اعلامیه حزب آزادگان افغانستان در مورد فاجعۀ گروگانگیری و شهادت مسافران شاهراه کندز
۲۰ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۵
به نام خداوند جان و خرد
اعلامیه حزب آزادگان افغانستان
در مورد فاجعۀ گروگانگیری و شهادت مسافران شاهراه کندز
بشیریت در درازای تاریخ خویش، در پیوند با تضاد منافع، تقابل اندیشههای توجیهگر خشونت، شاهد قتلعامها، غارتگریها و بربادی تمدنها و داشتههای مادی و معنوی جوامع بوده و این دور باطل با کاربرد ابزارهای معاصر کشتار جمعی، در سراسر جهان ادامه دارد.
تبارز خشونت ساختاری در کشور ما نیز با بازتولید تفکر توجیهگر خشونت، وابستگی به منافع انقطابی جهانی، حمایت از تندروی خشن مذهبی، دلبستگی و علایق به منابع فکری خشونتزا، نهادینه شده و با منافع غارتگرانۀ ثروت و اخاذی، توجیه اختلافات اتنیکی و نفرت اجتماعی، تندروی ایدئولوژیک، انفعال و تمکین دستگاه سیاسی در برابر توجیه ویرانگر و کشتار شهروندان، دگرگونی جغرافیای جنگی، ایجاد هراس و اعمال محدودیت بر روال زندگی عادی، بی معرفتی ولاقیدی در برابر سرنوشت مردم، در پیوند بوده و این پایگاه فکری و دیدگاه توجیهگر خشونت، با رسوخ در اندیشه و تفکر لایههای اجتماعی کشورما فاجعه آفرین شده است.
وجدان حاکمیت در پی کشتار بیرحمانۀ مردم افغانستان از پتکیکا تا هلمند، غزنی، ارزگان، غزنی بدخشان، کندز و فاریاب... جریحهدار نشده، تکمین دستگاه سیاسی در برابر این جنایات، امواج ویرانگر و ابعاد تباه کن آن را گستردهتر ساخته است.
استراتژی امنیتی مبارزه علیه هراسافگنی در افغانستان متمرکز به مبارزه علیه داعش بوده و با گروه هراسافگن و تروریستی نام نهاد طالب که سراسر جغرافیای کشور را به جهنم سوزان و کشتارگاه مردم این سرزمین مبدل نموده است، با اغماض برخورد میشود و دستگاه سیاسی در پی تثبیت هویت هراسافگنان خارجی و تفکیک آنان از بردگان و وابستگان داخلی آنها میباشد. هراسافگنان در پی برهم زدن نظم اجتماعی، صلح و همزیستی در کشور بوده و عمل کرد آنان منافی انسانیت، مدنی اندیشی، و زیست باهمی در این مرزوبوم میباشد.
حادثه کشتار و گروگانگیری مسافرین ولایات تخار و بدخشان، ذلت و زشتی عمل، اهداف و کنش هراسافگنان، ماهیت شر و ناانسانی آنان را به نمایش درآورد. از سویی هم ناکارآمدی، بیتفاوتی و بیبرنامگی دستگاه و عدم حمایت از شهروندان بیدفاع را نیز هویدا ساخت. این رویداد نشان داد که مردم افغانسان با همۀ ادعای نهادهای مسوول امنیت اجتماعی، از بیدفاعترین و آسیبپذیرترین مردم این سیاره اند. با گذشت مدت بیش از 4 ساعت توقف مسافران و ضجه و فریاد آنان، اهمال وظیفوی مسوولین امنیتی شاهراه مذکور قابل چشم پوشی نیست.
عدم واکنش قوتهای رزمی در برابر این حاثه نیز مایۀ سرافگندگی آنان بوده، تردد در جادههای آسیبپذیر بنابر لطف و تمکین قسمی گروههای هراسافگن متصور است؟
بیبرنامگی، ناهماهنگی بین نهادهای امنتیی، ناتوانی در برپایی عملیات واکنشیِ سریع، نارساییهای آموزشی، ویژگیهای مدیریت دستگاه رزمی افغانستان بوده ،ناتوانی عملیات پاکسازی از وجود نیرویهای هراسافگن، زمینگیر شدن این نیرویها در تداوم جنگ فرسایشی، امید به فردای صلح و امنیت را با چالش مواجه نموده است.
استراتژی بازدارندگی ناامنی در مسیر تردد شاهراهها، بازنگری دیدگاهی و ابزاری را نیازمند است. بدون تضمین مطمئن مسیر تردد، چگونه به نمایندگیهای ترانسپورتی جواز سیر و حرکت در طول شب داده میشود؟ چرا در مسیر جادۀ ناامن، گشت امنیتی بوجود نداشت. چرا واکنش پاسگاههای مؤظف در شاهراهها انفعالی بود؟ همۀ این موارد، بیمسوولیتی و ناتوانی حفظ و حراست جان شهروندان را در جغرافیای بیمسوولیت به نمایش میگذارد.
نظام سیاسی در برابر دادخواهی و هشدارهای پیهم و ابراز نگرانیهای شهروندان واکنش لازم نشان نداده، مردم بیدفاع، اسیر دام باندهای تبهکار و غارتگر محلی و گروهای تندرو فرامرزی میباشند.
تغییر جفرافیای جنگ به هدف گسترش ناامنی منتطقوی، دامن زدن به اختلافات اتنیکی و شعلهور نمودن آتش درگیری در گسترۀ جغرافیای بزرگتر، به سود بازیگران نیز تمام نشده، ماهیت این درگیریها و منطق تداوم آن، تامینات نظامی هراسافگنان، توان رزمی دوامدار آنان، زمینهها و شرایط حمایتی و تسلیحاتی آنان به همه مبرهن است.
ماهیت درگیریها و آتش افروزی دشمنان مردم افغانستان میبایست انسان این سرزمین را به اندیشه وادارد که چرا این آتش کین و نفرت و بازتولید خشونت، در جغرافیای ما زبانه میکشد؟ چرا مردم ما قربانی اهداف، آمال و برنامههای ضد انسانی برنامهریزان جنگ، نفرت و خشونت باشند؟
برای درک ماهیت مساله میبایست ظرفیت فکری خویش را برای شناسایی عوامل، ریسشهها و برنامههای خشونتزا، بسیج نماییم و صدای اعتراض و انسانسالاری، مدارا، رواداری و دگراندیشی را رساتر سازیم و این صدا را بیشتر از زمان دیگر گسترش دهیم و دادخواهی را تا محاکمه همه جنایتکاران جنگی و حامیان آنها را که جنایت علیه بشریت انجام داده اند، ادامه دهیم تا زمینۀ خشونت و نفرت را با مبارزه مدنی و اجتماعی محدود نماییم، انقطابیاندیشی و توجیهگران دید فاشیزم قومی و مذهبی را برملا سازیم و با انیشه و تفکر طالبانی در سطح ملی مبارزه وسیع و گسترده را سازماندهی نماییم.
حزب آزادگان افغانستان، با ایستادن در برابر این جنایت ضد بشری، رسالت خود را در افشای ماهیت و عملکرد غیرانسانی هراسافگنان با صلابت و استواری اعلام میدارد و در اندوه بزرگ عزیزان به شهادت رسیده، خود را سهیم و شریک غم مشترک دانسته، رهایی فوری و بی قید وشرط مسافران را خواستار است.
هیئت اجرائیه حزب آزادگان افغانستان
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته