در حاشیۀ انسان کشی های طالبان در قندوز
۱۷ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۵
بازهم حرکت اعتراضی در بخش های از کشور علیه تروریسم طالبان و در نرم ترین صورت کلمه، علــیه سیاست ناشفاف دولت به راه افتاد.
وقتی بــه چهــرۀ رویداد خونین روزهای پسین در علی آباد می نگریم، با تصویری از قتل های زنجیره یی تروریستی مواجه می شویم.
تروریست ها درعلی آباد مسافرانی را که از کابل به سوی قندوز وبدخشان می رفتند، از موتر ها پیاده نموده، تعدادی را کشتند و برخی را با خود بردند. عملی که بارها به تکرار نشسته، برای یک تعداد هموطنان ما اندوه گسترده آفریده و پای وفریاد ایشان را به خیابان ها کشانیده است. یادمان است که وقتی پیکر قربانیان تروریسم راه کابل- قندهار را که به قربانیان زابل شهرت یافته است، کابل آوردند، ومردم تابوت های خونبار وسران بریدۀ آنها را بر دوش کشیدند، ارگ جمهوری اسلامی افغانستان را لرزه فرا گرفته بود.
نتیجۀ حاصله از دیدار با وقایع چندین ساله این می تواند باشد که :
- تروریسم به فعالیت مصممانۀ خویش تداوم بخشیده و از آن دست بردار نیست.
- قربانیان قندوز- بدخشان، نه سخن از آغاز فعالیت های تروریستی دارد ونه می تواند آخرین آن باشد. این را نیز باید افزود که همین اکنون دومنطقۀ مهم( یمگان و وردوج) بدخشان زیر سلطۀ جهالت آمیز وخفقان زای طالبان به سر می برند.
- حکومت افغانستان وسران پیشین وکنونی آن، عزم واراده برای مبارزه با تروریسم طالبان نداشتند وندارند
- سران حکومت پیشین وکنونی، عزم وارادۀ خویش را متمرکز نمودند بر سازش با طلبان، همیاری های علنی ومخفی، برائت دهی آنها، وتا جای توان چشم پوشی از نهادن نام تروریست بر آنها.
- سیاست غلط حکومت به بن بستی رسید که منطق چنان سیاست بحران زا است. تداوم فعالیت های تروریستی، به برانگیخته شدن بخشی از مردم علیه تروریسم و فریاد برآوردن روبه گسترش اعتراض علیه حکومت و به تشدید بن بست وبحران حکومت انجامید.
- مشکل مردم تنها مصیبت تروریسم نیست، بلکه ژرفا وپهنای این مصیبت هنگامی می تواند به درستی شناخته شود که رفتاردولت افغانستان وحلقه های با نفوذ وگرداننده چرخ های آن در نظر آیند. حکومتی که مؤظف است امنیت شهروندان را تأمین کند، و در معرفی، شناسایی و مقابله با گروه های دهشت افگن جدی باشد، برخلاف سعی دارد که زیرنام کذایی و توهین آمیز به صلح، دهشت افگنان را به قدرت بیاورد.
- در ارکان دولت، حضور نیرومند افراد ونهادهایی را شاهد هستیم که وجه مشترک بسیار با طالبان دارند.
- این مصیبت ودشواری را دیکته ویا تأئید سازش با تروریست ها از طرف حامیان جهانی حکومت افغانستان ابعاد پرمخاطره تر می بخشد. زیرا آنها نیز گروه تروریستی را که هر روز انسان می کشد، نمی خواهند تروریست بنامند.
- خاموشی بخش های از مردم ( حتا دانایان نظاره گر)بنابرعلابق اجتماعی وعوامل دیگر، نیز سبب شده است که واکنش ها علیه تروریسم، فراگیر نشود. وقتی افراد امنیتی ونظامی در چنین فضایی قرار دارند، مسلم است که جانب تروریست ها را الزام میکنند و به همکار خویش خیانت. خیانتی که تا حال بارها جان تعدادی از نظامیان را ستانیده است.
هنگامی که نکات بالا را درنظر می گیریم و به چهرۀ اعتراضی حرکت ها می نگریم، تحسینی را بر می انگیزند. زیرا حرکت مقدور ومیسر مدنی همین است. اما از آنجایی که حکومت آقای حامد کرزی وحکومت به اصطلاح وحدت ملی، تنها با تروریست دوستی معرفی نمی شوند، بلکه با ویژه گی های از فساد وبی کفایتی، فقدان استعداد سالاری، تعصب، دسته بازی و مافیایی گری نیز گره خورده اند؛ حرکت نا متجانس اعتراضی را ملزم به پاسخگویی به وظایف بیشتر می نماید. رویکرد به وظایف متعدد و در نظر آوردن حکومت اصلاح ناپذیر وغرق در فساد، راهی جز اندیشیدن به جانشین مدنی باقی نمی گذارد. وطرح این جانشینی در اوضاع کنونی که حرکت های مدنی گام های نخستین خویش را بر می دارند، یک آرمان نامیسر است. از سوی دیگر هیچ ضمانتی وجود ندارد که روزی جنبش ناراضی ها از هیچ سویی مهار نشود. زیرا فشارها ونارضایتی ها بیشتر شده اند.
بنابر آن در اوضاع کنونی، انتشاربدیل های مدنی، نکوهش رفتارها وهنجارهای آزموده شده، سعی در جهت اشاعۀ فرهنگ دیگر پذیرانه، جایگزینی فرهنگ احترام اجزای تشکیل دهندۀ افغانستان، حل مسائل سیاسی مورد اختلاف درپذیرش از نیاز گرد هم آیی یک جبهۀ وسیع مشارکت مردمی، خط روشن وبرجسته با حکومتگران می کشد وهمزمان با آن می تواند، حرکات متعدد را به سوی مشارکت و آن دورنمایی که برای مردم افغانستان رسم شود، هدایت کند.
نجات از مصیبت تروریسم و گروه های متعدد واز آن جمله بزرگترین آنها گروه تروریبستی طالبان با توجه به کلیت ناگواری ها و آماده شدن بهترمیسر است.
*عکس بالا از ویبسایت بی بی سی فارسی گرفته شده است.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته