عوامل بی ثباتی و جنگ را چگونه می توان کاهش داد؟

۱۳ سرطان (تیر) ۱۳۹۵

عوامل خارجی و داخلی بی ثباتی و جنگ در افغانستان طی چهل و یکسال از آغاز این بی ثباتی و جنگ تا اکنون(1395 – 1354) نه تنها از میان نرفته و حتی کاهش نیافته، بلکه بر عکس افزایش و گسترش داشته است:

1-   اختلاف و خصومت با پاکستان پس از این چهل و یکسال بی ثباتی و جنگی که پاکستان به عنوان عامل بسیار مهم و تاثیرگذار خارجی نقش دارد، هم چنان باقی است و نقش پاکستان در تداوم این بی ثباتی و جنگ هم چنان بسیار مهم و متبارز به نظر می رسد.   

2-   دخالت منطقه ای و بین المللی در جنگ افغانستان که یکی از عوامل جنگ شمرده می شود در تمام سال های بی ثباتی و جنگ، افزون تر، گسترده تر و عمیق تر شده است. در دهۀ هشتاد میلادی سدۀ بیستم تنها نیروی نظامی شوروی در افغانستان درگیر جنگ بود، اما ده سال بعد در دهۀ آغاز سدۀ بیست و یکم و تا حالا، نیروهای 45کشور دنیا به رهبری ایالات متحدۀ امریکا وارد جنگ افغانستا شدند.

3-   وابستگی و درماندگی دولت های افغانستان به کمک های نظامی و مالی کشورهای خارجی طی این چهار دهه جنگ که پیوسته توان وظرفیت دولت را در کاهش بی ثباتی و مهار جنگ به تحلیل می برد، بیشتر و عمیق تر گردیده است. دولت و حکومت افغانستان بیشتر از هر زمان و بیشتر از هر دولت دیگر و در ادامۀ این چهل دهه بی ثباتی و جنگ، وابسته به کمک خارجیان است و با درماندگی در این وابستگی دست و پا می زند. 

4-   نا کارآیی و فساد دولت که بدون تردید با بی ثباتی و جنگ رابطه و تاثیر متقابل دارد و همیشه به عنوان یکی از چالش ها و عوامل بی ثباتی و جنگ ارزیابی و شناخته می شود، قوس صعودی پیموده است. افغانستان پس از چهل و یکسال بی ثباتی و جنگ در میان سه کشوری دارای فاسد ترین دولت های جهان قرار دارد.

5-   اگر وجود و ترویج فرهنگ ستیزه جویی و جنگ و تداوم این فرهنگ به خصوص در باورها و ذهنیت های اجتماعی و عمومی در افغانستان یکی از عوامل بی ثباتی و جنگ باشد، که است، این فرهنگ طی این چهل و یک سال بی ثباتی و جنگ بگونۀ شگفت آور در جامعه گسترده و نهادینه شده است. چهل سال پیش، مدارس دینی افغانستان و عالمان دینی و امامان مساجد، مبلغ برده باری و عفو،  و واعظ همدلی و برادری در جامعه بودند و افکار و رفتار عقلایی منطبق با آموزه های امام ابوحنیفه و مذهب حنفی داشتند، اما طی این چهل و یکسال بی ثباتی و جنگ، جای مدارا و خرد گرایی مذهب امام ابوحنیفه را، خرد گریزی و خرد ستیزی نفرت پرور و تکفیر گرا گرفت و بسیاری از مدارس و مساجد به منبر آموزش و تبلیغ فرهنگ نفرت و خشونت تبدیل شدند.

6-   جدایی و گسست اجتماعی در محورهای مختلف قومی، قبیله ای، زبانی، مذهبی، سیاسی و حتی محلی و خانوادگی طی چهل و یک سال بی ثباتی و جنگ، چه در میان جامعۀ سیاسی و اهل سواد و تحصیل و چه در میان عوام و سطح عمومی جامعه بصورت فزاینده، گسترده و عمیق گردید. ما اکنون پس از چهل و یکسال بی ثباتی و جنگ بگونۀ شگفت آور و بسیار نگران کننده این تفرقه و گسست را که با نفرت و خصومت توام است، مشاهده می کنیم. به استثنای مجالس سرکاری و رسمی که در پایتخت و به ندرت در برخی ولایات، نمایش و تظاهری از شرکت گروه های مختلف قومی، مذهبی و زبانی را نشان می دهد، در هر جا و هر عرصۀ دیگر، مرز تفرقه و گسست خود نمایی می کند:

 در موسسات آموزشی و تحصیلی، در نهادهای مدنی و اجتماعی، در گردهم آیی و همآیش های سیاسی و مذهبی، در تشکیل رسانه و شبکه های رسانه ای، در جغرافیای سکونت و زندگی پایتخت  و ..............

این همه عوامل را چگونه می توان برطرف کرد و کاهش داد؟ قبل از همه، نقش و وجیبۀ دولت در کاهش و رفع این عوامل چیست؟ دولت و دولت مداران افغانستان چگونه و در چه زمانی قادر به انجام نقش و مسئولیت خود در این زمینه خواهند شد؟







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد اکرام اندیشمند