تاجیک پس از احمدشاه مسعود
۲۹ اسد (مُرداد) ۱۳۹۵
احمد شاه مسعود، در زﻣﺎن حیات اش ﺑﮫ اﻣﻮری ﻧﺸﺎﻧﮫ ﻣﯽ رﻓﺖ ﮐﮫ نظام ﺑﯿﻤﺎرﮔﻮﻧﮥ " قبیله سالار " و ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﺘﮑﯽ ﺑﺮ " حمایت کارتل های نفتی " را ﺑﮫ وﺟﻮد آورده ﺑﻮد. سیستم کارتلی و«استعمار»، که همچنان از ﻧﻈﺎم "قبیله " جانبداری می کند ﺗﺎ ﺗﺴﻠﯿﻢ و ﻋﺒﻮدﯾﺖ اﻧﺴﺎن این سرزمین اﺑﺪی شود و ھﯿﭻ رﯾﺸﮫ ای از ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮ ﺟﺎ ﻧﮕﺬارﻧﺪ.
او پرچم قومیت ها – طوایف و ملیت های محروم را در کشور ﺑﮫ دوش ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ. آرزوی ﺟﻤﻊ ﺑﺰرﮔﯽ از ﻣﺮدم محروم و عدالت طلب کشور در اهداف و آرمان هایش متجلی بود. ﺑﮫ ﺑﯿﺎن دﯾﮕﺮ، او ﺑﯿﺎن دردھﺎ و ﻣﺤﺮوﻣﯿﺖ ھﺎ و ﮐﻤﺒﻮد ھﺎﺋﯽ اﻗﺸﺎر- اﻗﻮام ﻣﺨﺘﻠﻒ بوده و ﺑﮫ نماد آرزو ھﺎی سرکوب شدۀ ﻋﺎﻣﮥﻣﺮدم ﺗﺒﺪﯾﻞ شده بود. اﻟﺒﺘﮫ که " احمد شاه مسعود" ھﻤﺰﻣﺎن، به عنوان یک «خراسانی ایرانی تبار»، رﻧﮓ و ﺑﻮی ﻓﺮھﻨﮓ و ﺳﻮاﺑﻖ ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﺋﯽ خاص ﺧﻮد را داشت.
اما ، " آزادی - عدالت" بعنوان « ﺳﻨﮓ ﺑﻨﺎی » اهداف سیاسی - انسانی او در ﻧﻘﺶ ھﻤﺎھﻨﮓ ﮐﻨﻨﺪه و ﭘﯿﻮﻧﺪ دھﻨﺪۀ او به کُلیت عدالت طلبی - آزادی خواهی ، در تاریخ گذشته – امروز و فردای انسانیت تبارز داشت. براین اساس تا آزادی – عدالت به مفهوم دقیق کلمه مشکل " انسان" در کُل یا لااقل در حوزه فرهنگی مان « ایرانزمین» است ، روایت «احمد شاه مسعود» همچون مظهر « شرف – آزادگی – عدالت» در ﺟﺮﯾﺎن ﺗﺪاوم ﻧﺴﻞ ھﺎ و ﮔﺬر ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺑﮫ ﺻﻮرت زﺑﺎن ﻋﺎم مردم ﺳﺮ ﺑﺮ آورده، ﺑﮫ داﺳﺘﺎن ھﺎ، ﻗﺼﮫ ھﺎ و ﺿﺮب اﻟﻤﺜﻞ ھﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺗﻮده ھﺎ ﻣﻨﺘﻘﻞ خواهد گشت . اﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﮫ از دﯾﺪﮔﺎه آرﻣﺎﻧﯽ، او ﺑﮫ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ" نماد "و یک " راه" برای آزاد زیستن و عدالت در ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻞ ھﺎ و ﺑﺎر آوری اﻓﮑﺎر آﯾﻨﺪﮔﺎن ﻧﻘﺶ اﯾﻔﺎ خواهد نمود، ﺗﺎ ﻗﺼﺎص ظﻠﻢ ھﺎ را ﺑﺴﺘﺎنند و ﻋﺪل را در ﺟﺎﻣﻌﮥ حاکم سازند.
ﻧﻤﻮﻧﮥ ﻋﻤﻠﮑﺮد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ- ﺳﯿﺎﺳﯽ به ظاهر رهبران تاجیک پس از "احمدشاه مسعود"
« تاجیک» بخت برگشته وﻋﻤﺪﺗﺎ روﺳﺘﺎﺋﯽ در نبود « رهبری» در یک ﺑﻦ بست بیﺧﺒﺮی و ﻧﺎ
آزﻣﻮدﮔﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، به سبب باور های ماهیتاً سنتی ، به هوای کوی دوست - به خیال تشابه ﺧﻠﻖ و ﺧﻮی مردانه «مسعود»با این ها، یکی را برادر - یکی راهمسنگر- یکی را دوست «احمدشاه مسعود» دانسته ھﺮ ﭼﮫ ﺑﯿﺸﺘﺮ به این « رهبران تاجیک » روی آور دﻧﺪ ، تا ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﺴﺎﺋﻞ روز و راه حل مشکل ﺧﻮد را از طﺮﯾﻖ آﻧﮭﺎ و با استفاده از آگاهی آنها! ﮐﺴﺐ ﮐﻨﻨﺪ، اما بیخبر از آنکه ﺗﯿﺸﮫ ﺑﺮ رﯾﺸﮥ خود زدند.
به این دلیل، این جماعت ﻗﺒﻞ از وزیرشدن – وکیل شدن – معاون رئیس جمهور شدن ...، جزء ﯾﮏ ﺣﺮﮐﺖ ﺻﺮﯾﺢ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ - ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮدند و ﭘﺮﭼﻢ آزادگی و استقلال و دفاع از ﻣﺤﺮوﻣﺎن ﺗﺤﺖ ﺳﺘﻢ ﺳﯿﺴﺘﻢ قبیله سالاری را ﺑﮫ دوش ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪند . ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس و ﺑﮫ طﻮر ﻣﻨﻄﻘﯽ، این ها ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ همچون سمت دهنده واﻗﻌﯽ و ﻋﯿﻨﯽ اﻋﺘﺮاﺿﺎت و ﻓﺮم دھﻨﺪۀ ﻣﺤﺘﻮای طﻠﺐ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ - سیاسی «تاجیک» می بودند . اما برعکس اینها اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺑﯽ ﺧﺒﺮی وساده انگاری "تاجیک" خدا(ج) باور و ﺗﺤﺖ ﺳﻠﻄﮫ و همکاری با " مافیای پشتونیستی " برای حفظ منافع شخصی خود ﺑﻨﺎ ﮐﺮدند. این " اشرافیت نوکیسه" دیگر وﻓﺎداری ﺑﮫ ارزش ھﺎی که «مسعود بزرگ» بانی اش بود ندارند، «نام - عنوان» تاجیک را با "زرنگی" با چاشنی "قومی – مذهی "برای پیشبرد امور " ﻓﺮد ﭘﺮﺳﺘﯽ و ﺧﻮد ﭘﺮﺳﺘﯽ" ﻣﻮرد ﺑﮭﺮه ﺑﺮداری ﻗﺮارمی دهند، ﻣﻌﯿﺎرھﺎی ﻧﯿﮏ ﭘﯿﺸﯿﻦ، از اﺳﺎس ﺑﯽ اﻋﺘﺒﺎر شده وفقط "ﺛﺮوت اﻧﺪوزی ﺑﮫ ھﺮ ﺑﮭﺎ، و ﺑﯽ ھﺮ ﺷﺮط و ﺷﺮوط" حتی ﺑﮫﺑﮭﺎی ﻧﺎﺑﻮدی منزلت سیاسی – اجتماعی "تاجیک" مجاز می باشد! .
این جماعت که ﺗﺎﭘﺎی اتحاد بر اساس اشتراک منافع ﺑﺎ "پشتونیسم " ﭘﯿﺶ رﻓﺘﻨﺪ، جرات ﺑﯿﺎن ﺻﺮﯾﺢ مشکلات وگرفتاری "تاجیک" را ندارند و ﺑﮫ ﺟﺎی در اﻓﺘﺎدن ﺑﺎ ﻋﻮاﻣﻞﻋﯿﻨﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ( انتقال نا امنی در شمال – حذف هویت درشناسنامه های برقی – خاکسپای امیر حبیب الله کلکانی – توزیع زمین و شناسنامه برای کوچی ها در شمالی...) ﺑﮫ ﺧﻮدﺳﺎﻧﺴﻮری ﭘﻨﺎه برده ﺑﮫ ﮐﻨﺎﯾﮫ، اﺷﺎره و اغماض روی ﻣﯽ آورند. درﺑﺮاﺑﺮ ﺗﺠﺎوز و ﺳﺘﻢ و ﺳﺮﮐﻮب ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن "تاجیک" ، ﺳﺎﮐﺖ و ﺧﺎﻣﻮش فقط با ناز و نزاکت نظاره میکنند. از ﺑﯿﺎن ﺻﺮﯾﺢ و آﺷﮑﺎر "تاجیک"بودن خود ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ به ایشان دست میدهد و صورت شان "سرخی" می اندازد! . امروزه ﺗﻘﯿﮫ، صبر، دوروﺋﯽ ، سکوت استراتژیک زیر پوشش ( برادری دینی - مصلحت ملی - وحدت ملی )در مقابل "تاجیک" و منافع او - اما تملق و تسلیم پذیری در مقابل خواست غیر "انسانی "و "فاشیستی" دشمن تاریخی او(پشتون = افغان) جزء ﺧﻠﻖ و ﺧﻮی این جماعت شده است. این ﺗﺒﻌﯿﺖ ﺗﺴﻠﯿﻢ طﻠﺒﺎﻧﮫ به ظاهرﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن تاجیک ، خاموشی و سکوت این جماعت در مقابل ﻣﺤﺪودﯾﺖ ھﺎی سیاسی – سرکوب بازیگر اﺻﻠﯽﺻﺤﻨﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ کشور ﯾﻌﻨﯽ «تاجیک»، اﯾﻦ ﻋﻤﺪه ﺗﺮﯾﻦ ملیت با عظمت درکشور، این ﭘﺮﭼﻢ دارﺗﻐﯿﯿﺮ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﮐﮭﻨﮫ و ﻧﺎﮐﺎرآﻣﺪ "قبیله سالاری" و "آزادگی" ،لکه ننگ و سرافگندگی خواهد بود به دامان این شیادان .
این صد ها خانواده تاجیک که ﺗﻤﺮﮐﺰ و اﻧﺒﺎﺷﺖ ﺛﺮوت و ﻗﺪرت تاجیک در آن ها ﻣﻨﻌﮑﺲ می گردد،باید بدانند که در ﺑﺮاﺑﺮاین عملکرد شما ﭘﺮوﺳﮥ دﮔﺮدﯾﺴﯽ دﻣﺎﻏﯽ و ذھﻨﯽ و عملی، ﻣﺸﺨﺼﺎ" جوانان تاجیک هر چه بیشتر به دوری از شما و باور های شما متمرکزمی باشد.این جهت گیری متکی به خودآگاهی، از ﻧﻈﺮ ذھﻨﯿﺖ و آرزوھﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ نسبت به تفکر سنتی تاجیک متفاوت بوده و در زﻣﯿﻨﮫ ھﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن فرهنگی - سیاسی فعلاٌ بیان می گردند.این حرکت به علل ساختاری خود و با تزریق آگاهی، بخش سنتی تاجیک را به حرکت در خواهد آورد و پرچم داران این حرکت شما را از ارﯾﮑﮥ ﻗﺪرت و ﻋﻤﻠﮑﺮد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﮫ زﯾﺮخواهد ﮐﺸﯿﺪ. از شأن و ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ - سیاسی – فرهنگی و تاریخی تاجیک دفاع و رهبران خود رااز میان خود انتخاب خواهد نمود، رهبری که الگویش «عدالت – آزادی و مسعود» و حرفش را با غرور و با صدای بلند خواهد گفت و از شک کردن در مقدسات کاذب و مُسَلَماتِ؟( اکثریت پشتون - خط دیورند- سرودملی - نام افغانستان ...) نه خواهد هراسید، چرا که ديگر - بره - وار به تسليم و تقليد از مرجع و مراد و ولیّ تن در نمی دهيم .
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
مهرداد | 20.08.2016 - 20:24 | ||
رهبران و روشنفکران تاجیک بدون اتحاد استراتژیک با هموطنان هزاره براساس ﻓﺮھﻨﮓ مشترک (بدون ملاحظات مذهبی) و تسهیم قدرت در نهادهای سیاسی و اجتماعی قادر به برقراری موازنه قوا ، تعادل مطالبات قومی و پاسخگویی به خواستهای روبه رشد اجتماعی نخواهند بود و هرگونه تغییر و دگردیسی منفرد قومی باعث ارتقا منزلت و جایگاه سیاسی مداوم نخواهد شد. |
Хуҷандӣ | 22.08.2016 - 05:29 | ||
Бо душмани ман чу дуст бисёр нишаст Бо дуст набоядам дигар бор нишаст Парҳез аз он шакар ки бо заҳр омехт Бигрез аз он магас ки бо мор нишаст |