذكاوت يا IQ كودك پايين مي آيد و در كنار آن كودك از فرهنگ اصيل مادري اش بي نصيب مي ماند . پس از نگاه حقوق بشر اين وظيفه ماست تا همه زبان هاي كشور را أرج بگزاريم و غناي فرهنگي ما در غناي زباني ماست







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

Ghulam Mohammad Dastgeer22.11.2017 - 20:51

  محترم داکتر صاحب دانشمند و عزیز فرید یونس: مقاله ای شما بسیار نکات عمده را واضح ساخت و بر درک بیشترم از زبان و فرهنگ افزود. آنچه من میخواهم اضافه کنم استفاده ای زبان از طرف دشمنان فرهنگ تاجیکی است که میخواهند ما را به مرور زمان از غنای زبان فرهنگی ما با صد ها هزار آثار و متون کلاسیک بی فرهنگ سازند. تا امروز همه ای این آثار بزبان فارسی نوشته شده است نه به زبان دری که یک لهجه ای زبان فارسیست قسمیکه شما ارشاد فرمودیداز لهجه ای زبان انگلیسی در امریکا و انگلستان و حتی زبان کاکنی در شرق لندن. هدف من اینست که گروه ضد فرهنگ تاجکی دو کار در پیش گرفته اند: یکی تخلص های افراد نخبه ای افغانستان را مثل قرار, خلیل, حیران, زلاند وغیره رادزدیده اند تا چند دهه بعد برای نسل آینده جنجال خلق نمایند و بگویند شما تاجیکان که دری زبا هستید عنای فرهنگی ندارید... مخصوصأ که ای تفرقه اندازی از بی بی سی ریشه میگیرد نه داکتر لطیف پدرام که بعضی ها در گفتار خود آگاهانه گنجانیده اند. سرفرازی تان آرزئی ماست.داکتر غلام محمد دستگیر
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر فرید یونس