خاطرات فراموش ناشدنی از رادیو افغانستان
۲۴ دلو (بهمن) ۱۳۹۵
روز چهاردهم ماه دلو برای من یک روز نا خوش آیند و دلگیر می باشد، زیرا سی وسه سال قبل از امروز به تاریخ ۱۴ دلو ۱۳۶۲ ناگزیر شدم با خانواده، خانه و کاشانه خویش را رها نموده و بی سرنوشت راه مهاجرت را در پیش بگیرم . این روز غمبار همیشه در خاطرم بود وفراموشم هم نخواهد شد.
چندی قبل صحبتی با یک تن از عزیزان وهمکاران خاطره های دیگری رابرایم زنده کرد.
بعد از سی سال یکی ازهمکاران خوبم ملالی جان، عضو مدیریت ارزیابی پرورگرام های رادیو افغانستان را از طریق فیسبوک یافتم که درایالات متحده امریکا با خانواده خود زنده گی می کند . امکانات میسرشد وازطریق مسنجر، توانستیم باهم تماس بگیریم وبیشتر ازیک ساعت باهم قصه کردیم. از روز های تلخ وشیرین که باهم در رادیو افغانستان همکار بودیم، یاد نمودیم . زمانی که تماس ما با خدا حافظی قطع شد، تمام خاطرات آن روزگاردوباره درخاطرم زنده شد. ویادم آمد که چگونه ناگزیرشدم درظرف سه روز با خانمم عزیزه مهر اختر( آموزگار ) دخترم مریم اختر( دوساله ) و پسرم مصطفی اختر که، هنوز چهل روزه نشده بود ترک وطن نماییم .
من درسال ۱۳۴۵ هجری شمسی در رادیو افغانستان، تحت نظر محترمه شکریه جان رعد، همکاری خود را با رادیو افغانستان آغازنمودم . شکریه جان مرا همرای خود به استدیوهای رادیو برد ودراستدیو ۴۷ که همکار تخنیکی آن علی احمد جان وزیری ( مشهور به داکترعلو ) بود معرفی کرد وطریق ثبت برنامه اطفال را آموخت وبعدا برنامه خانواده وامثال آن را از شکریه جان فرا گرفتم. و ازاول سال۱۳۴۶هجری خورشیدی منحث مامور رسمی به حیث عضو مدیریت عمومی پرگرام های رادیوافغانستان که درآن زمان مرحوم کریم روهینا منحیث مدیرعمومی پرگرام ها ایفای وظیفه میکرد، به کار آغازکردم. درآن زمان رادیو افغانستان یک فضای بسیاردوستانه داشت، زیرا کار رادیو افغانستان مانند زنجیر، یکی با دیگری درارتباط بود. همکاران رادیو افغانستان مانند اعضای خانواده باهم صمیمی بوده، فرق بین همکاران تخنیکی و نشراتی، آمرو مامور نبود. باهم می گفتیم و می خندیدیم، ولی هرکدام وظیفه خویش را با صداقت، صفا وصمیمیت با شوخی های همان زمان انجام می دادیم . شایدتعداد زیادی از همکاران سابقه داررادیو افغانستان بامن هم نظر باشند که درآن زمان مامورین رادیو افغانستان به خاطرساعت رسمی کارنمی کردند، بلکه هرکدام وظیفه خود راتاهرلحظه که برنامه شان ثبت و آماده نشر می شد ادامه می دادند. زیرا همه با یک شوق وعلاقه وظیفه محوله اش را اجرا می کرد .
باکودتای نیمه کمونیستی سردارمحمد داودخان فضای رادیو افغانستان کمی تغییر کرد. زیرا تشکیل رادیوافغانستان انکشاف پیدا نموده وبا روی کار آمدن پروژه تلویزیون ، به تعداد همکاران افزوده شد . تغییراتی درپالیسی نشراتی رونما گردید. ولی با کودتای ننگین هفت ثور فضای رادیو افغانستان کاملا دگر گون شد. رادیو تلویزیون افغانستان، به کمتیه رادیوتلویزیون و افغان فلم مسما شد. همکاران بیشتری جذب گردید اکثرهمکاران جدید سابقه کار درمطبوعات را نداشتند صرف کارت سرخ حزبی ، و داشتن سلاح واسطه حزبی برای جذب شان کفایت می کرد . دربین همکاران جدید واضح است که، اعضای دستگاه جاسوسی اکسا نیز شامل بودند. تعقیب، بگیر وببند ازهمان جا آغاز گردید. تعداد فراوانی از همکاران رادیو تلویویزیون افغانستان راهی زندان شده، با شکنجه های غیرانسانی مواجه شدند، وتعدادی هم درپلیگون های پلچرخی سربه نیست گردیدند. دربین همکاران رادیوتلویزیون آن همه اعتماد وهمکاری سابق وجود نداشت، هریکی از سایه دیگر درهراس بودند زیرا هیچ کدام نمی دانست که کی با اکسا ارتباط دارد . به خصوص زمانی که رقابت وروابط خصمانه بین جناح خلق و پرچم به وجود آمد فعالیت افراد اکسا درهمه جا وخاصتا در رادیو تلویزیون احساس می شد.
پالیسی نشراتی کاملا دگرگون شد. خوب به خاطر دارم که روز دوم کودتای ثور، دو سه نفر از اعضای برجسته کودتاگران ( کمیته مرکزی ) به رادیوآمده، تغییراتی دربرنامه های رادیو آوردند. ازجمله می توان گفت: برنامه موعظه که هرشام پنجشنبه قبل ازساعت ۹ شب انتشار می یافت وهم برنامه سیره النبی که بعد ازآذان پیشین منتشرمی شد وهاکذا موعظه روزجمعه که بعدازنمازجمعه ازطریق رادیو پخش می گردید از برنامه های رادیو حذف نمودند. یعنی در آغاز کودتا گران درمقابل عقیده وایمان مردم افغانستان موضع گرفتند.
با تجاوز قشون سرخ شوروی سابق در افغانستان، در ششم جدی ۱۳۶۸ خورشیدی وضع درسراسرکشوربرهم خورد، زیرا تمام مردم شریف افغانستان مخالف تجاوز آشکار نیروهای تابه دندان مسلح اتحاد جماهیراشتراکیه شوروی شدند. خیزش های مردمی درکابل و ولایات افغانستان نمونه مخالفت مردم با رژیم دست نشانده شده می تواند . نمی خواهم درزمینه بیشتر بپردازم صرف در بخش رادیو وتلویزیون افغانستان که، شاهد ماجرا بودم اکتفا می کنم .
در رادیوتلویزیون افغانستان اوضاع شکل دیگری به خود گرفت. درآن زمان شاخه خلق عقب شاخه پرچم چراغ به دست می گشت ، بعدازششم جدی اعضای شاخه پرچم به خصوص خادیست های رادیوتلویزیون افغانستان، درجستجوی مخالفین رژیم شدند بگیر وببند بکش مانند گذشته ادامه داشت. این که بعضا گفته می شود که درزمان زمام داری پرچمی ها کشت وخون نبوده ویا کمتر بوده از حقیقت به دور است. زیرا بازهم تعداد فراوانی از کارمندان رادیوتلویزیون افغانستان توسط خادیست های شش درک گرفتارشده شکنجه شدند. حتی بعضی ازآن ها دوباره بازنگشتند که اسمای آن عده ازمامورین رادیو تلویزیون که درزمان زمام داری خلق و پرچم راهی زندان شده اند ویا این که توسط شکنجه گران خاد به شهادت رسیده است، درمطلب جدا گانه که لینک آن درپایین قرار دارد دیده شده می تواند. گرچه این یادداشت کامل نبوده ومی دانم که تعدادی ازهمکاران ما که آزار واذیت شده اندو یا این که به شهادت رسیده اند بیشتراز لست می باشد که انتشاریافته است .
http://www.rangin-hamburg.com/اختر-استبداد
درقسمت پالیسی نشراتی رادیو وتلویزیون افغانستان بازهم تغییراتی رونما گردید درزمان زمام داری خلقی ها صرف مطالب وترانه های انقلابی بیشترشده بود، ولی درزمان پرچمی ها برعلاوه سر ود ها وموضوعات انقلابی ، روس ستایی ونوکرمنشی هم اضافه گردید . به قسم مشت نمونه خروار می توان از شعر وآهنگ کابل مسکو را یاد کرد .
برنامه های خبری رادیو تلویزیون افغانستان تحت نظر مشاوران روسی نشرات داشت. حتی بیانیه رییس جمهورکشورو اعضای کمیته مرکزی هم توسط مشاوران روسی نخست درتلویزیون کنترول می شد وبعد متن کنترول شده به رادیو می آمد وبیانیه ها دوباره «هیدد» می گردید. ازجانب دیگر مشاوران روسی که آمر شان فاضل و ویچ نام داشت و ترجمانانش محمداوف . خال نظر اورالف، جعفر گوجایف و احمدجان بود ،وظیفه داشتند تا فلم ها ، سریال ها وبرنامه های تهیه شده در شوروی سابق را در تلویزیون افغانستان به نشر برسانند. جنانچه بعد از آمدن مشاورین روسی، فلم های درمورد لینین، انقلاب اکتوبر، قهرمانی های ارتش سرخ، جنبش های کارگری وغیر از طریق تلویزیون افغانستان انتشار یافت. برنامه های معلوماتی و ادبی وهنری به شکل عادی نشرات داشتند. درزمان ریاست دانشمند محترم لطیف ناظمی برنامه های رادیو به خصوص بخش هنرو ادبیات با محتویات خوب انتشار می یافت . زمانی که محترم لطیف ناظمی به حیث استادزبان فارسی دری دریکی از دانشگاه ها ، راهی آلمان شرق شدند معاونش اکبرکرگر به حیث رییس نشرات رادیوتقررحاصل نمود. وی که ازشاخه پرچم و ازگماشته گان وپای دوان محمود بریالی بود اصلا دردانشکاه، فلسفه تحصیل کرده ودر امور مطبوعات وبه خصوص رادیو وتلویزیون بلدیت چندانی نداشت، درزمان ریاست وی هیچ برنامه با محتویات عالی روی کار نیامد. یک برنامه به نام ( جام جم ) نظر به هدایت ریاست تبلیغ وترویج کمیته مرکزی حزب که هفته دوبارشام شنبه و چارشنبه به ساعت ۹ شب تهیه می شد، ومطالب آن را سرمقاله های روزنامه (پرودا) ارکان نشراتی حزب کمونست شوروی سابق تشکیل می دادکه، به زبان های فارسی دری و پشتو برگردانده شده ازطریق مدیریت عمومی اطلاعات رادیو افغانستان پخش می گردید.
رییس جدید رادیو افغانستان یکی از فعالین خاد بود . نخستین کارش با همکاری سازمان اولیه رادیو تلویزیون که همه اعضای خاد بودند، به تصفیه کارمندان رادیو آغاز گردند .شخص رییس بعضی ازمامورین رادیو افغانستان را به دفترش می خواست و اظهار می داشت که، چرا خودت عضویت حزب را قبول نمی کنی؟ اگرحزب بد است برایم بگو که من هم از حزب برایم واگر خوب است چرا خود را گوشه می گیری؟ ویا این که بعضی ازمامورین رادیو را با پیشنهاد بست بهترو یا چوکی بهتربه حزب و حتی خاد جذب می کرد . حتی تعداد ازملازمین و دریورهای رادیو رانیز درخاد جذب کردند وماهانه برای شان سه صد افغانی ازطریق خاد تادیه می شد . این کاربه حدی رسید که درهردفتریکی ازاعضای خاد گماشته شد. زیرا خاد حتی به اعضای حزب نیز اعتماد نداشت. باوجود که دردفترما دونفرحزبی موجود بود ولی بازهم یکی از خادیست هارا نیز وظیفه دادند تا راپور شعبه مارا به خاد برساند. وظیفه آن خادیست گوینده گی در رادیو بود، یعنی که عضومدیریت عمومی نطاقان ، ولی دردفتر ما می آمد و ما را تحت نظر داشت .
هرعضوخاد که دردفاتربودند، روزنه راپور خود را به یکی ازاعضای بلندتر خاد که، درهمان دهلیز قرارداشت تسلیم می کرد.
مدیرعمومی اداری رادیو تلویزیون افغانستان که، خانم منشی سازمان اولیه بود سوانح آن عده از کارمندان رادیو تلویزیون راکه، عضویت حزب را نداشتند منحیث افراد مشکوک به اداره خاد شش درک ارسال کرده بود .
فضای خفقانزا کارمندان رادیو تلویزیون افغانستان را اذیت می کرد، ولی چارهٔ نبود ناگزیربودند که می سوختند و می ساختند.
قسمی که قبلا ذکر کردم من عضویت اداره ارزیابی پروگرام های رادیو را داشتم، دریکی ازشب ها که نوکری بودم، دربرنامه تبصره جراید سرمقاله روزنامه هیواد که با تاسف تاریخ آن را فراموش کردیم انتخاب شده بود که، درباره مهاجرین افغان درپاکستان بود. درآن سرمقاله توهین مستقیم به تمام مهاجرین افغان در پاکستان صورت گرفته بود که (بعد از سی وسال من خجالت می کشم آن رابه روی کاغذ بیاورم .) نشر مطلب را از طریق رادیوی افغانستان لازم ندیدم. ونزد رییس رادیو رفته وموضوع را مطرح کردم. وی اظهار داشت که نشرکن. ومن دلیل می آوردم، خلاصه مطلب انتشار نیافت، ولی فردای همان روز زمانی که می خواستم حاضری را امضا نمایم ، دیدم رییس رادیو سوی من آمد گفت : اشرار چطور هستی ؟
ازهمان لحظه فهمیدم که کارم ساخته است و می خواهند مرا از رادیو اخراج نمایند وهمان شد .
ریاست رادیوتلویزیون وقت، سازمان اولیه و تمام خادیست های رادیو تلویزیون به این عقیده بودند که، آن عده ازکارمندان رادیو تلویزیون که، با ایشان نیستند به ویا مخالف تجاوزقشون سرخ شوروی سابق هستند به بهانه های مختلف از صحنه خارج نمایند.و فکر می کردند، همه چیز به ذوق شان برابر بود. وانقلاب ثورشکست ناپذیراست از آینده نمی دانستند که، چه به فرق شان می آید. وهیچ گمان نمی کردند که روزی ولینعمت شان یعنی اتحاد جماهیراشتراکیه شوروی سابق پشت شان را خالی نماید .
اگرما ازدست ظلم وجنایات وطن فروشان خلقی و پرچمی و به خصوص خادیست ها مهاجرشدیم روزی رسید که ازترس ومظالمی که درحق مردم کرده بودند ، خود نیز فرار رابرقرار ترجیح داده. برخلاف شعارهای گذشته شان، راهی کشورهای امپریالیستی شده و ریزه خوار شدند .
شکر خدا دراین است که، ما دربین اجتماع جا داریم، واز هیچ چیزخوف نداریم .زیرا جنایت نکردیم، و دست ما به خون مردم ما آلوده نیست . ولی تمام اعضای باند خلق و پرچم درهرکشوری که، هستند و درمجالس ومحافلی خوشی وغم اشتراک می کنند، خوف دارند که یک مخالف شان پیدا نشود. واگریکی از مخالفین را دیدند فورا صحنه را ترک می کنند. وازجانب دیگر وجدانا نا آرام هستند، تعداد کثیرشان به شراب پناه برده و زمانی که به گذشته خویش فکر می کنند، رنج می برند واضح است اعصاب شان نارام شده وعصبانیت باعث برخورد های فامیلی شده ومشکلات دیگر برای شان پیدا شده است .
این بود که صحبت با آن همکار عزیز، که خاطرات زیادی را به یادم آورد وبرای شما خواننده گان با احساس نیز نوشتم.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته