عطامحمد نور در کومای سیاسی
۱ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۶
حزب سیاسی یک گروه سازمان یافته می باشد که باید به گونه پل سیاسی میان مردم و دولت باشد و شیوه ادارۀ امور نیز باید آن طوری که در اصول سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ایدئولوژی احزاب ترسیم شده است عملی گردد. ولی متاسفانه این پل در افغانستان تا الحال مبهم بوده است، یعنی هیچ حزبی خواست های مردمی را انعکاس داده نتوانسته و علاوه بر آن احزاب بزرگ در افغانستان از گذشته های دور بیشتر با دو عنصر زمانی و مکانی در شرایط خاص با رویکرد شدید قومی و مذهبی ساخته شدند و جایگزینی فاکتور رهبرمحوری به جای برنامه محوری با اهدافی که موثریت و مفیدیت خود را از دست داده اند، همه را فلج ساخته است و با نبود رهبر، حزب نیز به لجام گسیختگی روی می آورد و به شاخه های مختلف منقسم می شود. احزاب در افغانستان نتوانستند به عنوان یک حزب حامی دولت و یا به عنوان اپوزیسیون دولت عرض اندام کنند و در شرایط کنونی با تغییرات به وجود آمده در شرایط زندگی مردم، افزایش سطح تحصیلات عالی نسل جوان، سیاست های اشتباه رهبران احزاب وغیره طرزدیدها نسبت به احزاب را تغییر داده است. به مفهوم دیگر بیشتر مشترکین احزاب سیاسی به عنوان رهرو تنها اسم هایشان در اوراق احزاب ثبت است و شاهکار حزب بیشتر به گردهمایی انتخاباتی، معاملات سیاسی برای خانواده خود ووو ... خلاصه گردیده که می توان به گونه مثال از حزب سید منصور نادری نام برد که اهداف و مرام حزب تنها برای خانواده شخصی ایشان بوده است. نه تنها حزب جمعیت بلکه بقیه احزاب نیز دارای چالش هایی از قبیل بحران رهبری، نداشتن تشکیلات منسجم و هماهنگ، نبود اهداف کلان مبتنی بر واقعیت ها و نیازمندی ها، بی تفاوتی نسبت به اوضاع کشور و مردم، نداشتن فعالیت های منسجم فرهنگی و نشراتی ووو ... به سر میبرند و هیچ کدام نتوانسته اند کارویژه های یک حزب را جاری سازند.
1- طبق یادآوری آقای نور همانطور که حزب جمعیت به جریان های مختلف سیاسی کوچک با رهبران نوظهور تبدیل شده است ، احزب دیگری که رهبر حزب را ازدست داده اند نیز قبلا این مسیر را پیموده اند و احزابی هنوز به این مسیرانقسامی گام نگذاشته اند که علت اصلی را می توان عنصر رهبر محوری دانست و به گونه مثال سالها قبل حزب وحدت اسلامی از آدرس ملیت هزاره با رویکرد مذهبی اهل تشیع به شاخه های وحدت اسلامی وابسته به آقای محقق ، وحدت اسلامی وابسته به آقای خلیلی ووو ... حزب اسلامی از آدرس ملیت پشتون با رویکرد مذهبی اهل سنت به شاخه های حزب اسلامی وابسته به آقای ارغندیوال ، حزب اسلامی وابسته به آقای سباوون ووو ... متولد شدند ، سیرتکاملی خود را پیمودند ، حزب جمعیت اسلامی از آدرس ملیت تاجیک و رویکرد مذهبی اهل سنت نیز به سیر تکاملی خود ادامه داد و حالا با ظهور افغانستان نوین ، روند سبزو.. از چند سال بدینسو به این کثرت گرایی سیاسی آغازکرده است. با آنکه شهید ربانی رهبر اسبق حزب برای خنثی سازی این حرکت ها تلاش هایی کردند که از این نمونه میتوان واگذاری ریاست پارلمان به آقای قانونی در قبال انحلال حزب سیاسی افغانستان نوین را نام برد ،حزب جنبش ملی از آدرس ملیت اوزبیک با رویکرد مذهبی اهل سنت هنوز به این مسیر گام نگذاشته ا ست البته بیشتر به حضور و طول عمر رهبرحزب بستگی دارد چون نخبگان سیاسی اوزبیک تبار با حضور رهبر حزب اظهار وجود نمی توانند و ناکامی های سیاسی اخیر این حزب در تکت انتخاباتی تحول و تداوم نارضایتی هایی را با خود دارد ولی شرایط برای صدا برون کردن این نخبگان مهیا نیست. در انتخابات ریاست جمهوری 2014 حزب اسلامی وابسته به آقای ارغندیوال با تکت تغییر و امید پیوست و حزب اسلامی وابسته به آقای سباوون به تکت تحول و تداوم ، همانطور حزب وحدت اسلامی وابسته به آقایان خلیلی و محقق همین نقش را بازی کردند، حتی با حضور امیر حزب اسلامی نیز باز هم آقای ارغندیوال در روزهای اخیر دیدارها و تجدید پیمان خود را با تکت انتخاباتی تغییر و امید جانی تازه بخشید که این بیانگر این است وحدت میان سیاسیون احزاب گذشته کاری مشکلی وگسست امریست طبیعی و تحت یک فرماندهی واحد در شرایط فعلی به تاریخ پیوسته است زیرا تضاد منافع به وضوح نمایان است.
2- بیشتر اشخاص دارای جریان های کوچک سیاسی که آقای نور در سخرانی نام بردند متعلق به سیاسیون پنجشیر بودند ورنه جغرافیای سهامداران حزب جمعیت تنها سیاسیون پنجشیر نیست بلکه پسر نیک محمد معلم در بادغیس و دهها و صدها شخص دیگر سهامداران این حزب هستند. تغییر محور قدرت از دستان سیاسیون پنجشیر ، جغرافیایی که سالهاست معاون ریس جمهور ، وزیر ، سفیر ، معین ووو ... کلیدی ترین پست های امنیتی و اجرایی را از آدرس قوم تاجیک به خود اختصاص داده است و انتقال آن به سیاسیون شمال را میتوان ازنگاه روان شناسی سیاسی نوعی مرگ سیاسی برای سیاسیون پنجشیر تلقی کرد و طبعا واکنش هایی را به دنبال خواهد داشت. حضور آقایان نور و ربانی از بلخ و بدخشان در کنگره حزب جمعیت، شانس احراز پست رهبری این حزب از سوی سیاسیون پنجشیر را در حد خیلی پایین تقرب میدهد چون جایگاه و پایگاه این بزرگواران میان مردم شمال مانند سابق نیست و تغییر در تعادل تکت انتخاباتی تحول و تدام و رویدادهای اخیر در مورد آقای ضیاء مسعود دال بر این مدعاست که حزب جمعیت به شاخه های نامرئی تبدیل شده است. بیشتر جلسات جمعیت اسلامی در حد همان چهره های ثروتمند در خانه های پولادین با محافظان تا دندان مسلح برگزار میشود و درهمان نقطه پایان می یابد ، از سویی احراز پست وزارت معارف از سوی آقای بلخی از ولایت بلخ ، احراز پست سفارت از سوی آقای یونسی از ولایت بلخ و ... با حمایت آقای نور، نوعی کشتی نرم میان حامیان و مخالفان این تغییر محور قدرت را نشان می دهد و با تقرری ها و گزینش ها ازمیان بلخیان درحد وزارت و سفارت و... به نوعی گزینه بلخ محوری را به نمایش گذاشته اند در صورتی که تکیه کلام آقای نور شمال ، شمال ما و مردم ما است اما با ترجیح بلخی ها همان راهی را که که سیاسیون پنجشیر رفتند را ردیابی می کنند یعنی تنها شایسته وزارت و... شخص دارای تذکره پنجشیر است و حالا تنها پنجشیربه بلخ تبدیل میشود. بدین لحاظ تا زمانی که اردوگاه سیاسیون پنجشیری تکمیل نگردد ،هیچ شخصی به کنگره جمعیت اسلامی روی نخواهد آورد و همین جست و خیزهای مقطعی ادامه خواهد داشت.
3- نشست های تک به تک آقایان غنی و نور مخالفت هایی را به دنبال داشت که عدم هماهنگی میان سران جمعیت را به وضوح نشان می دهد و با درگیری های توهین آمیز طرفدران شخصیت ها، نه حزب جمعیت در فضای مجازی با واکنش ها و جبهه گیری ها به گونه رسمی تا سخنگوی ریاست اجراییه بیشتر از پیش باعث کاهش اعتماد رهبران نوظهور و جریان های سیاسی کوچک از بطن حزب جمعیت اسلامی به آقای نور شده است وهراسی به وجود امده است که آقای نور با احراز ریاست تشریفاتی بدون رسمیت در حزب جمعیت این همه پیشتازی و بلخ محوری را پیشه کرده است با احراز پست رهبری چه کارها خواهد کرد در نتیجه با نشست های چند نفری ، تصاویر فیسبوکی ،هیاهو و ناله در فرجام به بنبست کشیده شدن مذاکرات آقایان نور وغنی منجر شد و باردیگر آقای نور را به جمعیت اسلامی راجع ساخت. کلمه جمعیت اسلامی هدف بیشتر سردمداران حزب است، نه نشست عمومی جمعیت اسلامی که حاوی نظریات و پیام های عمومی مردم باشد و این سردمداران نیز بیشتر سیاسیون پنجشیر ، نه مردم پنجشیر هستند که سهم بیشتر در حزب جمعیت را حق خود می دانند و بیشترین هیاهو را داشتند در عین حال به مسیر های انفرادی برای تکیه به اریکه قدرت جدا از حزب جمعیت متوصل می شوند . در این مذاکرات آقای نور اگر جدا از نام جمعیت اسلامی ازنام جریان سیاسی کوچک دیگری با ریاست جمهوری وارد داد و گرفت سیاسی میشد شاید کامیابی را نصیب خود میکرد و همانطور که روند سبز روابط خود را ایجاد کرده است مشکلی خلق نمیشد ولی راه مینانبری که مشکلاتی را خلق کرد پیشه کردند. حالا آقای نور در وضعیت مبهم و گنگی به سر میبرد و نه مانند آقایان قانونی و صالح و ولی مسعود وو ... جریان کوچک سیاسی دارد تا بتواند از آدرس آن عقب یا جلو برود از سویی دیگر در روح کلی جمعیت اسلامی توافق کلی برای کسب کرسی رهبری از سوی سهامداران جمعیت توافق آرا وجود ندارد، با بی توجهی و عدم موضع روشن آقای نور در قبال امنیت زون شمال شرق، امپراتور نه بلکه امیر بلخ را نیز از پایگاه مردمی خود روز به روز دور می سازد. حالا برای برونرفت از این کومای سیاسی آقای نور قصد برپایی کنگرۀ جمعیت را دارد تا به گونه ای به حضور فعال تر خود رسمیت ببخشد که با حضور استوانه های مختلف جمعیت اسلامی کار بسی مشکل است تا بتواند قوی تر و به گونۀ مشروع با تیم ها و تکت های انتخاباتی آینده وارد بازار سیاست از آدرس این حزب شود که گذرزمان نشان خواهد داد .
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته