آیا فرخنده کشی های دیگر در راه نیست؟

۳ حمل (فروردین) ۱۳۹۵

یک گزینه از کتابی که تازه انتشار یافته است

 

جمعی فرخنده را کشتند، زیرا یک تن از افرادی که از قــِـبل سؤ استفاده از دین، پول و نان می آورد، آنها را برانگیخت که فرخنده قرآن را سوختانده است. نعرۀ تکبیر وهیجان آنها فضا را  فرا گرفت و صدور حکم هردم موجود وآماده یا سزای مرگ، در ددمنشانه ترین چهره اش از طرف کسانی اجرا شد، که نه ورق سوخته یی از قران مجید را دیده بودند ونه دودی را. پرسشی هم در چنان مورد، محلی از اعراب نیافت، که نمی یابد.

اما نتیجۀ تأمل وفرونگریستن بر مدارک وشواهد نشانمان می دهد که فرخندۀ مظلوم نه تنها قرآن نسوخته است، بلکه این ایجادانگیزۀ بسیجنده، رفتار حیوانی، پیروزی برانگیزنده، نبود حضور نیروی مانع شونده یا نیروی امنیتی وحتا همیاری خاموشانه با جلادان است که خواستگاه شناسی را مطرح می نماید.

از جزییات این که چه سخنانی میان فرخنده و دکاندارتعویذ فروش ومقیم در مسجد" شاه دوشمشیره" گذشته است، هنوزآگاهی همه جانبه و جامع ندارم، اما فریادهای او که گوش سخن نیوش نمی یافت، حاکی از آن اند، که جمعیت فریب خور را مخاطب قرار می دهد که قرآن نسوخته است. در این راستا هم شایان یادآوری است، حتا کم نبوده اند آنانی که اگر چنان اتهام را نیز برای اندک زمانی پذیرفتند، از محکومیت رفتار وحشیانه علیه فرخنده سخن گفتند. زیرا صلاحیت صدورحکم در حیطۀ آنها نیست. حاشیه وار یادآورشوم که قرآن سوزی را شاهد بوده ایم، نمونه یی از آن قتل والی پیشین لوگر از طرف تروریست ها با همیاری شبکۀ نفوذی آنها در مسجد بود، که حکومتی های طرفدار طالبان، بر روی  آن پرده کشیده اند.

اکنون مسأله یی که بیشتر به ابعاد نگرانی ها می افزاید این است که جامعۀ ما بستر مساعد رویش چنان عوامل برانگیزنده است. بر بنیاد چنین برداشتی، کشتن فرخنده منحصر به فرد تلقی نمی شود، بلکه گونه هایی از فرخنده کشی در چشم انداز قرار می گیرد.

زیرا:

-       توسل سودجویانه  به دین ومذهب وبهره گیری از آنها در کشورما از طرف چنین عناصر، زمینه های بسیار دارد. بهره گیری از آنها تحمل واستدلال وکاربرد عقل وخرد را برنمی تابد.

-       عنصر وعامل بر انگیزنده، با توجه به سطح نازل وزمینه های مساعد وموجود فریب خوری، پیروزی خویش را همواره در چشم انداز می یابد.

-       نقش وکارکرد چنین انگیزه و رفتار، زمانی موفقیت آمیز تر به نظر می رسد که دستگاه دولتی را فسادی تعفن آمیز در برگرفته است. تغذیۀ عناصری در سطح آن تعویذده و امثالش از چنین دستگاه کار دشواری نیست.

-       نفوذ عناصر همفکر وموافق با آن تعویذده دکاندار در دستگاه های دولتی ومنجمله نهادهای امنیتی کشور، مشوق تداوم فعالیت های زیانبار بهره جویانه ومصونیت آمیز آنها است. وقتی ایازنیازی ملای مسجد وزیرمحمداکبرخان کابل، زلمی زابلی سناتور و سیمین حسن‌زاده معین وزارت اطلاعات و فرهنگ، حشمت ستانکزی و . . .  در واقع به دفاع قاتلان پرداختند، ابعاد مصیبت وزمینه های مساعد احتمال فرخنده کشی بیشتر را درچشم انداز قرار می دهد.

-       در شبکه های تلویزیونی وطنی، بسیار به ندرت می توان شاهد برنامه هایی بود که به چنین مهمی در گسترۀ رسانه یی، هنری وفرهنگی توجه نمایند. برخلاف برخی برنامه های مبتذل حتا فرصت استفادۀ بهره گیران از دین ومذهب رافراهم می آورند و برخی اگر از موضوع آگاهی دارند، با خود سانسوری و رفتار محافظه کارانه به روزمره گی می پردازند. و این درحالی است که بسا رسانه ها را تبلیغات عناصر بیگانه با خرد ورزی، نا آشنا با قانونمداری در قبضۀ خویش در آورده و گوش ها و چشم ها را می آزارند.

-       آنانی که درمراسم جنازه، فاتحه و درکل در مساجد کشور سرگرم سخنرانی ها هستند، مانعی را دربرابر خویش نمی بینند. زیرا هیچ کس حق نداشته وندارد که باری دست بلند کند وبگوید که: ملا صاحب این سخنان شما بنابر این دلایل درست نیستند. آنها بربنیاد روال کارعادت کرده اند که در جادۀ یکطرفه برانند. اعتراض بر سخنان نادرست ملاهای کشور و افشأ استفاده از دین وعقاید ومقدسات مردم، با واکنش شدید وعاجل مواجه شده، سلاح تکفیر معترضین ومنتقدین را به کار می گیرند. این سلاح پیشینه اکنون کاربرد بسیار یافته است. چه بسا کسانی هم قربانی می شوند ویا از ترس لب در دهان فرو می بندند.

-       سردمداران حکومتی نه تنها از دین ومذهب بهره می گیرند، بلکه رجوع بیشتر به آن، خاطرخواهی قشر طفیلی کشور را الزام می نمایند.

-       افراد نیروی امنیتی منفعل، نظاره گر را هم دیدیم اما کمتر به زمینه ها وعوامل پرورشی آنها واین که چنان پرورش یافته اند که با دیدن جسدی در آتش نیز به آن نگاه بی تفاوت کنند، توجه کرده ایم.

-       و سر انجام این را نیز بیفزایم که :

-       با توجه به سیاست تسلیم طلبانه یی که در قبال طالبان در پیش گرفته شده است، بعید به نظر می رسد که حکومت کنونی نیز بر آن هنجارهای نکوهیده وزشتی انگشت بگذارد که در هیأت باورها وکارکردهای طالبان حضور دارد.

گمانی نیست که موضوع قتل فرخندۀ مظلوم، جدی تر گذرگاه بازاندیشی پیرامون نقش آن عناصری  را دراجتماع می گشاید که با فریب وفریب کاری، مردم آمادۀ فریب خوری را به یاری می طلبند. همچنان نقش شخصیت ها ونهاد هایی را فراز می آورد که با وجود دشواری های موجود به تکاپو برای گسترش فرهنگ؛ ارزشها وهنجاری های تمدن آمیز ادامه می دهند. اعتراض برناگواری ها، نقد بیروکراسی، نقد بی توجهی به قانون ومفاسد گوناگون؛ مکمل کار پردامنۀ فرهنگی تواند بود. امیدی که بتواند از تداوم فرخنده کشی جلوگیری نماید.  

مطالبۀ مشخصی که برای محکمۀ قاتلان فرخنده در میان است، زمانی به درستی به سامان می نشیند که همه عوامل ذهنی، فرهنگی و شکل دهندۀ اقدام آنها طرف محکومیت باشد. ورنه حتا با اعدام آنها نیز جامعۀ ما دستاوردی را شاهد نتواند باشد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نصیر مهرین