موافقت نامه صلح میان دولت و حزب اسلامی برهبری حکمتیار
۱۰ میزان (مهر) ۱۳۹۵
صرف نظر از دیدگاه موافق و مخالف بر سر موافقت نامۀ صلح میان دولت افغانستان و حکمتیار رهبرحزب اسلامی، نکتۀ قابل توجه به پیروزی چشمگیر سیاسی گلبدین حکمتیار در این توافقنامه بر می گردد. این توافق نامه که متن آن غالباً به قلم حکمتیار تهیه شده، در بیشترین ماده های آن از تعهدات دولت به رهبر حزب اسلامی و اعضای حزب سخن می رود تا از تعهدات وی به دولت افغانستان. موافقت نامه با این متن و محتوی نشان می دهد که قصر سپیدار به عنوان شریک ظاهری در حکومت وحدت ملی با رئیس جمهور غنی، نقشی در تدوین و امضای آن ندارد. در تمام 25 مادۀ موافقت نامه، ذکری از حکومت وحدت ملی نیست و در پای موافقت نامه نیز نام و امضای داکترعبدالله رئیس اجرایی این حکومت دیده نمی شود؛ هر چند که رئیس اجرایی در روزهای قبل، توافق و خشنودی خود را از توافقنامه بعد از رفع ملاحظاتش بدون توضیح و بیان آن ملاحظات، ابراز کرد.
افزون بر موفقیت حکمتیار در این توافقنامه به عنوان رهبر یک حزب اسلامی که پیوسته در چهل سال اخیر سر ستیز و مخالفت مسلحانه با حاکمیت سیاسی پایتخت داشته و حالا می خواهد به مبارزۀ سیاسی و مدنی بر گردد، طرف های مختلف داخلی و خارجی دیگر نیز از موافقت نامه سود می برند و یا در صدد دسترسی به سود های مورد نظر خود استند:
1- گلبدین حکمتیار برای رئیس جمهورغنی می تواند بازو و مشت آهنینی باشد که مجاهدان تنظیمی شریک سفرۀ قدرتش را توسط آن، مهار، منزوی و حتی سرکوب کند.
2- نقش حکمتیار برای اشرف غنی از زاویۀ رابطه با پاکستان با اهمیت تلقی می شود. در حالی که رئیس جمهور غنی برخلاف معیارهای دیپلوماتیک در 23 عقرب1393 (14نوامبر 2014)، دروازۀ ارتش پاکستان و آی.اِس.آی را در شهر راولپندی دق الباب کرد تا با آن ها به تفاهم و توافق برسد، اما جنرالان پاکستانی اعتنا و اعتمادی به وی نکردند. حضور حکمتیار در کابل و در کنار اشرف غنی به عنوان چهرۀ مورد اعتماد پاکستان، موقعییت اشرف غنی و دولتِ تحت رهبری او را در تفاهم و توافق با پاکستان تقویت می کند و شانس او را در این مورد افزایش می دهد. وجود حکتمیار در کابل و در درون دولت تا حدی از نگرانی و خصومت پاکستانی ها بر سر رابطۀ نزدیک دهلی و کابل که این نزیکی را توطئه علیه اسلام آباد می پندارند، می کاهد و جنرالان پاکستانی را بسوی مذاکراتِ شاید صادقانه تر با کابل بکشاند و حتی رویکرد آن ها را در بردن طالبان بسوی میزمذاکر با کابل متحول سازد.
3- نکتۀ مثبت دیگر این توافق برای ریس جمهورغنی و برای صلح در افغانستان، به تاثیرگذاری آن بر طالبان و یا به برخی رهبران و فرماندهان طالبان، بر می گردد. این توافقنامه و ورود حکمتیار به کابل، هم از نظر آیدئولوژیک و هم از نظر قومی می تواند بر طالبان تاثیرگذار باشد و آن ها را در دوراهی و تنگنای جنگ و صلح و بیشتر متمایل به صلح قرار دهد.
4- عربستان سعودی نیز از این توافقنامه و حضور حکمتیار در پایتخت و در درون دولت، خشنود می شود و موقعییت خود را در رقابت و خصومت منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران، در زمین افغانستان بهتر می یابد.
اما در پاسخ به این پرسش ها که آیا این انتظارات و توقعات برای طرف های مختلف، دست یافتنی خواهد بود، یا توافقنامه، کورگره صلح را خواهد کشود، و یا بر خلاف، گره پیچیدۀ صلح را پیچیده تر می سازد و میدان را برای بازی های جدید گروه های داخلی و بازیگران رقیب و متخاصم منطقه ای آماده می کند، به زمان نیاز دارد.
گذشت زمان نشان خواهد داد که حکمتیار در چهره و نقش تازه اش مبتنی بر تحول و تغییر از ستیزه جویی و جنگ به مبارزات مدنی و سیاسی، با موفقیت، گذر و عمل خواهد کرد؟
آیا پاکستان رویکرد جدیدِ معطوف به همکاری با صلح و ثبات را پس از ورود حکمتیار به کابل در پیش خواهد گرفت؟
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته