داعش و آیندۀ افغانستان
۱۹ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۶
در روزگاری که طالبان در همیاری با القاعده کابل را قبضه کرده بودند، کسی گفته بود افغانستان سرزمینی است که رهبر ندارد و بن لادن رهبری است که سرزمین ندارد. از این رو افغانستان و بن لادن خیلی با هم جور آمده اند. این سخن را از آن گفتم که در این روزها از شکست داعش در کشورهای عراق و شامات یا سوریه سخن گفته می شود. فکر می کنید وقتی داعش در این کشورها به شکست بزرگ رو به رو شود، آن گاه هستۀ رهبری و امکانات رزمی خود را به کدام کشور خواهد برد، یا کدام کشور را پایگاه قرار خواهد داد؟ در پیوند به آیندۀ یک چنین حرکتهای تند رو مذهبی سخن گفتن دشوار است؛ با این حال من می پندارم که افغانستان، برای آنان بهترین سرزمین خواهد بود. با استفاده از شبکه های افراطی که در منطقه پدید آمده، آنان به آسانی هم می توانند خود را به افغانستان برسانند. این که شماری از دوستان می گویند: داعش در افغانستان پایگاه اجتماعی ندارند واز این سبب نمی تواند دراین جا ریشه گیرد، شاید سخن درستی باشد؛ اما من چندان به چنین سخنی باور ندارم. فقر، بیکاری کتله ای، تعصب مذهبی، گسترش روحیۀ افراط گرایی موجودیت نهادهایی سیاسی – مذهبی که می توانند زمینه ساز ریشه گیری یک چنین حرکت افراطی در کشور شوند، همراه با سطح پایین آگاهی و کمبود آینده نگری سالم در میان مردم، روحیۀ تقابل با هرگونه جلوۀ مدرنیزم؛ مگر نمی توانند برای داعش زمینۀ خوب رشد در افغانستان را فراهم سازد؟
وقتی داعشیان کسی را امیر خراسان می سازند، این امر به این مفهوم است که آنان همه حوزۀ خراسان بزرگ دیروز را زیر نظر دارند، نه تنها سرزمین افغانستان را. داعش سرزمین اسلامی آن جایی را می داند که زیر حاکمیت آنان قرار داشته باشد، حال برای شان مهم نیست که این سرزمین در عرب باشد یا درعجم! از نظر آنان اسلام یعنی حاکمیت داعش.
افغانستان می تواند جایگاه خوبی برای برنامههای آیندۀ داعش باشد. برای آن که از این کشور میتواند نه تنها بر خراسان دیروز حاکم شود؛ بلکه به کشورهای دیگری نیز راه یابد.
دیدگاههایی وجود دارد که گذشتن از دریای آمو و رسیدن به کشورهای آسیای میانه در نهایت سرزمینهای روسیه یکی از اهداف تعیین شده برای داعش است. داعش با استفاده از افغانستان است که می تواند این هدف را برآورده سازد. این امر از هم اکنون کشورهای آسیای میانه و روسیه را بسیار نگران ساخته است.
افغانستان همچنان می تواند جایگاه خوبی برای نفوذ داعش به ایران نیزباشد. بدون تردید یکی از اهداف بزرگی که داعش باید به آن برسد ایران است. ظاهراً در سالهای اخیر داعش نتوانسته است که از مرزهای عراق به ایران نفوذ کند.
به همین گونه افغانستان می تواند جایگاه خوبی باشد برای داعش تا به پاکستان وهند نیز نفوذ کند. تلاش گروه داعش و شماری از گروه های هراس افگن دیگر در بدخشان می تواند روی همین دلیل استوار بوده باشد، که بدخشان را به پلی بدل سازند در میان پاکستان و کشورهای آسیای میانه. افزون بر این افغانستان می تواند جایگاه خوبی برای نفوذ داعش به سین کیناک چین باشد.
افغانستان با مناطق کوهستانی که دارد، می تواند ادامه جنگهای داعش را برای مدت زمان درازی تضمین کند. افغانستان از نظر مواد کانی یکی از کشورهای غنی در جهان گفته شده است، این امر نیز برای داعش بسیار انگزینده است. هم اکنون نیز از بخشی داشتههای کانی و منابع زیر زمینی افغاستان داعش، طالبان و دیگر گروه های هراس افگن بهره برداری می کنند.
تولید مواد مخدر در افغانستان نیز می تواند سرچشمۀ خوبی اقتصادی برای داعش باشد، چنان که هم اکنون طالبان نیز از مواد مخدر به گونۀ یک سرچشمۀ بزرگ مالی استفاده می کنند.
در سالهای آخر دیده می شود که گروه های که به نام داعش شهرت یافته اند، یا هم گروه های طالبان بیشتر به مناطقی هجودم می برند که منابع زیر زمینی داشته باشند، یا هم از تولید بیشترمواد مخدر برخوردار باشد.
***
داعش یکی از پدیدههای پیچیدۀ سیاسی – استخباراتی سدۀ بیست ویکم است. پدیدۀ رازناک. در پیوند به چگونهگی پیدایی آن دیدگاههای گوناگون و گاهی متضادی وجود دارد. با رشد سرسام آوری که داعش داشته است، هرگز نمی توان پنداشت که داعش یک حرکت خود جوش اسلامی است؛ بلکه می توان باورمند بود که در پیدایی آن نه تنها شماری از کشورهای منطقه؛ بلکه کشورهای غربی نیز دست دارند.
از نظر اندیشه و فکر داعش، طالب، شبکۀ حقانی و دیگر گروههای هراس افگن همه افراطیانی اند که قرائت آنان از اسلام با هرگونه قرائت دیگر تفاوت دارد؛ اما از هر کدام چنان افزاری در یک مرحلۀ خاص استفاده می شود.
با این همه شماری از کارشناسان به این باور اند که درامر ایجاد شبکۀ داعش کشورهایی مانند اسراییل، عربستان سعودی، و ترکیه سهم دارند البته در تفاهم با بعضی از کشورهای غربی و به گونۀ عمده ایالات متحده امریکا.
شماری هم چنین می اندیشند که موجودیت داعش حضور کشورهای غربی عمدتا امریکا را نه تنها در شرق میانه؛ بلکه در افغانستان نیز تضمین می کند تا این کشور بتواند اهداف بلند مدت خود را هم چنان در منطقه دنبال کند. اسراییل از داعش سود می برد، از نظر سیاسی این سود می تواند فروپاشی نظام های در منطقه باشد که با اسراییل سر دشمنی دارند و فروپاشی چنین نظام هایی می تواند زندهگی سیاسی و اجتماعی اسراییل را تضمین کند. تا هم اکنون دیده نشده است که داعش حرکتی بر ضد اسراییل انجام داده باشد.
برای ترکیه درهم کوبی کردها درعراق و سوریه می تواند امر بسیار نکویی باشد. داعش با تعصب مذهبی که دارد، نظام ایران را هم چنان به گونهیی یک دشمن نگاه می کند. بی ثباتی ایران نه تنها برای اسراییل؛ بلکه برای سعودی و ترکیه نیز یک امر حیاتی است.
ظاهراً داعش در افغانستان باید به کشورهای آسیای میانه برسد تا از آن جا بتواند راه اش را به سوی روسیه باز کند. به همین گونه داعش از افغانستان می تواند به چین و هند نیز نفوذ کند. در وضعیت کنونی امریکایی ها هرگز نمی خواهند تا روسیه خود را به گونۀ یک نیروی جهانی مطرح کند، پس داعش می تواند هدف امریکا در این مورد را بر آورده سازد!
هم چنان هند و چنین نیز می توانند از داعش صدمه های بزرگی را متحمل شوند، چیزی که برای امریکا خیلی خوش آیند است.
هم اکنون از حضور داعش در ننگرهار، ولایات شمال و شمال شرق کشور در بدخشان گزارش هایی وجود دارد نگرانی ها یی وجد دارد که ولایات شمال افغانستان بیشتر و بیشتر نا آرام خواهد شد، چون می خواهند آن را به گذرگاه داعش به آسیای میانه بدل کنند.
***
با این همه، برخی ها باوردارند، گروه های که امروزه در افغانستان به نام داعش می جنگنند، همان طالبان استحاله یافته به داعش اند، نه داعش اصلی. یعنی شاخهیی از داعش عرب که به گونۀ عمده در سوریه و عراق می جنگند، نیستند. گفته می شود داعشیانی که در افغانستان با بیرق ها و نقاب های سیاه می جنگنند، آنانی اند که در آزمایشگاه سیاست های پاکستان با جهش کروموزم افراط گرایی تغییر قیافه داده اند. اگر داعش رهبری خود را به افغانستان انتقال دهد، شاید شماری از دستههای طالبان و بعضی گروههای افراطی در منطقه از داعش تابعیت کنند. شمال افغانستان را به گذرگاه خود به آسیای میانه بدل خواهند کرد. آیا آن هابه این هدف می رسند یا این که روسیه با داعشیان در ولایتهای شمال درگیر خواهند شد. بدون تردید روسیه تا آن جایی که ممکن است نخواهد گذاشت که داعش از رودخانۀ آمور بگذرد. در این صورت روسیه با داعش در خاک افغانستان در گیر خواهد شد؟ یا هم روسیۀ آن گونه که می گویند با سرمایه گذاری که بر بخشی از طالبان کرده است، آنها را به جنگ نیابتی در برابر داعش خواهد برانگیخت. وقتی این گونه به رویدادهای نگاه کنیم، می توان تصور کرد که افغاستان به میدان جنگ تمام عیار منطقه ای و حتا جهانی بدل خواهد شد. برای آن که کشورهای منطقه و غرب هر کدام از گروه های که برای آنان جنگ های نیابتی را به پیش می برند وارد میدان خواهند شد. داعش ساخته شده به وسیلۀ پاکستان دو راه دارد یا از پاکستان می برند و با داعش یک جا می شوند یا هم برای داعش جای خالی خواهند کرد. به همین گونه گروه های افراطی افغانستان مانند طالبان یا شبکۀ حقانی یا با داعش یک جا می شوند یا هم در جنگ با داعش به حاشیه رانده خواهند شد.
پاکستان خود قربانی داعش خواهد بود، نیروی اتومی پاکستان اگر در یک جهت قوت پاکستان است در جهت دیگر نقطۀ ناتوانی آن کشور نیز می باشد. اگر روزی داعش بخواهد به نیروی اتومی دست یابد، این مرکز اتومی پاکستان است که آنان را به این آرزو می رساند.
ما روی کوه کوه انبار باروت افراط گرایی، مشغول آتش بازی های کودکانه هستیم، فتیله یی که به این انبار می رسد، شاید هم اکنون روشن شده است. آیا افغانستان در چند قدمی سوریه قرار گرفته است؟
در خوش بینانه ترین نگاه می توان به یک جنبش ملی سراسری چشم به راه بود که با دریغ با وضعیتی که کشور دارد رسیدن به یک چنین جنبشی خود بسیار دشوار به نظر می اید. حکومت وحدت ملی که باید محور چنین جنبشی شود، از کمترین اعتماد مردم بر خوردار نیست. در صورت دیگر ایا احزاب سیاسی، ایتلاف های سیاسی می توانند این جای خالی را پر کنند، به یقین چیزی نمی توان گفت.
ظاهرا کشتی هستی کشور آرام آرام در میان توفان ها فرو می رود؛ اما پیل غرایز و جاه طلبی و سیاست های عوام فریبانۀ حکومت بر عرشه کشتی با خون سردی و بی اعتنایی نواله می خورد، گویی هیچ حادثه یی در راه نیست!
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
رستم علی | 03.12.2017 - 14:24 | ||
واضحاً درست است |