برنامۀ کودتای آقای گلبدین حکمتیار!
۱ حوت (اسفند) ۱۳۹۵
در این جای شک نیست که سران مجاهدین همه اشتباهات خود را داشتند و کردند. اما اگر مردم افغانستان اعتراف کند هیچ کابلی نیست که به آمدن حکمتیار خوش باشد. زیرا تنها و تنها مردم کابل دقیق میدانند که شهر زیبای شانرا حکمتیار به خاک و خون کشاند و ویران کرد.
به جز از طرفداران آقای حکمتیار همه میدانند که حکمتیار خون آشام ترین ، فاسد ترین ، متعصب ترین، و خود خواه ترین (خود خواه تر از اشرف غنی) در تاریخ مبارزات سیاسی افغانستان است. حالا بعد از این همه شکست چطور شد که زیر عنوان صلح میخواهد بر گردد؟
همه خوب میدانند و اطلاع دارند که پاکستان بود که حکمتیار را به سازمان سی آی ای آمریکا معرفی کرد و به امریکاییان چنین وانمود کردند که گویا از منظمترین و با ثبات ترین حرکت در مقابل شوروی است و باید زیاد ترین کمک به او صورت گیرد. دلیل دوم که به امریکاییان پاکستانی ها دادند مهمتر اینکه از قوم پشتون است و اکثریت افغانستان پشتون است پس باید زیاد ترین کمک به حکمتیار داده شود. لذا حکمتیار از دانههای محوری پاکستان برای آمریکا در جهاد قرار گرفت و این سخن که میگویند حکمتیار نماینده آی اس آی پاکستان است یک واقعیت است. اما حکمتیار با همه تسهیلات که برایش فراهم شده بود در جهاد افغانستان برای روی کار آوردن حزب اسلامی در قدرت ناکام ماند. دلیل ناکامی او احمد شاه مسعود و یا پاکستان نبود. دلیل ناکامی حکمتیار ظلم بود که در مقابل مخالفین خود در پاکستان انجام داد و هزاران نفر را کشت و زندانی کرد و در مقابل کابلیان انجام داد که شهر شان را به خاکروبه مبدل ساخت. مردم کابل از مسلمانان معتدل و متعهد به اسلام هستند و اعتقادات تصوفی دارند زیرا کابل شهر عیاران است و ما اعتقاد داریم که خدا حق نام دارد و چون بد نیت بود خداوند او را به قدرت نرساند. حکمتیار شدید عقده به دل ماند. عقده به دل قدرت.
هدف حکمتیار نه اسلام است نه صلح است نه به رسمیت شناختن دستگاه فعلی است؛ فقط و فقط به قدرت رسیدن است زیرا خودش و طرفداران متعصب و نادان او که 99 در صد کابلی نیستند و حتی پشتون کابلیزه نیستند ( وقتی در مکتب نجات شاگرد بودم ، شاگردان مکتب استقلال به پشتون های که مدرن شده بودند یک کلمه از زبان فرانسوی ساخته بودند و ایشان را کابلیزه میگفتند یعنی کسی که کابلی شده و یا مانند کابلی رویه و کردار دارد)، و پشتونیست ها هستند میدانند که با حضور آمریکا نه میتوانند به قدرت برسند پس بهتر است یک راه صلح را پیشکش کنند تا پای حکمتیار به کابل برسد که این مرحله اول کار است. گفته میشود که طرفداران حکمتیار در دستگاه اشرف غنی و قوای عسکری شامل هستند و از آن شور و احساسات که در گذشته داشتند و بر علیه آمریکا سخن میگفتند حالا جلوگیری میکنند. حکمتیار برای ایرانیها و ترک ها در مورد اقلیتهای شیعه و اوزبک اطمینان داده است و اما اطمینان ترور دوستم را نداده است. بلی اطرافیان غنی و حکمتیار را عقیده برین است که همان طوریکه احمد شاه مسعود از میان برداشته شد دوستم هم باید برداشته شود و راه باید مطلق صاف باشد.
سؤال اول را که جواب میگوییم این است که چطور شد که حکمتیار با حکومت از در صلح پیش آمد. جواب این است که اطرافیان اشرف غنی مانند اتمر و کوچی عموی اشرف غنی و دیگران از پشتونیست های دو آتشه هستند. آمدن حکمتیار به اساس اتحاد پشتونیزم صورت گرفته است نه صلح برای افغانستان و آرامی کشور و این چیزی است و بود که هم پاکستان میخواهد و هم در گوش امریکایان گفته بودند که پشتون ها در اکثریت هستند و باید در قدرت باشند. جناب فاضل گرامی عبدالستار سیرت نماینده مرحوم محمد ظاهر شاه هم در کنفرانس بن همین اعتقاد را داشت که پشتون ها در اکثریت هستند پس بایست یک پشتون به قدرت رسد . در حالیکه امروز همه میدانند که پشتون ها از نگاه نفوس در اکثریت نیستند بلکه در اقلیت هم هستند. مانند یهودان که برای دلسوزی و جلب توجه جهانیان مردم جهان را فریب دادند که شش ملیون یهود در جنگ دوم جهانی به داش ها سوختانده شده است ؛پشتونیست ها هم همیشه همین تبلیغ را کردهاند که در افغانستان آنها در اکثریت هستند و دیگران در اقلیت قرار دارند. و جنگ سی ساله افغانستان هم برای به قدرت رساندن پشتونیست ها در افغانستان است که در اثر جهاد و آمدن نظام معتبر دموکراسی از اهمیت آن به کلی کاسته است. زیرا در جهاد همه مردم سهم گرفتند و نظام دموکراسی خواستار حقوق مساوی بین همه اقشار جامعه است و این چیزی است که پشتونیست ها نه میخواهند. پشتونیست ها اعتقاد دارند که افغانستان معاصر توسط فدراسیون پشتون در زمان ابدالی ها به وجود آمده است و باید همیشه به قدرت باشند. این قدرت طلبی باعث بدبختیهای بزرگ اجتماعی افتصادی و سیاسی شد که قطعاً جبران نه میشود. پشتون سازی و یا پشتونایزیشن افغانستان به سرحد رسید که قریه ها و قصبات به پشتو نامگزاری کردند ، نام های مؤسسات را پشتو ساختند، نام های مکاتب را پشتو نامگزاری کردند که این شر توسط محمد گل مومند زیاد تر دامن زده شد. پشتونیست ها 99 در صد در قصه اسلام نیستند فقط برای آنها معیار های پشتونوالی مطرح است و بس. دلیل آمدن حکمتیار برای به قدرت رساندن و اتحاد پشتونیست ها است که توسط اتمر و کوچی طرح شده است .تا قدرت از دست رفته پشتون ها احیا شود.
مرحله دوم کار آقای حکمتیار کودتای نظامی است زیرا حکمتیار خوب میداند که به اساس دموکراسی محال است تا به قدرت رسد. یگانه راه کودتای نظامی است که بعد از دخول در کابل به کمک گماشتگان او در عسکری و داخل ارگ به راه می افتد. آمریکا از اشرف غنی دل خوش ندارد و امریکایان دانستند که مغز متفکر نتوانست صلح را به وجود بیاورد و مردم افغانستان به اندازه از شرایط ناگوار خسته شدهاند که هر لحظه منتظر یک تغییر بزرگ هستند. یگانه گروه که شدید طرفدار همین نظام دموکراسی است قوم هزاره است زیرا آزادانه میتوانند هم به مسایل مذهبی برسند و دوم خود را در اقلیت نه میبینند و قسمیکه دیده میشود امروز از برکت دموکراسی هزاره ها پیشرفته ترین در بین اقوام هستند. اما با آمدن حکمتیار گلیم این آرگاه و بارگاه جمع خواهد شد و هزاره ها دوباره باید برای حقوق حقه خود به مبارزه بر خیزند . حکمتیار چون در دوران جهاد پولهای هنگفتی دریافت کرده است با اینکه به ایران در مورد شیعه افغانستان اطمینان داده است اما نه میتواند تا شیعه را اجازه دهد تا در امور زیاد دخیل باشد زیرا این خلاف پالیسی است که سنیها با عربستان دارند. یک دلیل دیگر به قدرت رساندن حکمتیار توسط پاکستان و عربستان دل جمعی برای جلوگیری از پیشرفت فکری ایرانیان در افغانستان است.
کودتا خونین نخواهد بود زیرا این تفاهم بین آمریکا و پاکستان عربستان و حتی روسیه صورت گرفته است.
از آنجایکه نظام کنونی طرفدار پشتون ها میباشد تفاهم با طالبان چنین است که آرزوی آنها که به قدرت رساندن پشتونیست هاست بر آورده میشود و همچنان دخیل ساختن شان در سیاست و این چراغ سبز را پاکستان به طالبان داده است که دل جمع باشند و دست از سلاح بر دارند و اما از نگاه نمایشی مبارزات طالبان چند روزی دوام خواهد کرد
مرحله سوم شروع حالت اضطراری و قیود شب گردی و تصفیه حکومت است. سه نفر باید در اثر کودتا از بین برداشته شوند: دوستم ، عبدالله و عطا محمد نور. اشرف غنی راه فرار برایش مساعد میشود تا زود تر کابل را با رولا همسرش ترک گوید.
سیاه ترین دوره دیگر افغانستان بعد ازین کودتاه خواهد بود. ننگین تر از کمونیستان زیرا حکمتیار خطرناک تر از یک کمونیست است. مردم افغانستان مخصوصاً کابلیان زیاد ترین ضربه را خواهد خورد زیرا در تمام مبارزات افغانستان کابلیان چون در پایتخت کشور هستند در صف اول قرار دارند.
بعد ازین کودتا برای اینکه ایرانیان خوش باشند زبان فارسی به آنها تنها تعلق خواهد گرفت زیرا قوم پرستان پشتون در گذشته تا امروز در صدد از بین بردن زبان و فرهنگ فارسی بودند و هستند و همین خیانت بزرگ را در گذشته کردند که نام «دری» را روی کار آوردند و به این ترتیب نه تنها یک خیانت به زبان فارسی شد ، زبان فارسی به ایرانیان تعلق گرفت در حالیکه این زبان مال هم منطقه بود. بدین ترتیب با آمدن این کودتا فرهنگ خراسان تنها ملکیت ایران باستان خواهد بود نه افغانستان.
داستان پشنونستان هم خاتمه پیدا میکند زیرا آمدن حکمتیار با توافق با پاکستان روی همین مساله است که نام دیورند دیگر گرفته نشود. هدف حکمتیار به قدرت رسیدن است نه احیای سرزمین های از دست رفته.
اوزبک ها مخصوصاً در شروع کودتا مبارزه میکنند و اما شکست خواهند خورد، تنها در صورتی که همه اقوام به شمول پشتون های کابلیزه قیام سر تاسری کنند، پیروزی ممکن خواهد بود.
دو نفر از آمریکا درین حکومت سهم خواهند داشت تا یک عده مردمان حس آرامش کنند یکی جناب دانشمند گرامی فاضل اسلامی آقای عبدالستار سیرت زیرا همیشه به طرفداری پشتونیست ها بوده است و حتی در یک محفل بزرگداشت احمدشاه مسعود درین پانزده سال شرکت نکرده است تا احساسات پشتونیست ها جریحه دار نشود و دوم جناب فاضل گرانقدر آقای فضل غنی مجددی. جناب مجددی که از شاگردان اخوان المسلین است در خفا با حزب اسلامی همکاری داشته است. او هم برای اینکه پشتونیست ها را نرنجاند از مخالفین احمد شاه مسعود است و یکبار هم در محافل که برای آن شهید دایر میشود شرکت نه کرده است.
من منحیث یک کابلی باید وظیفه خود را در مقابل کابلیان انجام میدادم و نوشتم تا بیدار باشید.
والسلام
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
کابلی | 12.04.2017 - 11:02 | ||
آه...... باز می خواهد به کایل برگردد...... |