اعلامیه حزب آزادگان افغانستان پیرامون اوضاع جاری کشور و جهان

۱۵ عقرب (آبان) ۱۳۹۵

به نام خداوند جان و خرد

 

 

 

اعلامیه حزب آزادگان افغانستان

پیرامون اوضاع جاری کشور و جهان

ساختار سیاسی کشور ما برخاسته از ذهنیت و عملکرد دولت‎داری عشیره‎ای توأم با آرایش و مظاهر نمادین نهاد‎سازی‎های صوری، تمرکز قدرت و تبلیغات عوام فریبانه بوده، وابستگی بازیگران سنتی با سیاست‌گذاری‎های بیرونی در ساز و کار نهاد سیاسی مصلحتی، بی‎برنامگی و ناآگاهی از فرایند دولت‌داری مدرن، ناتوانی در گذار از عقب ماندگی همه سویه به مسیر توسعه سیاسی و اجتماعی، سلطه جویی گروهی و انحصار قدرت، تشدید اختلافات جناحی بنابر سهم بیشتر در قدرت از ویژگی‎های بارز ساختار سیاسی کنونی کشور می‎باشد.

برآیند این نارسایی‎ها، در انقطاب گستردۀ اجتماعی و تشدید اختلافات اتنیکی متبارز بوده، بازیگران سنتی دیدگاه تبارگرایی خویش را در انحصار قدرت و گسترش ناامنی ودرگیری‎ها توجیه نموده، جواز سلطه مزدوران و بردگان فکری بیگانگان را بر این جغرافیا صادر می‎نمایند.

فضای سیاسی کشور آگنده از نفرت، انزجار و ادبیات نفاق افگنانه و اختلاف برانگیز بوده با رویکرد به افراط‎گرایی ائدیولوژیک دینی، همگرایی ملی، همبستگی گروه‎های اجتماعی و آزادی‎های مدنی، تنگناها و محدویت‎هایی را شاهد است. پیوستن حزب اسلامی به جناح حاکم نیز ناشی از این گرایش و تقویت مواضع عظمت طلبانه محافل حاکم پنداشته می‎شود.

تشدید گستردۀ درگیری‎ها در ماه‎های اخیر در ولایات کندز، بغلان، فاریاب، هلمند، ارزگان، فراه و کشتار دسته جمعی شهروندان بی‎دفاع در ولایت غور، ذلت و پلیدی باند‎های تبهکار و خشونت‎زا را در این "جغرافیای قاتل" بار دیگر متبارز ساخت.

تداوم این درگیری‎ها، اهداف و منویات این گروه‎ها و حامیان آنان را برای حفظ منافع دورنمایی در این جغرافیا به نمایش می‎گذارد. گسترش بی‎سابقه این درگیری‎ها در ناتوانی، بی‎برنامگی و نداشتن استراتیژی دفاعی و بازدارندگی تحرک هراس افگنان نهفته بوده و نارسایی دیدگاه استراتیژیک و اجرایی حامیان و مجریان ناکارآمد دستگاه سیاسی را متبارز می‎سازد.

منافع اولیگارشی منفعت جو در بدنۀ دستگاه و مافیای اقتصادی در تبانی با گروه‎های خون‎ریز محلی، پیوند و ارتباط آنان با استراتیژی‎های منطقه‎ای و جهانی، عامل این درگیری‎های بی‎پایان در جغرافیای خونین ما پنداشته می‎شود. نیروی بی‎پایانی که در آن حرص و آز سیری ناپذیر مافیای سنگ‎های قیمتی، معادن، مواد مخدر، اخاذی از مسیر راه‎ها و دستبرد به محصولات کشاورزی و دام‎داری شهروندان بی‎دفاع، محتوای این درگیری پایان ناپذیر را به نمایش می‎گذارد. تعدد گروه‎های درگیر نبرد منفعت جویانه، پیچیدگی ابعاد آن، توأم با ناتوانی و زمین‎گیر شدن نیروهای امنیتی، گسترۀ ناامنی را در این جغرافیا، سراسری ساخته و دگرگونی جغرافیایی نبرد فراگیر، منویات و آمال دورنمایی مداخله‎گران و اهداف دورنمایی آنان برای تداوم جنگ طولانی و فراگیر را آشکار می‎سازد.

الگوی اقتصادی محافظه کارانۀ جدید که بر غارت ثروت اقشار کم درآمد جامعه استوار است، ناگواری و نارسایی شرایط کنونی اقتصادی را رقم زده است که پیامد آن در فقر همگانی، عدم اشتغال و توزیع ناعادلانه درآمد انعکاس می‎یابد. سلطه اقتصاد جنگی و غارت گرانۀ مواد مخدر، انحصار تجارت کالای مورد نیاز شهروندان، ورشکستگی خورده مالکان، غارت اراضی و املاک عمومی، فساد نهادینه در دستگاه، تمرکز ثروت و قدرت و شکل‎گیری اولیگارشی انحصاری با امکانات پول شویی و برپایی نهاد‎های مالی سوداگرانه، بهره‎گیری از امکانات دولتی، گمارش وابستگان قدرت در نهاد‎های مالی درآمد‎زا، از مظاهر اقتصاد غارت و فساد نهادینه دستگاه کنونی می‎باشد.

نگاه دلالی سودگرایانه، عامل اهمال سیاست فقرزدایی و اشتغال‎زایی بوده، جامعه فاقد دورنمای روشن را به نمایش درآورده و ورشکستگی همه جانبه و دامنه‎دار اقتصادی، ناامیدی و بی‎باوری نسبت به آینده، فرار دسته جمعی شهروندان را شدت بخشیده است.

افغانستان در شرایط کنونی دچار پراگندگی و دگردیسگی اجتماعی گسترده بوده، سلطۀ اندیشه عقب‎گرایانه، انقطاب اندیشی و تبارگرایی، نهادینه شدن تفکر ائدیولوژیک اسلامی و به حاشیه رانده شدن اندیشه خرد گرایانه، تبارگرایی افراطی در گسترۀ جغرافیایی کشور، مدافعان و سرسپردگان خشمگین را به وجود آورده است که جو ملتهب و پذیرای خشونت فراگیر را توجیه می‎نمایند و در پیوند با افراط‎گرایی دینی و تمویل منطقه‎ای و جهانی، به استحکام مواضع و امکانات گسترده در این جغرافیا دست یافته اند.

جهان پیرامون ما نیز دستخوش دگرگونی و بحران فراگیری است که دامنۀ درگیری و ناامنی در گسترۀ وسیعی از غرب آسیا، بالکان، اروپای شرقی، افریقای شمالی و مرکزی را در برمی‎گیرد. عامل عمدۀ این نارسایی‎ها دستگاه‎های فاسد و مستبدی اند که از اهرم قدرت، منابع ثروت ملی را برای حفظ سلطۀ خانوادگی و گروهی در دست دارند و در بعد دیگر این نارسایی در نظم جهانی خشونت‎زایی نهفته است که بعد از پایان جنگ سرد و در پی فروپاشی شوروی سابق و تک قطبی شدن تشدید یافته است. در پی تهاجم نظامی امریکا و متحدین آن در عراق، لبیا و حمایت از گروه‎های تندرو، شاهد فروپاشی و نابودی یک تمدن کهن در عراق و سوریه و ظهور پدیده‎های خشونت‎زا و توجیه‎گر کشتار مردم و دیگر اندیشان و احیای بنیاد‎گرایی تندروانه اسلامی در گسترۀ جغرافیایی وسیع غرب آسیا می‎باشیم.

گسترش درگیری‎ها در جغرافیای وسیع، شرایطی را فراهم آورد تا دولت‎های مستبدی که نظم نسبی را برپا می‎داشتند به سرزمین‎های فاقد دولت و فروپاشی کامل نهاد‎های حامی نظم عمومی تبدیل گردند.

مداخله قدرت‎های منطقه‎ای برای حفظ منافع استراتیژیک و دورنمایی آن‎ها، ابعاد ویرانگرانه و تخریبی مداخلات را پیچیده‎تر و دامنه‎دار تر نمود. شکل‎گیری گروه‎های نیرومند مسلح با پشتوانه ائدیولوژیک و حامیان مالی این گروه‎ها ابعاد فجایع غیرانسانی و کشتار مردم را در افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا، یمن، بحرین، سومالی، نایجریا و مالی غیر قابل تحمل نمود، سیل آوارگان این فجایع هولناک، تبارز احساسات بیگانه ستیزی و مهاجرت را در اروپا و امریکا بار آورد و زمینه شکل‎گیری اقتدار گروه‎های افراطی و راستگرایانۀ فاشیستی را در غرب فراهم نمود.

تحرکات ماجراجویانۀ ناتو در شرق اروپا و گسترش خزندۀ آن در حوزۀ منافع استراتیژیک روسیه، این کشور را به عکس‎العمل و نمایش قدرت واداشت. حضور نظامی روسیه در اوکراین، سوریه و اشغال کریمیا، حاکی از بازگشت جهان به دوران جنگ سرد بوده، تحریم اقتصادی روسیه شرایط و زمینه‎های این رویارویی را در حوزه منافع استراتیژیک روسیه و ناتو تشدید نموده است.

ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی نوین در شرق آسیا و نمایش قدرت آن در آب‎های بین‎المللی جنوب شرق آسیا، درگیری احتمالی منطقه‎ای برای حفظ منافع استراتیژیک ابرقدرت‎ها را در پی خواهد داشت. ایالات متحده امریکا استراتیژی بازدارنده و مهار چین را عمده‎ترین سیاست امنیت ملی خود پنداشته، حضور استراتیژیک و نظامی خود را در شرق دور تقویت می‎نماید.

جهان در ناامن‎ترین شرایط خود بعد از جنگ جهانی دوم بوده و پیامد این تنش‎ها در روابط منطقه‎ای و جهانی، عامل بی‎ثباتی، تبارز گروه‎های تندرو اسلامی و ارسال جنگ افزار به دولت‎ها و گروه‎های حامی سیاست‎های مداخله گرانه، تشدید و توجیه اختلافات، فضا را برای حضور و مانور گروه‎های افراطی طالبان، القاعده، داعش، الشباب، بوکوحرام، احرارالشام و صد‎ها گروۀ منطقه‎ای دیگر فراهم آورده، زمینه‎ها و امکانات تشکل و تبارز نیروهای ملی و حامی حقوق بشری و آزادی‎های انسانی و مدنی را در این جغرافیای گسترده، محدود ساخته است.

دشواری وضعیت و نابهجناری ابعاد پرخم وپیچ و ابهام‎آمیز سیاست انحصارگران قدرت و تمرکز روز افزون آن با حمایه نیروهای خارجی برپایه تباری، تجربه شکست و فروپاشی اقتدار متزلزل در کشور ما، بارها رقم خورده است. مساعی نیروهای ملی و میهنی می بایست برای افشایی ماهیت عقبگرد نهاد‎های وابسته برای سلطه بنیاد‎گرایی افراطی دینی، و تباری و پوتانسیل بازدارندگی این عقبگرد وحشتناک، با هم‎گرایی، همسویی و مساعی باهمی نیروهای ملی بسیج و تقویت گردد.

 

هیئت اجرائیه حزب آزادگان افغانستان

کابل 8 عقرب 1395







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



حزب آزادگان