رسالتِ تحصیل یافتگان و روشنفکران جامعۀ پشتون در برابر طالبان چیست؟
۱۹ جدی (دی) ۱۳۹۵
حفیظ الله بارکزی فرزند عبیدالله بارکزی وکیل ولایت اُرزگان در شورای ملی یکی از قربانیان حملۀ طالبان بر منزل میرولی وکیل هلمند بود. این حمله روز اول جدی 1395 در شهر کابل صورت گرفت و طالبان مسئولیت آن را بدوش گرفتند. بدون تردید این حمله و قتل حفیظ الله بارکزی و کُشتار کودکان و زنان خانوادۀ میرولی از سوی گروه تروریست و وحشی طالبان یک جنایت هولناک و ددمنشانه بود.
اما حفیظ الله بارکزی به عنوان یک جوان تحصیل یافتۀ پشتون و حتی فرزند عضو برحال قوای مقنینۀ دولت افغانستان، به طالبان و ملاعمر رهبری طالبان حرمت و ارادت داشت و خواستار دفن شاندار جسد ملاعمر رهبر متوفی طالبان به عنوان "امیرالمومنین المجاهد فی سبیل الله"، شده بود.
بدون تردید پشتون ها و جامعۀ پشتون در افغانستان و پاکستان طالب نیستند، اما اکثریت نیروهای طالبان افغانی که حملات انتحاری شبیه حمله بر خانۀ وکیل هلمند را انجام می دهند، متعلق به جامعۀ روستایی و قبایل پشتون اند. و در این نیز شکی نیست که شماری از نیروهای طالبان داخلی از لحاظ قومی، تاجک و ازبک هستند و به جامعۀ قومی تاجک و ازبک افغانستان تعلق دارند.
نکتۀ قابل تاسف و تامل، به دیدگاه و افکار شماری از تحصیل یافتگان و روشنفکران جامعۀ پشتون مانند دیدگاه مرحوم حفیظ الله بارکزی در مورد طالبان بر می گردد. آن ها در حالی به طالبان اشتیاق و علاقمندی زاید الوصفی نشان می دهند که پشتون ها و جامعۀ پشتون افغانستان از قربانیان اصلی جنایتگری های طالبان و افکار طالبانی هستند.
تروریستان طالب در ولایات جنوب پشتون نشین، در تمام سالهای جنگ و جنایت خود، زنان تحصیل یافته و باسواد پشتون را ترور کردند و ترور می کنند. آخرین کُشتار زنان با سواد و تحصیل یافتۀ پشتون، همین چند روز قبل در قندهار بود که طالبان پنج مامور زن میدان هوایی قندهار را تیرباران کردند.
طالبان از همان آغاز ظهور خود طی این بیست و سه سال، مکتب ها را در ولایات جنوب و در میان مناطق روستایی جامعۀ پشتون بروی دختران، زنان و حتی پسران پشتون بستند. وقتی این خبر که در سال گذشتۀ 1394 خورشیدی حتی یک نفر از دختران و زنان ولایت پکتیکا و ارزگان وارد امتحان کانکور برای شمول در پوهنتون یا دانشگاه نشدند و از ولایات پکتیا، خوست، زابل، قندهار، کنر، لغمان، لوگر، میدان وردک و هلمند کمتر از صد تن دختران مکاتب شامل دانشگاه گردیدند، مورد توجه قرار داده شود، عمق این قربانی فاجعه بار جامعۀ پشتون از جنگ و حضور طالبان آشکار می شود.
تروریستان طالب در تمام سال های ظهور و حضور خود، کوشیدند تا فرهنگ سربریدن و ذبح گوسفندوار آدم ها را بنام جهاد، در واقع به عنوان فرهنگ توحش و عمل غیر انسانی و غیر اخلاقی میان پشتونها در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان ترویج کنند و حتی فیلم سربریدنِ انسان را با شمشیری که بدست پسر کوچک و نا بالغ پشتون گذاشتند، در معرض دید عمومی قرار دادند.
طالبان یک گروه تروریستی تکفیر گرا، ظالم، وحشی، ضد مدنیت و مخالف تمام حقوق های مدنی و اجتماعی هستند. گروه های تروریستی و از جمله طالبان، قبل از آنکه معرف هویت قومی باشند و از منافع قومی و ملی نمایندگی کنند، تروریست و جنایتکار هستند. اگر بیشترین نیروهای تروریستی گروه طالبان افغانستان از لحاظ قومی، پشتون باشند، اما به عنوان یک گروه تروریست به هیچگونه منافع و مصالح پشتون ها، نه در افغانستان و نه در پاکستان، ارزش و اهمیتی قایل نیستند.
گروه طالبان قبل از آنکه از قوم پشتون و جامعۀ پشتون نمایندگی کنند و مدافع منافع و مصلحت های آنها باشند، یک گروه جنایتکار تروریستی و متعلق به تروریسم منطقه و جهان و مدافع اهداف و منافع سازمان های استخباراتی به خصوص سازمان استخبارات نظامی پاکستان(ISI) هستند.
اما پرسش اصلی این جا است که چرا با این همه حقایق آشکار و مسلم، جوانان تحصیل یافته و اهل سواد پشتون همچون حفیظ الله بارکزی در حالی با شیفتگی و تایید بسوی طالبان نگاه می کنند که خود شان و مردم شان قربانیان اصلی وحشت و جنایت طالبان هستند؟
آیا روشنفکران و تحصیل یافتگان هوادار و شیفتۀ طالبان در درون دولت و در جوامع شهری و محیط تعلیم و تحصیل و در شبکه های اجتماعی حاضر خواهند شد تا رسالت و نقش خود را در نجات خود و مردم خود از افکار طالبانی و جنایات طالبان ایفا کنند؟
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
ویاد | 26.02.2017 - 03:49 | ||
آقای اندیشمند! از نظر بنده، این "روشنفکر" و یا کم از کم شخص باسواد و تعلیم دیده است که افکار تعصب آمیز و قومپرستی در ذهنش خطور میکند و به آن وقعی میگذارد. فرد روستایی و دور از شهر و خاصتاً که تعلیم ندیده هم باشد، اصلاً نمیداند که تعصب و قوم پرستی چیست تا در جهت رشد و تعمیم آن از سر و جانش بگذرد. این کسانی که امروز خاصتاً در میان برادران پشتون ما قومپرستی و نفاق قومی را دامن میزنند، اکثراً تحصیل یافتگان چپی پشتونها هستند، اینان همانگونه که در سیاست، به وحشت گراییدند، امروز با همان افراطیت در جهت تعصب قومی لغزیده اند. اگر سوانح هریک اینان را بخوانی، ایشان آگاهانه با تعصب سیاسی شروع کردند و امروز به دامن تعصب قومی غنوده اند. بنااً باورم نمیآید با پسمنظر تاریخیی که در عرصۀ تعصب از هر نوع و خود کامه گری داردند، لحظه ای هم به فکر آبادی وطن باشند. اصلاً برای احیای مدنیت و آبادی کشور مطابق شرایط زمان، ذهنیت دور از تعصب و دانش عصری ضرور است که دوستان ما عاری از آن اند. اشرف غنی نمونۀ بارز آنهااست. |