به مناسبت سی و هفتمین سال خاموشی چریک انقلابی مجید کلکانی
۲۹ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۶
به یاد عقاب تیزچنگ هندوکش، یل گردن فراز، چریک انقلابی و تیوریسن چپ و مبارز خستگی ناپذیر که در راه آرمان های برزگ مردمیاش، تا پای جان ایستاد و سر تسلیم به درگاه زور و تزویر خم نکرد!
آری!
سخن در باره مرد از تبار سربداران، عیاران، مبارزان و انقلابیون دیارامان، رفیق مجید کلکانی است.
هرچند من فرزند زمانی دیگری هستم و ما را از نظر زمانی با مجید خیلی ها فاصلهیست.
بنابرین، برداشت و درک ما که در یادداشت ها و نوشتههای مان بیان میگردد، ممکن نادرست و حتی بدور از تفکر و شخصیت رفیق مجید و دیگر بزرگان، انقلابیون و مبارزان جنبش چپ کشور باشد. ولی با آن هم به صراحت میگویم که من به عنوان نسلی که رسالتم پرداختن، بیان تفکر و راه انقلابیون و مبارزان جنبش روشنفکری کشور و حتی بازخوانی اندیشه شان است. باید یاد، خاطر و تفکر شان را در هر مقطع زمانی، بازگو نموده و از رشادت، پای مردی و جان فشانی شان در راه خلق و آرمان انسانی، الگوی برداری نموده و راه و اندیشه شان را دنبال نموده و پاسداری کنیم.
برداشت ما این است که (مجید) متعلق به جنبش نوپا چپ و یا جنبش روشنفکری دهه چهل وپنجاه افغانستان است و بزرگداشت از راه و اندیشه مجید، در واقع بزرگداشت از راه و اندیشه جنبش روشنفکری کشور و تمام انقلابیون و مبارزان گمنان این مرزوبوم است، که در راه رهائی خلق و میهن شان مردانه رزمیدند و از سوی دژخیمان سرخ و سیاه، دستهی در قیر ذوب شدند و جمعی هم در سیاه چاه های چون چاه آهو، زنده بگور شدند.
من مجید و انقلابیون دیگری چون قیوم رهبر، بشیر بهمن و نادرعلی پویا و... را با نام سازمان آزادی بخش مردم افغانستان که پیوند ناگسستنی با گروه ها و سازمان های انقلابی دیگری کشور چون سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان و مبارزان آزاده چون محمدطاهر بدخشی، رفیق حفیظ آهنگرپور، مولانا بحرالدین باعث، انجنیر حسن، دولت شفق حکیم و هزاران مبارز و انقلابی دیگری که در راه رهایی انسان و پاسداری از ارزشهای انسانی سربه نیست شدند، می شناسم که در بوجود آوردن جبهه متحد و ملی با رفقای دیگری گام های استواری را برداشتند، ولی گردش ایام به کامشان نبود و یا ساختار و وضعیت جهانی طوری دیگری چرخید و در سراسر جهان جنبشهای آزادی بخش نظر به انقطاب زمانی، به انشعاب و جداییها برخوردند و به گروههای جداگانه تقسیم شدند. ولی هیچگاهی راه شان جدا از هم نبوده و همواره در کنارهم به کارزار مبارزه و پیکار شتافتند و در راه میهن و مردم شان بابک وار ایستادگی کردند.
در نهایت درس که ما از کارنامهها و مبارزات رفقای جانباخته مان میگیریم، ایستادگی در برابر بی عدالتی و استبداد در هر مقطع زمانی است. هم چنان سرنوشت سیاسی کشور روز به روز سیاه تر میشود و هر روز این راه و اندیشه از ما نسل امروزی وحدت، یکپارچهگی ایجاد و احیاء دوبارهی این جنبش را میکند .
رفقای عزیز!
یکبار دیگر با استفاده از فرصت و به بهانه چنین روز و مناسبتی، بیائید برای سرنوشت مشترک مردم مان، که کور دلان سیاه اندیش، در جامه تکنوکرات با فکر سیاه طالبانی و لباس و کروات غربی، هر روز از مردم بی پناه قربانی میگردند و ساختار و حاکمیت پوشالی هم به جز منافع گروه و مردمکی خاص به فکر وضعیت نابسامان کشور نیست، آیا چنین وضعیتی نابسامان، از ما وحدت و احیاء چنین خط و جنبشی را نمیکند؟
در پایان راه تمام مبارزان جانباخته جنبش روشنفکری کشور را پر رهرو خوانده و اعلام میداریم.
رفقا!
آرام بخوابید
راه تان را ادامه میدهیم.
به پیش
به سوی وحدت نیروی های ملی، دموکراتیک و مترقی کشور!
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته