پروژه (توتاب) عامل عدم خود کفایی مردم افغانستان!
۲ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۵
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
تنش وخیزش های مردمی برسر پروژه توتاب نه تنها که مشکل مردم افغانستان را حل نمی کند بلکه افغانستان را به عقب نگهداشت ومحتاج تراز این میسازد ، توتاب ویا هر پروژه بنام های مختلف که ازمسیرهای مختلف وارد افغانستان میشود نه تنها که مردم افغانستان را از روشنائی برق مستفید میسازد بلکه افغانستان را از خود کفائی بازمی ماند، ورهبران کشور را بی برنامه ترمیسازد تا به این معضله رسیده گی نکند ، و اینگونه پروژه ها موجب وابستگی ودرماند گی ما را به کشور های همسایه بیشتر میسازد ، درحالیکه برق از ما باشد وسویچ اش بدست خارجی ها ، این محتاج بودن ما را وا میدارد که به کشور های برق دهنده ( ازبینی بالا حرف زده نتوانیم ) درغیر ان سویچ را پاین خواهد زد و تمام مردم افغانستان را در تاریکی فرو خواهد برد ، واقعیت اینجاست که افغانستان با داشتن منابع سرشار وفراوان آبی ، ورود های زیاد مانند ، دریای خروشان پنجشیر نزدیکتر به کابل پایتخت کشور، دریای امو ، دریای سالنگ شمالی ،دریای غوربند ،کنر بغلان وغیره که که از این منابع ابی ما میتوانیم کشور های همسایه را برعکس بطور کافی برق صادر کنیم اما خیلی متاسف هستم که با این منابع عظیم که از آبریزه های منابع ابی ما دیگران بند برق اعمار میکنند وبرسرما زیرنام های مختلف می فروشد که بیشترین خزانه افغانستان درین راه مصرف میشود ، اما درد مارا دوا نمیکند بلکه برسر زخم ما نمک پاش میدهد، وما را محتاج تر از ان مسیازد که فعلا هستیم ، بیایم به عوض اینکه برسر پروژه توتاب فکر کینم برسر خودکفائی شدن وبرسرپای خود ایستاده شدن را یاد بگیرم کوشش نکنیم که ماهی خوردن را یاد بگیرم باید ماهی گرفتن را تمرین کنیم ، این بودجه هنگفت را که جامعه جهانی برما کمک کرد از ازسال 2001 تااکنون اگر دالر را سربه سر هم کنمی یک بند برق ساخته میشود ،ولی با وجود این کمک های عظیم کشور های مختلف خصوصا بانک جهانی ما کوچگترین کاری که باعث خودکفائی مردم افغانستان شود نداریم ،بیایم دیگر برسر پروژه توتاب به تفرقه افگنی پایان بدهیم . این پروژه را قومی سازی نکنیم زیرا به باور من قومگرایی نه کار روشنفکرانه، نه بینش روشنگرانه و نه کنش اکادمیک است وهمین بودجه را گرفته پلان داود خان را درکیله گی بغلان تطبیق کنیم بسیار کوتاه تر از اینکه برق را ازمسیر راه های پرخطروپایه های پرهزینه که هرروز طالب او را نشانه بگیرد درمنطقه ارام ومصون کیله گی بند برق اعمار کنیم هم مشکل بامیان ،وهم مشکل سایر ولایت دیگر افغانستان حل میشود وجالب تر دیگر اینکه سویچ روشن کردن وخاموش کردنش بدست خود افغان ها باشد وخودمان صاحب یک منابع دوامدار برای نسل فعلی ونسل های اینده داشته باشیم وحرف هیچ کشور را برسر خود نمانیم ، ومدیون هیچ همسایه ای هم نباشیم واز این پروژه بتوانیم عواید اقتصاد کشور را هم بالا ببریم وبه اقتصاد کشور هم کمک کنیم ، سوال جالب تر دیگر اینکه برذهن من پیش میشود درین مدت 15 سال اگر این رهبران سیاسی که امروز خودشان بخاطر استفاده از روشنائی جنبش را اغاز کردن درین مدت طولانی در کابینه دولت حضور داشتند در موج کمک های جامعه جهانی قراربودن یک مرتبه بیاد بامیان ،پکتیا وسایر ولایت های دیگر نه افتیدین که یک بند برق را از منابع خود افغانستان بسازند که بشکل دایمی مشکل مردم افغانستان حل شود ، بنآ میدانم که هیچ رهبر سیاسی که منافع ملی را در افغانستان تمثیل وزمینه های کاری را مساعد کرده باشد سراغ ندارم این همه چیز های راکه مبینم ومی شنویم ،کمپاین کردن برسر کرسی های دولتی وتمدید کردن قدرت خواهی از ادرس توده های مردمی چیزی دیگر بیش نیست میدانم که بوت پای هریک رهبران ریگ دارد.
با احترام
گلاب میر رحمانی
استاد دانشگاه بغلان
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته